اسم آن خانم ، فاطمه است و برای آن بزرگوار هشت لقب ذکر کرده اند :
از بعضی روایات استفاده می شود که زکیّه و محدّثه از القاب آن خانم است و کنیه او « اُمّ اَبیها » است .
عمر آن بزرگوار تقریباً هیجده سال است . در روز جمعه بیستم جمادی الثانی سال دوم بعثت بدنیا آمد و سال یازدهم از هجرت ، سوم جمادی الثانی بدست گردانندگان سقیفه بنی ساعده شهید شد.(البته روز ولادت و وفات آن حضرت ،بنا به روایات مختلف است که ما از ذکر آنها خودداری می کنیم).
شخصیت حضرت زهرا را با این بحث کوتاه نمی توان معرفی کرد و آنچه در اینجا آورده می شود ، قطره ای از دریای فضیلت آن صدیقه شهیده است .
شخصیت اسلامی از دو راه یافت می شود : از راه نَسَب و از راه حَسَب و فضایل نفسانی . شخصیت نَسَبی که اسلام آن را پذیرفته است ، تحت تأثیر عوامل مختلفی است : قانون وراثت ، تغذیه از راه مشروع ، تأثیر محیط ، تأثیر همسر و رفیق ، اولاد صالح و غیره در تشکیل چنین شخصیتی نقش دارند.
زهرا سَلامُ اللهُ عَلَیها از نظر قانون وراثت :
پدری چون رسول گرامی دارد که به گفته سعدی همه مراتب انسانیت را به کمالاتش پیموده است . همه تاریکیها به جمالش روشن شده است و همه صفات او در انتهای خوبی است :
حَسنَت جَمِیعُ خِصَالِهِ ... صَلُّوا عَلَیهِ وَ آلِهّ
مادری چون خدیجه دارد که باید گفت اسلام مرهون زحمات آن بزرگوار است . مادری که سه سال ، مسلمانان محصور در شعب ابی طالب را اداره می کرد و همه اموال خود را در این راه خرج کرد . مادری که چندین سال در مکه با آن مصیبتهای کمر شکن ساخت ، و دوش بدوش رسول اکرم ص ، اسلام را یاری فرمود و در این راه سنگها به بدن مبارکش فرود آمد ، بی حرمتیها به او وارد شد ، شماتتها در این راه دید و هر چه این اتفاقات بیشتر می شد ، صبر و استقامت او زیادتر می گشت .
و اما از نظر قانون تأثیر غذا :
مورخین نوشته اند که وقتی اراده حق تعالی به خلقت زهرا س تعلق گرفت ، پیامبر گرامی مأمور شد که چهل شبانه روز در کوه حرا به ریاضت دینی پردازد .
حضرت خدیجه در خانه خود ، از مردم گوشه گرفته و بعبادت مشغول بود و پیامبر گرامی در کوه حرا ، پس از آن مدت فرمان آمد که پیامبر بخانه باز گردد . از عالم ملکوت برای آنان غذا آوردند . سپس نور زهرا به حضرت خدیجه منتقل شد .
از نظر تأثیر محیط :
زهرا علاوه بر آنکه در دامن مادری فداکار ، با گذشت و با استقامت ، و در دامن پدری چون پیامبر گرامی پرورش یافت ، محیط زندگی او محیط پر تلاطمی بود . مکه با آن مصیبتها و حوادث ناگوار ، محیط رورش او بود . در شِعب ابی طالب با آن حوادثی زندگی کرد که امیرالمؤمنین در نهج البلاغه آنجا را برای معاویه چنین توصیف می کند : « شما ما را سه سال در میان آفتاب زندانی کردید ، بطوری که بچه های ما از گرسنگی و تشنگی مردند ، بزرگان ما پوست گذاردند ، صدای آه و ناله زنها و بچه ها بلند بود ... » روشن است بچه ای که در این چنین محیطی پرورش یابد ؛ مخصوصاً اگر مربی یی چون پیامبر گرامی داشته باشد ، استقامت او ، صبر او و سعه صدر او زیاد خواهد بود :
ناز پرورد تنعَم نبرد راه به دوست ... عاشقی شیوه رندان بلا کش باشد
زهرا س از نظر همسر و مصاحب :
و از نظر اولاد صالح نیز ، فوق العاده است . شوهری چون امیرالمؤمنین ع دارد که بیش از سیصد آیه از قران شریف در باره او نازل شده . شوهری که از نظر تاریخ ، قطعی است که اسلام مرهون او است . شوهری که به اقرار خود اهل تسنّن ، عُمَر بیش از هفتاد مرتبه در مواقع مختلفه گفته : « لَولاَ عَلِیُّ لَهَلَکَ عُمَرُ » . فرزندانی چون حسن ، حسین ، زینب و کلثوم دارد که اگر نبودند ، قطعاً اسلام نبود و به گفته امام حسین : « وَ عَلَی الاِسلامِ السَّلامُ » .
