الجربی به خبرگزاری رسمی تونس گفت اتحادیه ملی زنان تونس تاکنون شکایت هایی درباره مسئله جهاد النکاح زنان تونسی در سوریه دریافت کرده و در حال پیگیری جدی این مسئله است.
منبع آخرین نیوز
هفته پیش اولین حکم قصاص چشم در تاریخ احکام قصاص در ایران اجرا شد. علی سخنور یک راننده تاکسی در قم حدود 6 سال پیش قربانی اسیدپاشی شده بود. همسر سخنور در پی اختلاف با وی و با تحریک خواستگار خواهرش برای اجرای اسیدپاشی، موجب شد که نه تنها چهره علی را ترسناک و بیشکل کند بلکه بینایی دو چشم را هم از او بگیرد. قصاص چشم، حکمی است که تاکنون برای متهمان زیادی صادر شده است اما هیچوقت به اجرا درنیامده بود؛ پس از صادر شدن حکم قصاص توسط قاضی این پرونده، علی سخنور به عنوان اولین نفر در ایران خواستار اجرای حکم شد تا در زندان رجایی شهر کرج یکی از چشمهای مجرم کور گردید. این اتفاق بازتابهای گستردهای در رسانههای غربی و همچنین رسانههای فارسی زبان خارج نشین داشت. در این میان بیبیسی فارسی که ید طولانی در مخالفت با اجرای احکام قصاص در ایران دارد و همیشه با اعلام دفاع از حقوق بشر به اجرای احکام قصاص در ایران اعتراض میکند، این بار نیز تحت بیانیه "عفو بینالملل" که مواضع ضدایرانی دارد به قصاص در این پرونده حمله کرد و آن را "بیرحمانه" و "نفرت انگیز" نامید. این درحالی است که قصاص یکی از احکام کیفری در اسلام است که قرآن آن را مایه حیات جامعه میداند. تشریع حکم قصاص برای جلوگیری از انتقامهای کور و دور از عدالت، همچنین برای جلوگیری از جرأت یافتن جنایتکاران در قتل یا ضرب و جرح شهروندان، وضع گردیده و حکم قصاص برای محافظت رکن مهم جامعه، یعنی جان افراد، در برابر جنایتکاران وضع شده است.
این سایت در زمان اجرای حکم قصاص فرد اسیدپاش به آمنه بهرامی نیز با تیتر «اجرای قصاص به این شکل در تاریخ قضایی ایران کمسابقه است» و تمسک به موضوع "دفاع از حقوق بشر" با اجرای حکم قصاص مخالفت کرده بود.
رسانههای غربی
اقدام بیسابقه قوه قضایه در اجرای حکم قصاص چشم، بازتاب رسانهای جهانی نیز داشت. در این رابطه سیانان با تیتر ایران مردی را برای "چشم در برابر چشم" نابینا کرد به اجرای این حکم واکنش نشان داد.
رسانههای غربی مانند بیبیسی یا سیانان همیشه اخبار مربوط به ایران را به صورت جهتدار پوشش میدهند اما به اتفاقاتی در آمریکا مانند جنایت علیه مسلمانان در "چپلهیل" یا قتل سیاهپوستان به دست پلیس این کشور بیتوجهی میکنند. اگر حقوق مجرمان برای این رسانهها اهمیت دارد چرا شکنجههای ناعادلانه زندانیان بیگناه و شرایط جسمی و روحی آنان در زندانهای مخفی و عمومی انگلیس و آمریکا در این رسانهها ممیزی میشود؟
به گزارش خبرگزاری آسوشیتدپرس از بیروت، فعالان و مقامات کرد امروز دوشنبه اعلام کردند این زن آلمانی در حالی که با شبه نظامیان کرد مشغول جنگ با داعش در سوریه بود کشته شد. نواف خلیل سخنگوی واحدهای محافظت مردم کرد (YPG) گفت: ایوانا هافمن 19 ساله درحالی که در کنار شبه نظامیان کرد مشغول جنگ با داعش در نزدیکی روستای تل تمر بود، کشته شده است.به گفته وی، این زن آلمانی که والدینش از آفریقای جنوبی هستند، عضو حزب کمونیست مارکسیست- لنینیست ترکیه بود، شش ماه پیش به عضویت واحدهای محافظت مردم کرد در آمد.
