سفارش تبلیغ
صبا ویژن
خداوند، کریم است و کَرَم را دوست می دارد، خوهای والا را دوست می دارد و خوهای پست را ناخوش می دارد . [رسول خدا صلی الله علیه و آله]
لوگوی وبلاگ
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :191
بازدید دیروز :18
کل بازدید :321828
تعداد کل یاداشته ها : 352
103/9/5
8:57 ص
مشخصات مدیروبلاگ
 
کمیل دیده بان[439]

خبر مایه
پیوند دوستان
 
عاشق آسمونی کانون مسجد فاطمیه شهید یه پایگاه امام جعفر صادق شهیدیه دانشجو رضا صفری بوستــــــان ادب و عرفــان قـــــــرآن سرباز ولایت گل باغ آشنایی کشکول چلچلی من نگارستان خیال ...تـــــــــــــــــــــــــــــا خــــــــــــــــــــــــــدا سورپرایز نگاهی نو به مشاوره سرچشمـــه فضیـلـــت ها ؛ امـــام مهــدی علیــه السلام Mystery نزار تنها بمانم اسیرعشق چشمـــه ســـار رحمــت ||*^ــــ^*|| diafeh ||*^ــــ^ *|| کلّنا عبّاسُکِ یا زَینب بهانه ـــــــ م . ج ـــــــــ سلحشوران حس لطیف من تنهایی......!!!!!! سارا احمدی ماتاآخرایستاده ایم وبلاگ گروهیِ تَیسیر صحبت دل ودیده ارمغان تنهایی * مالک * عکس های زیبا و دیدنی از دنیای پرندگان شهیدباکری میاندوآب سرزمین رویا دل نوشته فرمانده آسمانی من RASTI از هر در سخنی پلاک صفر ✘ Heart Blaugrana اسیرعشق farajbabaii ارواحنا فداک یا زینب مشکات نور الله Royapardazi جایی برای خنده وشادی و تفریح دهکده کوچک ما سامانه افزایش بازدید عی سی رنک اسرا عاشقانه شاپرکها زنگ تفریح 【∂Đιss ℓσνє ℓ گیاهان دارویی روستای اصفهانکلاته

شهید رضا چراغی نخستین فرمانده لشکر سپاه پاسداران است که به درجه شهادت نائل آمده است.فرمانده لشکر دلاوری که پس از خود، باب شهادت را بین فرماندهان رشیدی چون همت، باکری، کریمی و خرازی باز کرد. رزاق چراغی که همه او را با نام رضا می‌شناسند از همان دوران کودکی به تیزهوشی، ادب و اخلاق معروف بود و بعدها توانست این سیره خوش را در جبهه‌های حق علیه باطل به سرحد کمال برساند و با آسمانی‌شدن درس ایثار و گذشت به دیگر انسان‌ها بدهد. پدر رضا تعریف می‌کند: وقتی او را به عنوان فرمانده لشکر معرفی کردند و از او خواستند به سپاه منطقه 10 تهران برود و حکم فرماندهی‌اش را بگیرد، گفت خجالت می‌کشم دنبال این چیزها بروم.

آغاز جهاد

پس از به ثمر نشستن انقلاب اسلامی مردم ایران و حضور فعال شهید چراغی و یارانش، غائله منافقان در کردستان، مجالی برای رضا بود تا هر آنچه در درون داشت را در میدان عمل نشان دهد. با شروع ناآرامی‌های کردستان و بر هم زدن امنیت کشور توسط ضد انقلاب، رضا همراه جمعی از دوستانش، خود را به مریوان رساند و در مبارزه با گروهک‌های محارب، از هیچ کوششی دریغ نکرد. مدت زمانی که شهید چراغی در کردستان حضوری فعال داشت، فرصتی بزرگ برای اندوختن دانش نظامی و فرماندهی بود و شهامت، توان رزمی و شایستگی خود را در فرماندهی نیروهایش به نمایش گذاشت. شهید چراغی در میدان جنگ و زمانی که لباس سبز سپاه پاسداران را بر تن خود می‌کرد، حاج احمد متوسلیان را استاد و الگویش می‌دانست و خصوصیات بارز اخلاق و رفتار نظامی حاج احمد را الگویش قرار می‌داد. تشکیل تیپ 27محمدرسول‌الله‌(ص)، مجالی برای رضا بود تا بعد از آن همراه جاویدالاثر حاج احمد متوسلیان و نیروهای تیپ 27 در عملیات‌های مختلف شرکت کن.