زهرا از نظر فرزند :
امّ الائمّه است ، سرّ مستودع است ، مادر عصاره عالم خلقت ، حضرت « بَقِیةُ اللهِ عَجلَ اللهُ تَعالی فَرَجَهُ الشَّرف » است .
و اما از نظر فضایل انسانیت :
چه می توان گفت در حق کسی که پیامبر گرامیی ص کراراً در باره اش فرموده است : « اِنَّ اللهِ اصطَفَیاکِ وطَهَّرَکِ وَاصطَفَیاکِ عَلَی نِساءّ العالَمیّنَ » یعنی ، همانا خداوند تو را بر گزیده و پاکیزه و معصوم گردانیده و تو را بر همه زنها رجحان داده است .
اگر برای فضیلت زهرا چیزی جز سوره کوثر نبود ، زهرا را بس بود که بگوید نزد خداوند افضل و برتر از عالمیانم .
« اِنَّا اعطَیناکَ الکَوثَرُ فَصَلِّ لِرَبِّکَ وَانحَر اِنَّ شَانِئکَ هُوَ الاَبتَرُ » (سوره کوثر ) یعنی ، همانا کوثر را بر تو ارزانی داشتیم ، پس برای پروردگارت نماز گزار و قربانی کن ، بدرستی که بد خواه تو دنباله بریده است.
زهرا از نظر ایمان ، راضیه و مرضیّه است :
« یَا اَیِّتَهَا النَّفسُ المُطمَئنَّةُ ارجِعِی اِلی رَبکِ رَاضِیَةً مَرضِیَّةً فَادخُلِی فِی عِبَادِی وَ ادخُلی جَنتِی » . ای نفس مطمئنه ! – که به مقام شهود رسیده ای – بیا بسوی پروردگارت خشنود شده ، و داخل در زمره بندگان من شو و داخل شو در بهشت من .
ما باید بدانیم که القاب چهارده معصوم ، کنیه های آنان و اسماء آنان بی سبب نیست . همه آنها سِرّ دارد . معنی ندارد زهرا ، صدیقه ، زکیه ، طاهره ، محدثه و ... نباشد و به این گونه لقبها مُتّصِف شود . اگر جبرئیل نیاید و با او محادثه نکند و به او مُحَدَّثه بگویند ، دروغ است : « تَعَالی اللهُ عَمَّا یَقُولُ غَیرُ العارفِینَ فِی حَقّهِم » و معنی ندارد کسی مُحَدَّثه باشد و ایمانش به مرتبه شهود نرسیده باشد .
زهرا از نظر علم دارای مصحف است
از نظر روایات ، کتابهایی نزد ائَمه طاهرین است که از جمله آن کتابها مصحف فاطمه ع است .
این کتاب را ائمه به آن افتخار می کرده اند و می گفتند : « عِلمِ مَاکَانَ و یَکُونُ وَ مَا هُوَ کَائِنُ » در آن است ؛ و به خط امیر المؤمنین و املای حضرت زهرا س می باشد .
زهرا از نظر زهد :
شبی که زهرا بخانه امیرالمؤمنین می رفت ، امیرالمؤمنین فرش خانه اش را از شن تهیه کرد و رسول اکرم جهازیه ای برای زهرا س تهیه فرمود که همه آن جهازیه شصت و سه درهم می شد .