عجیبتر اینکه، دن سنور Dan Senor سخنگوی اسبق مسئول موقت بدنام ائتلاف در هیات مدیره این گروه است. سنور از زمانی که دولت را ترک کرد علاوه بر کسب درآمد از شرکت صندوق سرمایهگذاری مدیریت الیوت متعلق به پاول سینگر با نوشتن کتابی با عنوان «شروع ملت: تاریخ معجزه اقتصادی رژیم صهیونیستی» به شدت بر طرفداری از رژیم صهیونیستی تمرکز کرده است. وی همچنین با همکاری بیل کریستول مرکز «راهکار سیاست خارجی» را تأسیس کرد که سهم بسزایی در تشویق آمریکا به حمله به عراق ایفا کرد. پس چه کسی در پشت پرده پروژه فیلوس قرار دارد؟ این پروژه اصلاً در ایالت نیویورک بعنوان یک مرکز حقوقی ثبت نشده است. شخصی باید صورتحسابها را پرداخت کند، اما او کیست؟ نام دامنهای که ماه می گذشته ثبت شد به ما سرنخی میدهد. زنی به نام میشل پکمن در فهرست اسامی ثبت شده آورده شده است.
جستجوی نام وی در گوگل نشان میدهد که پکمن مدیر عملیاتها و منابع انسانی دفتر خانوادگی سینگر است. کمی تحقیق بیشتر نشان میدهد که بنیاد پاول سینگر در وبسایت کنفرانس بینالمللی شبکه موسسان یهودی به عنوان موسس اصلی گروه فیلوس شناخته میشود. قرار است که این کنفرانس ماه آینده در تلاویو برگزار شود.
سینگر مدیر ائتلاف یهودیان جمهوریخواه به عنوان یکی از حامیان مالی اصلی تندروهای مخالف ایران شناخته میشود. بین سالهای 2008 تا 2011، وی 3.6 میلیون دلار به بنیاد دفاع از دموکراسی کمک کرد، بنیادی که در اختیار نومحافظهکارهاست و کارشناسان آن از افزایش تحریمها، جنگ اقتصادی و حمله نظامی به ایران حمایت میکنند. این موسسه سرمایهگزاری همچنین از موسسه امریکن اینترپرایز حمایت کرده است. موسسه امریکن اینترپرایز اتاق فکری است که متفکران آن از قبیل ریچار پورلیند، دنیل پلتکا اتهامهایی به عراق زدند و در قبال ایران هم موضع کاملاً تخاصمی دارند. به علاوه، سینگر از موسسه یهودی مسائل امنیت ملی حمایت کرده است. وی اخیراً در سال 2012 عضو گروه مدیریتی این موسسه شد. سینگر همچنین عضو شورای مدیریتی مجله کامنتری میباشد، مجلهای که از دهه 1960 ایدئولوژی نومحافظهکارهای تندرو را تبیین کرده است. پروژه فیلوس میتواند نمونه خوب پوششی باشد که تلاش میکند خود را به عنوان سخنگوی مسیحیان مورد آزار و اذیت قرار گرفته نشان دهد و در عین حال، افکار طرفدار رژیم صهیونیستی یک میلیاردر یهودی را بشدت تبلیغ کند. اگر هدف آنها این است، پس سینگر و کارمندانش باید دقت بیشتری در مخفی نگه داشتن ردپای خود بخرج دهند. پروژه فیلوس نمونه عینی از تلاش نئومحافظهکاران برای القای این برداشت است که دیدگاههای آنها مورد تایید تعداد زیادی از مسیحیان است. آنها همچنین به مسیحیان درباره آمال امپریالیستی ایران و مخاطرات توافق هستهای با ایران هشدار میدهند.
