سفارش تبلیغ
صبا ویژن
نیکوترین خوى زنان زشت‏ترین خوى مردان است : به خود نازیدن و ترس ، و بخل ورزیدن . پس چون زن به خویش نازد ، رخصت ندهد که کسى بدو دست یازد ، و چون بخل آرد ، مال خود و مال شویش را نگاه دارد ، و چون ترسان بود ، از هر چه بدو روى آرد هراسان بود . [نهج البلاغه]
لوگوی وبلاگ
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :11
بازدید دیروز :10
کل بازدید :316706
تعداد کل یاداشته ها : 352
103/2/1
2:47 ع
مشخصات مدیروبلاگ
 
کمیل دیده بان[440]

خبر مایه
پیوند دوستان
 
پایگاه امام جعفر صادق شهیدیه کانون مسجد فاطمیه شهید یه عاشق آسمونی دانشجو رضا صفری بوستــــــان ادب و عرفــان قـــــــرآن سرباز ولایت گل باغ آشنایی کشکول چلچلی من نگارستان خیال ...تـــــــــــــــــــــــــــــا خــــــــــــــــــــــــــدا سورپرایز نگاهی نو به مشاوره سرچشمـــه فضیـلـــت ها ؛ امـــام مهــدی علیــه السلام Mystery نزار تنها بمانم اسیرعشق چشمـــه ســـار رحمــت ||*^ــــ^*|| diafeh ||*^ــــ^ *|| کلّنا عبّاسُکِ یا زَینب بهانه ـــــــ م . ج ـــــــــ سلحشوران حس لطیف من تنهایی......!!!!!! سارا احمدی ماتاآخرایستاده ایم وبلاگ گروهیِ تَیسیر صحبت دل ودیده ارمغان تنهایی * مالک * عکس های زیبا و دیدنی از دنیای پرندگان شهیدباکری میاندوآب سرزمین رویا دل نوشته فرمانده آسمانی من RASTI از هر در سخنی پلاک صفر ✘ Heart Blaugrana اسیرعشق farajbabaii ارواحنا فداک یا زینب مشکات نور الله Royapardazi جایی برای خنده وشادی و تفریح دهکده کوچک ما سامانه افزایش بازدید عی سی رنک اسرا عاشقانه شاپرکها زنگ تفریح 【∂Đιss ℓσνє ℓ گیاهان دارویی روستای اصفهانکلاته
علت مرگهای زود هنگام