رضا چراغی در عملیات‌های سرنوشت‌ساز و بزرگی مثل فتح‌المبین و بیت‌المقدس در کنارحاج احمد متوسلیان و شهید همت به بررسی و شناسایی مواضع نیروهای متجاوز عراق پرداخت. با اسارت حاج احمد متوسلیان در تیرماه 61 در لبنان و قبول فرماندهی تیپ 27 توسط شهید حاج همت، شهید چراغی در عملیات رمضان و عملیات مسلم‌بن‌عقیل در سومار، به عنوان قائم‌مقام لشکر خدمت کرد و از مهر ماه سال 61 برای مدت کوتاهی معاونت سپاه 11 قدر را که فرمانده آن حاج همت بود، پذیرفت. از آبان سال 61 تا فروردین سال 62 در عملیات والفجر مقدماتی و والفجر یک در فکه، به عنوان فرمانده لشکر انجام وظیفه کرد.

فتح در فتح‌المبین

هنگام نبرد در عملیات فتح‌المبین، شهید چراغی که فرماندهی یک گردان از نیروهای بسیجی را بر عهده داشت، متوجه می‌شود تانک‌ها و نفرات دشمن آنها را محاصره کرده‌اند. رضا به نیروهایش می‌گوید برگردند عقب تا اسیر نشوند. نیروها هم می‌گویند شما باید همراه ما بیایی.

پس از اصرار زیاد نیروها، سرانجام رضا به آنها می‌گوید: «مگر من فرمانده شما نیستم؟ پس دستور می‌دهم اینجا را ترک کنید. » نیروها گریان برمی‌گردند. تانک‌های دشمن هر لحظه حلقه محاصره را تنگ‌تر می‌کنند. شهید چراغی گاه با آرپی‌جی و گاه با تیربار شلیک می‌کرد تا حواس عراقی‌ها را پرت کند و نیروهای گردانش بتوانند به سلامت از محاصره خارج شوند که شدند. حاج احمد متوسلیان وقتی می‌بیند نیروهای رضا دارند می‌آیند، از آنها سؤال می‌کند که برادر چراغی کجاست و آنها فقط می‌گویند: «یکه و تنها میان تانک‌های عراقی ماند تا ما عقب بیاییم.» آن روز شهید چراغی نیز می‌تواند از مهلکه بگریزد و خود را به رزمندگان برساند.

زخم‌هایی برتن

شهید چراغی چندین بار در جبهه‌های جنگ مجروح شده بود و هر بار بعد از مجروحیت دوباره به جبهه‌ها بازگشته بود. یک روز از او می‌پرسند: تا به حال چندبار مجروح شده‌ای؟ می‌گوید: «11 بار! و اگر خدا بخواهد به نیت دوازده امام، در مرتب? دوازدهم شهید می‌شوم.»

سرانجام رضا چراغی، پس از ماه‌ها مجاهدت و مبارزه با دشمنان اسلام و انقلاب، سرانجام در عملیات والفجر یک که در منطقه عمومی فکه انجام گرفت، پس از ابراز رشادت تمام و ایثار و حماسه، به شهادت رسید و روح بزرگوارش به ابدیت عشق پرواز کرد. یکی از همرزمانش می‌گوید: دشمن در ارتفاع 143 فکه پاتک سنگین زده بود. به هر ترتیبی بود، خود را به آنجا رساندم. رضا چراغی، عباس کریمی، اکبر زجاجی در حال شلیک آرپی‌جی 60 بودند. دشمن پاتک سنگینی زده بود. هرچه اصرار کردم که عقب برگردند، قبول نکردند. روی ارتفاع فقط شش نفر سالم مانده بودند که می‌جنگیدند، رضا چراغی، عباس کریمی، اکبر زجاجی و سه نفر بسیجی که سخت درگیر بودند. دشمن تصور می‌کرد که نیروی زیادی روی ارتفاع هستند. عصر که دوباره به ارتفاع رفتم، دیدم عباس کریمی و دو نفر از بسیجیان، پیکر غرق به خون چراغی را با برانکارد حمل می‌کنند.