تخت جمشید را عظیم ترین بنای سنگی جهان می دانند. بنایی که در فهرست میراث جهانی ثبت شده و یکی از نشانه های عظمت تمدن و معماری این مرز و بوم محسوب می شود. آنچه این روزها تخت جمشید را تهدید می کند گلسنگهایی است که کارشناسان اعتقاد دارند شرایط برای رشد و گسترش آنها در کتیبه ها و نقوش وجود دارد و اگر این روند ادامه داشته باشد دیگر اثری از این نقوش بر جای نخواهند گذاشت. کارشناسان تاکید دارند که این گلسنگها سالانه 20 میلیارد تومان به تخت جمشید آسیب وارد میکنند و طی 60 سال آینده همه نقوش و کتیبه ها را از بین می برند. عمق گلسنگها در تخت جمشید یک الی دو سانتی متر است و ریزگردها، کشاورزی شرق و غرب اطراف مجموعه تخت جمشید و استفاده از سموم کشاورزی از جمله عوامل موثر رویش آنها هستند. گفته میشود گلسنگ پدیده ای است که تمام سایتهای تاریخی جهان با آن روبه رو هستند و هنوز راهکار قطعی برای حل معضل آنها به دست نیامده است.
نگاهی به نقشه مناطق تحت تصرف گروه تروریستی تکفیری «داعش» در دو کشور عراق و سوریه نشان میدهد، اغلب مناطقی که این گروه آنها را به تصرف خود درآورده، دارای بافت جمعیتی سنی است و شیعیان یا علویها در آنها یا اصلا وجود ندارند یا در اقلیت قرار دارند.
مهمترین مناطق تحت تصرف داعش در عراق
در عراق داعش مناطقی از استانهای این کشور را به تصرف خود درآورده که به «مثلث سنی» در این کشور معروف است و چهار استان دیالی، الانبار، صلاح الدین و بغداد را شامل میشود که جمعیتی بالغ بر 10 میلیون نفر را در خود جای میدهند.
به این ترتیب ملاحظه میشود، داعش در استانهایی مانند «کربلا»، «نجف» و «بصره» که دارای اکثریتی شیعی است، یا اصلا حضور و فعالیت ندارد، یا این حضور و فعالیت بسیار کم رنگ است.
مهمترین مناطق تحت تصرف داعش در سوریه
در کشور سوریه نیز گزارشهای موجود تاکید میکند، عمده مناطق تحت تصرف داعش مناطقی در استانهای «رقه»، «حسکه» و «دیر الزور» را شامل میشود که در شرق، شمال شرق و شمال این کشور واقع شدهاند و دارای اکثریتی سنی هستند. البته اکثریت ساکنان استان حسکه را کُردها تشکیل میدهند که اهل سنت به شمار میآیند.
ویژگیهای جمعیتی مناطق تحت تصرف داعش
تاملی در بافت مناطق تحت تصرف داعش نشان میدهد، اغلب مناطق تصرف شده توسط این گروه، روستاها و شهرکهای کوچک به دور از مراکز استانها و شهرهای بزرگ هستند که دارای بافت قبیلهای و عشیرهای میباشند.
دور بودن از مرکز، این احساس را در عشایر و قبایل این مناطق ایجاد کرده بود که به عمد توسط دولتهایشان نادیده گرفته و به حاشیه رانده میشوند. این احساس نارضایتی و آزردگی زمانی تشدید شد که اختلاف مذهبی با دولت مرکزی نیز به آن افزوده شد.
