دوم اردیبهشت ماه 1358 سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به شکل رسمی تشکیل شد. در این روز حکم فرماندهی سپاه و دیگر اعضای شورای فرماندهی آن به امضای دبیر شورای انقلاب (شهید بهشتی) رسید. البته از ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی، گروههای مختلف هر کدام سعی کرده بودند فرضیه نیروی نظامی «متولد انقلاب» را به نام خود ثبت کنند. چنانچه دولت موقت طرح تشکیل گارد ملی را داده بود که به این منظور حسن لاهوتی با درخواست بازرگان، حکمی را از حضرت امام دریافت کرده بود. اما از سوی دیگر گروههای وفادار به انقلاب اسلامی نیز برای ایجاد تشکیلاتی نظامی دست به کار شدند که در نهایت تمامی این کش و قوسها به دوم اردیبهشت ختم شد تا تمامی حرف و حدیثها در آن مقطع با حکم شهید بهشتی و نظر مساعد حضرت امام به اتمام برسد.
البته تلاشهای حاشیهای برای تشکیل سپاه (پیش از دوم اردیبهشت) باعث شد تا بعدها چهرههای ضد انقلابی چون محسن سازگارا ادعای تأسیس سپاه را به خود و همفکرانشان نسبت بدهند. ادعاهایی که در زمان ایرادشان از سوی پیشکسوتانی نظیر جمال منصوری ( اولین فرمانده سپاه) و محسن رفیقدوست (تنها وزیر سپاه) با پاسخهایی مستند رد شد. اما اگر واقف باشیم که اصل 150 قانون اساسی وظیفه سپاه را «نگهبانی از انقلاب و دستاوردهای آن» عنوان کرده است، بدون اینکه بخواهیم سندی را در رد نظرات ضد انقلاب خارجنشین ارائه کنیم، کافی است نگاهی به تاریخ انقلاب اسلامی بیندازیم تا ببینیم چه کسانی در راستای وظیفه ذاتی سپاه، قدم برداشتند و چه کسانی از همان ابتدا یا میانههای راه، مسیری خلاف جهت را برگزیدند؟ چه کسانی پاسدار راستین ماندند و چه کسانی دم از آن زدند.
وقتی که حضرت امام خمینی(ره) فرمود: «اگر سپاه نبود، کشور هم نبود» این سخن ایشان حکایت از افتخارات بیبدیلی دارد که سپاه در طول عمر سی و چند سالهاش به آنها دست یافته است. اگر اکنون میبینیم که انقلاب اسلامی از وقایع سختی چون تلاشهای جداییطلبانه قبل از آغاز جنگ تحمیلی گرفته تا هشت سال جنگ تمامعیار و وقایع دیگر سربلند بیرون آمده است، بیشک تمامی اینها از ثمرات جانفشانی سبزپوشانی است که در کنار ارتش و عموم مردم ایران، از همه هستی خود برای دفع شر دشمنان کشور بهره بردند.
آن زمان که برخی از جداییطلبان شیوههای داعشیها را در کردستانات عیناً پیاده میکردند و پاسداران اسیر خود را به چهار میخ کشیده و سلاخی میکردند، این سپاهیان راستین بودند که از کیان کشور اسلامی خود دفاع کردند. یا وقتی که پس از 10 سال جنگ و کشمکش سخت، در ماجرای یورش همهجانبه بعثیها پس از پذیرش قطعنامه، امام خمینی در پیامی تاریخی سپاه را مخاطب قرار داده و از فرزندان انقلابیاش میخواهد «متر به متر و وجب به وجب بجنگند» دیدیم که سپاهیان چطور با دستان خالی لشکرهای زرهی عراق را در «عملیات سرنوشت» فراری دادند.
بنابراین اگر بخواهیم معیاری برای سپاهی بودن فرض بگیریم، باید اعتراف کنیم پاسدار آن کسی است که از همه هستی خود برای دفاع از کشور اسلامی بهره برده و هیچ بهانهای نتوانسته او را از میدان به در ببرد. پاسدار واقعی کسی است که کنار انقلاب و مردم و رهبرش قرار داشته و اکنون نیز ایستاده است.