جهیزیه زهرا س :
جهازیه زهرا س عبارت بود از : عبا ، مَقنعه ، پیراهن ، حصیر ، پرده ، لحاف ، دستک ، بالش ، آفتابه ، آب خوری ، کوزه ، کاسه ، آسیای دستی ، مشک آب ، حوله ، پوست گوسفد .
پیامبر گرامی چون جهازیه را دید ، از چشمان مبارکش اشک جاری شد و فرمود : « خدایا این جهازیه را که غالب آن از گِل است مبارک کن ! ».
زهرا بخانه شوهر می رود و در وسط راه پیراهنی را که از جمله جهازیه او است ، به فقیر می دهد و با همان پیراهن کهنه ای که داشت بخانه امیرالمؤمنی رهسپار می شود .
شب عروسی پایان گرفت و صبح ، پیامبر گرامی بدیدن زهرا آمد و هدیه آورد . هدیه پیامبر گرامی این بود : « عَلی فَاطِمةَ خِدمَةُ مَادُونِ البَابِ وَ عَلی عَلِیً خِدمَةُ مَا خَلفَةُ » یعنی ، کارهای داخل خانه برای فاطمه است و کارهای خارج از خانه برای علی .
زهرا از این هدیه ، از این تقسیم کار بقدری خوشنود شد که فرمود : « مَایَعلَمُ اِلاّ اللهُ مَا دَاخَلَنِی مِنَ السُّرورِ » یعنی ، جز خداوند کسی نمی داند که از این تقسیم کار چقدر خوشنودم .
عبادت زهرا :
در روایات آمده است که زهرا بقدری روی پا ایستاد و عبادت کرد که پاهای او متورم شد . حضرت حسن ع می گوید ، مادرم از اول شب تا صبح عبادت می کرد و هر گاه از نماز فارغ می شد ، به دیگران دعا می کرد .
از او پرسیدم که چرا بما دعا نکردید ؟ فرمود : عزیز من اول دیگران ، سپس ما : « اَلجَارُ ثُمَّ الدَّارُ » .
تسبیح حضرت زهرا بسیار با فضیلت است
امام صادق فرموده : « تسبیح جده ام نزد من از هزار رکعت نماز بهتر است » . می گویند : زهرا برای کمک ، خادمه ای لازم داشت و گرفتن خادم و خادمه در آن زمان رایج و بلکه لازم بود . چون زهرا س بر رسول الله وارد شد قبل از آنکه در این مورد چیزی بگوید ، پیامبر فرمود : زهرا جان می خواهی چیزی بتو یاد دهم که بهتر از دنیا و آنچه در آن است باشد ؟ و تسبیح مشهور را به او یاد داد .
زهرا س با خوشحالی تمام بخانه باز گشت و به امیر المؤمنین عرض کرد با دعایی که از پدرم ص گرفته ام ، خیر دنیا نصیب من شده است .
کیفیت تسبیحات زهرا علیها السلام
یکی از تعقیبات نماز، گفتن تسبیحات حضرت زهرا علیها السلام است که بسیار فضیلت دارد، بلکه برتر از سایر تعقیبات نماز محسوب می شود.
از امام صادق علیه السلام نقل شده است که فرمودند: «تسبیح حضرت فاطمه علیها السلام بعد از هر نماز نزد من از هزار رکعت نماز در هر روز محبوب تر است .» (7)
همچنین امام صادق علیه السلام درباره تسبیح فاطمه زهرا علیها السلام فرمودند: «چون به خوابگاه خود رفتی ،
بگو و آیة الکرسی و دو سوره معوذتین را با ده آیه اول سوره صافات و ده آیه از آخرش بخوان . (8)
و نیز آن امام بزرگوار به یکی از یاران خود به نام ابو هارون فرمودند: «ما خردسالان خود را به تسبیح حضرت زهرا فرمان می دهیم همچنان که آنان را مامور به برگزاری نماز می نماییم .» *
*) امالی صدوق، ص 579 .