در عراق مثلاً استان الانبار به عنوان یک استان سنی نشین با ساختار و بافت عشیرهای، به این جهت به کانون فعالیت داعش و نفوذ آن تبدیل شد، چون تا پیش از سرنگونی رژیم بعث، یکی از مهمترین پایگاههای «صدام حسین» و حزب «بعث» بشمار میآمد و پس از سرنگونی رژیم بعث تا مدتها مکانی امن برای بازماندگان این رژیم بود و به همین دلیل به کانون مقاومت در برابر دولتهای جدید روی کار آمده در عراق تبدیل شد.
این درحالی است که باید توجه داشت، استان الانبار از جمله کانونهای فعالیت گروه تروریستی تکفیری «القاعده» نیز بشمار میآمد، گروهی که داعش را میتوان یکی از زیر مجموعههای آن دانست، بنابراین عجیب نیست، اگر گزارشهای امنیتی عراق تاکید کنند، در تظاهرات مردم استان الانبار در اواخر سال 2012، عناصر داعش نیز حضور داشتند تا با دامن زدن به اعتراضها، از آنها به سود خود بهره برداری کنند.
اوضاع در سوریه نیز تفاوت چندانی با عراق ندارد، به عنوان مثال در بررسی دلایل نفوذ داعش در استان دیر الزور در مییابیم که بافت جمعیتی این مناطق مختلف این استان عشایری و قبایلی با اکثریت اهل تسنن است که به دلیل دوری از مرکز و محرومیت اغلب جوانان آن در کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس مشغول بکار و تحت تاثیر افکار و اندیشههای سلفی وهابی بودهاند و این زمینه را برای بسیاری از عشایر این مناطق هموار کرد تا جذب گروههایی همانند داعش شوند.
فرآیند تحول و دگرگونی داعش
از زمان اعلام موجودیت داعش در کشور سوریه در 13 آوریل 2013 میلادی تاکنون این گروه تروریستی تکفیری شاهد 4 مرحله از تحول و درگرگونی بوده است.
در اولین مرحله این گروه نیازی مبرم به گسترش دامنه نفوذ و تصرف مناطقی برای خود چه در سوریه و چه عراق داشت، بالطبع تصرف مناطق علوی نشین در سوریه و مناطق شیعی نشین در عراق که در تعارض و تضاد دیدگاهی و مذهبی با داعش قرار داشتند و از حمایت دولت مرکزی برخوردار بودند، نمیتوانست اقدامی منطقی از سوی این گروه باشد، این درحالی است که داعش به خوبی میدانست، در حمله به این مناطق حتی اگر موفق هم بود و نبردها را به سود خود رقم میزد، نمیتوانست، به حفظ و ادامه بقای خود در آنها امیدوار باشد، چون آنچه بقای داعش در مناطق تحت تصرفش را تضمین میکرد، پذیرش مردمی و پناه دادن به آن بود که چنین پذیرشی در مناطق شیعه نشین و علوی نشین وجود نداشت.
علاوه بر اینکه در آن برهه، داعش از قدرت و تجهیزات و تسلیحات نظامی چندانی برخوردار نبود تا تصرف چنین مناطق و شهرهایی برایش ممکن باشد.
به همین منظور مناطق سنی نشین به کانون توجهات داعش تبدیل شدند، مناطقی که در داخل زمینه پذیرش داعش پیشتر در آنها ایجاد شده بود.
به این ترتیب اولین مرحله از فرآیند شکل گیری داعش با تمرکز این گروه تروریستی تکفیری بر مناطق سنی نشین و نارضایتیهای موجود در آنها رقم خورد.
در دومین مرحله، داعش نیاز به این داشت تا احساسات طایفهای، مذهبی و ضد دولتی مناطق هدف را تحریک کند و این مناطق و ساکنان آن را مورد ظلم و تبعیض واقع شده جلوه دهد.
در اینجا رسانههای مغرض با داعش همراه میشوند و هجمه رسانهای گستردهای علیه مناطق سنی نشین عراق و سوریه آغاز میشود. در این موج تبلیغی ساکنان این مناطق به قیام علیه دولت مرکزی جهت احقاق حقوق تشویق شده و داعش به عنوان منجی به آنها القا میشود.
