«کلاه قرمزی»، «در حاشیه» «شهر من شیراز»، «میکائیل» و «خندوانه» مخاطبان ثابت خود را پیدا کردند!
کافی است کمی به اطرافمان نگاه کنیم؛ از حق که نگذریم این روزها تعداد افرادی که در دور و برمان ساعات بیشتری را پای برنامههای رسانه ملی مینشینند، بیشتر شده است. همینطور تعداد افرادی که برای سرگرم شدن دیگر راه دور و سراغ ماهواره نمیروند. مجموعه کلاه قرمزی، «در حاشیه »، «شهر من شیراز» و «میکائیل» کار خودشان را کردهاند. آیا تلویزیون ما بر حسب شانس به هدفی که سالها در پیاش بوده، رسیده است؟
انتقادها همیشه بوده و هست و حتی خواهد بود اما در همین یک ماهی که به روزهای آخرش نزدیک شدهایم، رسانه ملی بستهای از برنامههای جذاب را به ویترین خود آورده که ترکیبشان در کنار یکدیگر تبدیل به معجونی معجزهگر میشود برای جذب نگاه بینندگان از «فاطما گل» ترکی و سایر سریالهای سطحی ترکیهای و همین طور سایر شبکههای ماهوارهای به سوی همین تلویزیون خودمان! این جریان تقریباً از همان روزهای اول سال نو آغاز شده است که در آن معمولاً مردم حتی آنهایی هم که بیشتر ساعات شبانهروز را پای شبکههای ماهوارهای مینشینند رجعتی دوباره به سوی رسانه ملی دارند. تلویزیون در صورتی برنده این فرصت ویژه است که این حلقه وصل را همچنان متصل نگه دارد.
امسال دقیقاً همین اتفاق افتاد. هر سال برنامه نوروزی با پایان روز سیزدهم یا در نهایت چهاردهم فروردین به پایان میرسد، تلویزیون به حالت اولیهاش باز میگردد و بینندهها دچار حس رخوت میشوند اما امسال پخش سریالهای «کلاه قرمزی» و «در حاشیه» ادامه پیدا کرد؛ یعنی بینندگان رسانه ملی و حتی آنهایی که وفاداری چندانی به تلویزیون خودمان ندارند هم با رسانه ملی همراه باقی ماندند. «کلاه قرمزی» تمام شد اما «درحاشیه» این روزها همچنان ادامه دارد. پخش برنامه طنز «خندوانه» از شبکه نسیم هم قرار است با دست پر از شنبه هفته آینده آغاز شود. در کنار این مجموعههای طنز، سریالهای خوب «میکائیل» و «شهر من شیراز» را هم در نظر بگیرید که در ساعات مختلف و از شبکههای مختلف سیما شروع به پخش کردهاند. مجموع این سریالها در این شبها، تلویزیون خانهها را قلمرو پخش خود کردهاند. شاید تدبیری پشت این ماجرا باشد اما به هر روی خوب است که فرمول ساخت این معجون حفظ شود و از دست نرود. مردم مشخصاً رسانهای میخواهند که برای پخش برنامههای درجه یک خود مناسبت خاصی در نظر نگیرد.
افزایش متقابل وفاداری میان تلویزیون و مخاطبانش
تلویزیون مدتها است جایگاه خود را به عنوان «جعبه جادویی» از دست داده است. هم اکنون اینترنت جادوهای فراوانتر و در دسترستری از تلویزیون در اختیار دارد. تلویزیون به معنای عام آن مجبور است راههای بقای خود را در فضای تعاملی اینترنت پیدا کند. از سوی دیگر نیز رسانه ملی که نماد اخلاقمندی است نمیتواند از بسیاری از ابزارهای سرگرمیساز و جذابیتآفرینی که شبکههای ماهوارهای از آن بهره میگیرند، استفاده کند و میتوان آن را هم به جای خود به عنوان مزیت رسانه ملی دانست. صدا و سیما هم اکنون باید به دنبال راهی برای ایجاد وفاداری متقابل باشد. برای اینکه مردم برای استفاده از تلویزیون به جز شبکههای داخلی گزینه دیگری را مدنظر قرار ندهند و در مقابل هر آنچه میتواند یک سرگرمی اخلاقمدار با خود به همراه داشته باشد در تلویزیون دیده شود.
نمونه این روش را میتوان در برنامه «90» مشاهده کرد که به رغم وجود برنامههای مشابه آن در شبکههای داخلی و ماهوارهای دوشنبه شبها میلیونها بیننده ثابت خود را دارد و در طول بیش از یک دهه اجرای مداوم این برنامه، خللی در اعتماد مخاطبان نسبت به آنچه برنامه به آنها عرضه کرده، ایجاد نشده است. حال که یک برنامه زنده ورزشی چنین قابلیتی دارد چرا نتوان آن را درباره مجموعههای نمایشی و بهخصوص سریالهای 90 شبی پیادهسازی کرد؟ کاری که سریالهای «کلاه قرمزی»، «پایتخت» و برخی از مجموعههای طنز به آن نائل شدهاند.