سخاوت و ایثار زهرا :
مفسرین شیعه و سنی اتفاق دارند که روزی زهرا س با اطرافیانش روزه بودند . در هنگام افطار فقیری رسید و از آنها چیزی خواست . زهرا پدرش و شوهرش و بچه هایش و خادمه اش افطار خود را به آن گدا دادند . زهرا برای افطار روز بعد نانی تهیه کرد . یتیمی آمد ، زهرا نان را به یتیم داد . در مرتبه سوم نانی تهیه نمود ، اسیری آمد و افطار خود را به او داد و بالاخره هر سه شب را بدون افطار صبح کرد و آیه شریفه نازل شد : « وَ یُطعِمُونَ الطَّامَ عَلَی حُبَّهِ مِسکِیناً وَ یَتیماً وَ اَسِیراً . اِنَّمَّا نُطعِمُکُم لِوَجهِ اللهِ لاَنُرِیدُ مِنکُم جَزَاءً وَلاَشُکُوراً » (سوره دهر : (انسان ) 7و8 ) یعنی ، و اطعام کردند طعامی را که دوست داشتند به مسکین و یتیم و اسیر . جز این نیست که این کار را فقط برای خدا می کنیم و از شما جز او سپاسی نمی خواهیم .
در خاتمه به تَفسیر کُنیِه و اسم ایشان می پردازیم :
برای القاب زهرا ، تفسیرها ، تأویلها و گفتگوها چندان است که در این نوشته مجال باز گو کردن آن نیست . فقط بطور فشرده به تفسیر کُنیه و اسم ایشان می پردازیم :
زهرا را امّ ابیها گفته اند و این کنیه را که افتخاری برای آن حضرت است ، پیامبر گرامی به ایشان داده است . امّ ابیها به معنای « مادر پدرش » ؛ یعنی زهرا مادر پدر خویش است . این کنیه معانی مختلفی دارد ، اما بهترین معنی همان است که پیامبر ص به این کنیه داد ، یعنی : « زهرا علّتِ غایی جهان هستی است » .
روایاتی نیز تقل شده است که زهرا علّت غایی جهان هستی است و اگر ادّعا کند که واسطه فیض عالم هستی نیز هست ، ادعای او بدون دلیل و به گزاف نیست .
و اما فاطمه ، فاطمه را فاطمه گفته اند و این تسمیه اسراری دارد و همه آن اسرار از روایات بهره مند است :
1) « سُمِیَّت فَاطِمَةُ فَاطِمَةُ لاِنَّهَا فُطِمَت مِنَ الشَّرِ » فاطمه فاطمه نامیده شده است ؛ چرا که از شر بریده و جدا است .
این جمله اشاره به عصمت زهرا س است ؛ زیرا مساماً و معصومه است ، و آیه « اِنَّمَا یُریدُ اللهُ لِیُذهِبَ عَنکُمُ الرَّجسَ اَهلَ البَیتِ وَ یُطَهِر کُم تَطهِیراً » در باره او است .
2) « سُمِیَّت فَاطِمَةَ لأَنَّها فُطِمَت عَنِ الطّمثِ » فاطمه را فاطمه گفتند ؛ زیرا بریده است از خونی که زنها می بینند . این تفسیر اشاره به طهارت ظاهری زهرا ع است ؛ زیرا از نظر روایات ، چنانچه زهرا مطهره بود از نظر معنی ، طاهره بود از خون حیض ، نفاس و استحاضه .
3) « سُمِیَّت فَاطِمَةُ فَاطِمَةَ لاِنَّهَا فُطِمَت عَنِ الخَلقِ » فاطمه را فاطمه گفتند ، برای اینکه بریده شده بود از خلق .
این تفسیر اشاره به مقام فنا و لقای زهرای مرضیه است . کسی که در دل او هیچ کس جز خدا نبود ، دل او فقط مشغول بخدا است .
4) « سُمِیَّت فَاطِمَةَ فَاطِمَةَ لاِنَّ الخَلقَ فَطِمُوا عَن کُنهِ مَعرفَتِهَا » فاطمه ، فاطمه نام گرفت ؛ زیرا مردم از معرفت او بریده شده اند و قدرت بر شناخت حقیقت او ندارند ، و این تفسیر بهمان مقامی دارد که به واسطه آن مقام ، امّ اَبیها نامیده شده است .