به این ترتیب داعش وارد سومین مرحله از فرآیند تحول و دگرگونی خود میشود و مناطق مختلف سنی نشین در سوریه و سپس عراق هدف حملات این گروه قرار میگیرند و یکی پس از دیگری سقوط کرده، اشغال میشوند.
با اشغال بخشهایی از مناطق سنی نشین در عراق و سوریه سومین مرحله از فرآیند تحول و دگرگونی در داعش نیز پایان مییابد تا این گروه وارد چهارمین مرحله از مراحل شکل گیری خود شود.
در این مرحله که باید آن را مرحله افشای ماهیت واقعی داعش و روی گردانی از آن به شمار آورد، عشایر و قبایل اهل سنتی که به امید نجات و رهایی و زندگی بهتر روی به داعش آورده بودند، از ماهیت و اهداف واقعی این گروه آگاه میشوند، اما چه شود که تبدیل به بزرگترین قربانی آن میشوند.
در عراق گزارشهای موجود تاکید میکنند، داعش تنها ظرف 8 ماه 12 کشتار بزرگ علیه اهل تسنن این کشور مرتکب شده که در جریان آنها دستکم 5 هزار نفر کشته و دهها هزار نفر زخمی شدهاند.
در سوریه مرکز حقوق بشر سوریه اعلام کرد، تصاویر، کلیپها و اطلاعات منتشر شده در رسانههای مختلف الکترونیکی از جمله شبکههای اجتماعی ثابت میکند، داعش مرتکب یک هزار 607 مورد جنایت منجر به قتل در مناطق سنی نشین شده است.
این جنایات داعش در برهه زمانی اواسط ژوئن 2013 تا اواسط ژانویه 2014 را در برمیگیرد و محل وقوع جنایات همگی مناطق سنی نشین بودهاند، همچنین مشخص شده که 588 نفر قربانیان غیر نظامی بوده و به شکل میدانی اعدام شدهاند، این درحالی است که در میان این قربانیان 67 کودک و 53 زن بچشم میخورد.
نگاهی به نقشه مناطق تحت تصرف گروه تروریستی تکفیری «داعش» در دو کشور عراق و سوریه نشان میدهد، اغلب مناطقی که این گروه آنها را به تصرف خود درآورده، دارای بافت جمعیتی سنی است و شیعیان یا علویها در آنها یا اصلا وجود ندارند یا در اقلیت قرار دارند.
مهمترین مناطق تحت تصرف داعش در عراق
در عراق داعش مناطقی از استانهای این کشور را به تصرف خود درآورده که به «مثلث سنی» در این کشور معروف است و چهار استان دیالی، الانبار، صلاح الدین و بغداد را شامل میشود که جمعیتی بالغ بر 10 میلیون نفر را در خود جای میدهند.
به این ترتیب ملاحظه میشود، داعش در استانهایی مانند «کربلا»، «نجف» و «بصره» که دارای اکثریتی شیعی است، یا اصلا حضور و فعالیت ندارد، یا این حضور و فعالیت بسیار کم رنگ است.
مهمترین مناطق تحت تصرف داعش در سوریه
در کشور سوریه نیز گزارشهای موجود تاکید میکند، عمده مناطق تحت تصرف داعش مناطقی در استانهای «رقه»، «حسکه» و «دیر الزور» را شامل میشود که در شرق، شمال شرق و شمال این کشور واقع شدهاند و دارای اکثریتی سنی هستند. البته اکثریت ساکنان استان حسکه را کُردها تشکیل میدهند که اهل سنت به شمار میآیند.
ویژگیهای جمعیتی مناطق تحت تصرف داعش
تاملی در بافت مناطق تحت تصرف داعش نشان میدهد، اغلب مناطق تصرف شده توسط این گروه، روستاها و شهرکهای کوچک به دور از مراکز استانها و شهرهای بزرگ هستند که دارای بافت قبیلهای و عشیرهای میباشند.