شاید هیچگاه خانواده اش باور نمی کردند جوان خوش سیمای آنها، صبح که از خانه خارج می شود دیگر به نزد آنها بر نمی گردد، فرزندان او هیچگاه فکر نمی کردند، ناگهان پدر خود را از دست بدهند و یتیم شوند، دوستان خانم خوش سیمایی که تا دیشب در میان جامعه خودآرایی میکرد، ناگهان متوجه می شوند که او دچار بیماری صعب العلاجی شده، چند روز بعد همه زیبایی خود را از دست می دهد و می میرد، اینها همه اتفاقاتی است که هر روز در میان اقوام، دوستان و آشنایان خود با آنها مواجه می شویم، جوانانی را می بینیم که در عنفوان جوانی ناگهان از دنیا می روند و ما از آنها تعبیر به جوانان ناکام می کنیم.
براستی آیا همه کسانی که می میرند بر اثر اتمام زمان عمر طبیعی خود می میرند یا بر اثر علت های دیگر دچار مرگ زودرس می شوند و از دنیا می روند؟
سه مطلب اساسی در قرآن درباره مرگ آمده است؛ سرنوشت حتمی همه موجودات « وَمَا کَانَ لِنَفْسٍ أَن تَمُوتَ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّـهِ کِتَابًا مُّؤَجَّلًا[آل عمران/145] هیچ‌کس، جز به فرمان خدا، نمی‌میرد؛ سرنوشتی است تعیین شده»، هیچکس را راه فراری از آن نیست و همه آن رادرک خواهند کرد« قُلْ إِنَّ الْمَوْتَ الَّذِی تَفِرُّ‌ونَ مِنْهُ فَإِنَّهُ مُلَاقِیکُمْ[جمعه/8] بگو: «این مرگی که از آن فرار می‌کنید سرانجام با شما ملاقات خواهد کرد»، وقت مرگ هر کس مشخص است، نه یک لحظه تأخیری در آن دیده می شود و نه تعجیلی« إِذَا جَاءَ أَجَلُهُمْ فَلَا یَسْتَأْخِرُ‌ونَ سَاعَةً وَلَا یَسْتَقْدِمُونَ[یونس/49] هنگامی که اجل آنها فرا رسد، (و فرمان مجازات یا مرگشان صادر شود،) نه ساعتی تأخیر می‌کنند، و نه پیشی می‌گیرند!»
با توجه به این آیات، که میزان عمر هر کس را مشخص و از پیش تعیین شده اعلام می کند، باز سوال ما به جای خود باقی است، که آیا همه کسانی که می میرند بواسطه اتمام عمر طبیعی که خداوند برای آنها قرار داده می میرند یا برخی بر اثر عواملی، زودتر از وقتی که خداوند برای آنها مشخص کرده است می میرند؟
«اجل» در لغت به معنای «مدت معین برای چیزی»[1] است. و در فرهنگ قرآن، به دو صورت آمده است؛ اجل مسما و اجل معلق یا غیر مسما، علامه طباطبایی در ذیل آیه« هُوَ الَّذِی خَلَقَکُم مِّن طِینٍ ثُمَّ قَضَىأَجَلًا  وَأَجَلٌ مُّسَمًّى عِندَهُ[انعام/2] او کسی است که شما را از گل آفرید؛ سپس مدتی مقرّر داشت (تا انسان تکامل یابد)؛ و اجل حتمی نزد اوست (و فقط او از آن آگاه است)» می فرماید« اجل دو گونه است : یکى اجل مبهم و یکى اجل مسمى ، یعنى معین در نزد خداى تعالى، و این همان اجل محتومى است که تغییر نمى پذیرد. و به همین جهت آن را مقید کرده به( عنده - نزد خدا)و معلوم است چیزى که نزد خدا است دستخوش تغییر نمى شود، و اجل مبهم یا معلق اجلی است که تحقق آن مشروط شده به شرط خاصی که گاهی ممکن است بخاطر عدم تحقق آن شرط، در موعد مقرر فرا نرسد.»[2]
بنابراین مدت عمر نهایی هر کس نزد خدای متعال، مشخص است و تغییری نمی کند و آن را « اجل مسما» نامیده اند، اما برای رسیدن به آن حد نهایی از عمر که خداوند برای انسان مقررکرده، شرایطی گذاشته شده که هر انسانی ملزم به رعایت آنهاست و در صورت عدم رعایت آنها مدت عمر او قبل از رسیدن به آن حد نهایی پایان ی پذیرد که از آن به « اجل مبهم یا غیر مسما» نام برده شده  است.
قرآن عواملی را که باعث رسیدن انسان به حد نهایی عمر یعنی اجل مسمی می شود بیان کرده است.« أَنِ اعْبُدُوا اللَّـهَ وَاتَّقُوهُ وَأَطِیعُونِ *یَغْفِرْ‌ لَکُم مِّن ذُنُوبِکُمْ وَیُؤَخِّرْ‌کُمْ إِلَى أَجَلٍ مُّسَمًّى[نوح/3و4] که خدا را پرستش کنید و از مخالفت او بپرهیزید و مرا اطاعت نمایید! *اگر چنین کنید، خدا گناهانتان را می‌آمرزد و تا زمان معیّنی شما را عمر می‌دهد» از این آیه به خوبی روشن می شود که سه عامل در رسیدن به انتهای وقت مقرر شده برای عمر هر کس دخالت دارد و ترک هر یک باعث می شود تا انسان نرسیده به آخر عمر طبیعی خود از دنیا برود؛ ایمان به خدا، تقوا و اطاعت از رسولان الهی
این معنا در روایات اهل بیت(علیهم السلام) که مفسران واقعی قرآن هستند نیز ذکر شده است. از جمله روایتی است که از امام جواد(علیه السلام) ذکر شده است. حضرت می فرماید:«مَوْتُ‏ الْإِنْسَانِ‏ بِالذُّنُوبِ‏ أَکْثَرُ مِنْ مَوْتِهِ بِالْأَجَلِ وَ حَیَاتُهُ بِالْبِرِّ أَکْثَرُ مِنْ حَیَاتِهِ بِالْعُمُرِ [3] مرگ آدمی به سبب گناهان بیشتر از مرگ به واسطه ی اَجَل است و ادام? حیاتش به سبب نیکوکاری بیشتر از حیاتش به واسط? عمر طبیعی است»
از این روایت معلوم می شود که انجام گناهان باعث کوتاهی عمر و انجام کارهای نیک و رعایت تقوای الهی باعث طول عمر انسان می شود.
امام صادق(علیه السلام) درباره تأثی گناهان بر نزدیکی اجل و مرگ زودرس به خدا پناه می برد و مفرماید:« نعوذ بالله من الذنوب التی تعجل الفناء وتقرب الآجال وتخلی الدیار وهی قطیعة الرحم والعقوق وترک البر[4] به خدا پناه می برم از گناهانی که نابودی را شتاب می دهند و مرگ ها را نزدیک می سازند و خانه ها را ویران می کنند و آنها قطع رحم و آزردن و نافرمانی پدر و مادر و ترک احسان و نیکی است.»
نتیجه آنکه مردم به سبب گناهان و ترک عبادت و تقوای الهی، دچار مرگ زودرس می شوند و پیش از آن که مرگ محتوم و قطعی آنان برسد، خودشان با دست های خود، گور خود را می کنند و از نعمت زندگی محروم می شوند   و این مطلب پاسخ همان سوالی است که در ابتدای بحث مطرح کردیم.
پی نوشت:
1.راغب اصفهانی، مفردات الفاظ قرآن، ج1، ص65 ؛ مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن، ج1، ص43
2.طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ذیل آیه 2 سوره انعام
3. علی بن عیسی اربلی،کشف الغمه فی معرفة الائمه، ج2، ص 350
4.کلینی، الکافی، ط اسلامیه، ج2، ص448


94/6/23::: 1:16 ع
نظر()