5) « سُمِیَّت فَاطِمَةَ فَاطِمَةَ لاَنَّها فُطِمَت هِیَ وَشِیعَتُها عَنِ النَّارِ » فاطمه را فاطمه گفتند ؛ چون شیعیان خود را از آتش می رهاند و نجات می دهد . این تفسیر اشاره به شفاعت اوست .
6) « سُمِیَّت فَاطِمَةَ فَاطِمَةَ لِأَنَّ اَعدائَهَا فُطِمُوا عَن حُبها » فاطمه را فاطمه گفتند ؛ چون دشمنان او بریده می شوند از محبت او ، و روشن است کسی که محبت اهل بیت را ندارد به رو در آتش انداخته می شود .
در حقِّ فاطمه چه می توان گفت که پیامبر گرامی چون بر زهرا وارد می شد یا زهرا بر او وارد می شد ، چهره زهرا ، سینه زهرا و دست زهرا را می بوسید . او را استقبال می کرد و بجای خود می نشانید و می فرمود : من بوی بهشت را از سینه زهرا استشمام می کنم ، ولی همین زهرا بقدری برای دیگران متواضع است که وقتی امیرالمؤمنین ع از او اجازه می خواهد که کسانی بر خانه زهرا وارد شوند ، زهرا با آنکه از این ملاقات سخت بیطار است ؛ اما چون علی می خواهد ، آن بانوی متواضع در مقابل شوهر می گوید : خانه ، خانه تو و من هم کنیز تو هستم .
زنی می آید و از زهرا مسأله ای سئوال می کند ؛ اما چون بیماری فراموشی دارد ، ده بار بر می گردد و مسأله را سئوال می کند . در بار دهم از زهرا عذر خواهی می کند و زهرا در جواب می فرماید : « در هر بار ، پروردگار عالم بمن پاداشهای زیادی عنایت می کند ، پس تکرار سئوال تو عذر ندارد » .
زهرا س وقتی پدر بزرگوارش فِضّه را به او داد ، به دستور پدر کارهای خانه را قسمت کرد : یک روز زهرا کارها را انجام می داد و روز دیگر نوبت فضّه بود .
نباید فراموش شود و بانوان باید بدانند که زهرا و همه اهل بیت ، سر مشق زندگی ما هستند ، همه باید از پیامبر گرامی و خاندان او سرمشق بگیرند . قران چنین دستور می دهد :
« لَقَد کَانَ فِی رَسولِ اللهِ اُسوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَن کَانَ یَرجُو اللهُ وَ الیَومَ الاَخِرَ ... » ( احزاب : 21 ) یعنی ، به تحقیق که رسول خدا سرمشق است برای کسانی که امید بخدا و روز جزا دارند .
ما اگر سعادت دو جهان را بخواهیم ، باید پیرو رسول اکرم و اهل بیت گرامی او باشیم . بانوان اسلامی وقتی بسعادت می رسند که در عفّت ، ایثار ، فداکاری ، مردم داری ، شوهر داری ، خانه داری و تربیت اولاد ، پیرو زهرا س باشند .
صاحب وسایل الشیعه در جلد دوم وسایل ، قضیّه ای از زهرا نقل می کند که همه مخصوصاً بانوان اسلامی باید به آن توجه داشته باشند .
مضمون همه روایات چنین است : « فضه خادمه در روزهای آخر عمر زهرا ، او را مهموم و مغموم یافت . علت را پرسید . زهرا گفت : « چون جنازه مرا بلند می کنند ، حجم بدن من نمایان است و نامحرم حجم بدن مرا می بیند » . فضه می گوید شکل عماری را برای زهرا رسم کردم و گفتم : در عجم رسم است افراد با شخصیت را در عماری می گذارند . زهرا شاد شد ، تبسّم نمود و وصیّت کرد که جنازه او را در عماری بگذارند .
همه می دانیم که وصیت مؤکد کرد که امیرالمؤمنین او را شب غسل دهد و کفن و دفن کند و کسی را هم خبر نکند .