دور بودن از مرکز، این احساس را در عشایر و قبایل این مناطق ایجاد کرده بود که به عمد توسط دولتهایشان نادیده گرفته و به حاشیه رانده میشوند. این احساس نارضایتی و آزردگی زمانی تشدید شد که اختلاف مذهبی با دولت مرکزی نیز به آن افزوده شد.
در عراق مثلاً استان الانبار به عنوان یک استان سنی نشین با ساختار و بافت عشیرهای، به این جهت به کانون فعالیت داعش و نفوذ آن تبدیل شد، چون تا پیش از سرنگونی رژیم بعث، یکی از مهمترین پایگاههای «صدام حسین» و حزب «بعث» بشمار میآمد و پس از سرنگونی رژیم بعث تا مدتها مکانی امن برای بازماندگان این رژیم بود و به همین دلیل به کانون مقاومت در برابر دولتهای جدید روی کار آمده در عراق تبدیل شد.
این درحالی است که باید توجه داشت، استان الانبار از جمله کانونهای فعالیت گروه تروریستی تکفیری «القاعده» نیز بشمار میآمد، گروهی که داعش را میتوان یکی از زیر مجموعههای آن دانست، بنابراین عجیب نیست، اگر گزارشهای امنیتی عراق تاکید کنند، در تظاهرات مردم استان الانبار در اواخر سال 2012، عناصر داعش نیز حضور داشتند تا با دامن زدن به اعتراضها، از آنها به سود خود بهره برداری کنند.
اوضاع در سوریه نیز تفاوت چندانی با عراق ندارد، به عنوان مثال در بررسی دلایل نفوذ داعش در استان دیر الزور در مییابیم که بافت جمعیتی این مناطق مختلف این استان عشایری و قبایلی با اکثریت اهل تسنن است که به دلیل دوری از مرکز و محرومیت اغلب جوانان آن در کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس مشغول بکار و تحت تاثیر افکار و اندیشههای سلفی وهابی بودهاند و این زمینه را برای بسیاری از عشایر این مناطق هموار کرد تا جذب گروههایی همانند داعش شوند.
فرآیند تحول و دگرگونی داعش
از زمان اعلام موجودیت داعش در کشور سوریه در 13 آوریل 2013 میلادی تاکنون این گروه تروریستی تکفیری شاهد 4 مرحله از تحول و درگرگونی بوده است.
در اولین مرحله این گروه نیازی مبرم به گسترش دامنه نفوذ و تصرف مناطقی برای خود چه در سوریه و چه عراق داشت، بالطبع تصرف مناطق علوی نشین در سوریه و مناطق شیعی نشین در عراق که در تعارض و تضاد دیدگاهی و مذهبی با داعش قرار داشتند و از حمایت دولت مرکزی برخوردار بودند، نمیتوانست اقدامی منطقی از سوی این گروه باشد، این درحالی است که داعش به خوبی میدانست، در حمله به این مناطق حتی اگر موفق هم بود و نبردها را به سود خود رقم میزد، نمیتوانست، به حفظ و ادامه بقای خود در آنها امیدوار باشد، چون آنچه بقای داعش در مناطق تحت تصرفش را تضمین میکرد، پذیرش مردمی و پناه دادن به آن بود که چنین پذیرشی در مناطق شیعه نشین و علوی نشین وجود نداشت.
علاوه بر اینکه در آن برهه، داعش از قدرت و تجهیزات و تسلیحات نظامی چندانی برخوردار نبود تا تصرف چنین مناطق و شهرهایی برایش ممکن باشد.
به همین منظور مناطق سنی نشین به کانون توجهات داعش تبدیل شدند، مناطقی که در داخل زمینه پذیرش داعش پیشتر در آنها ایجاد شده بود.
به این ترتیب اولین مرحله از فرآیند شکل گیری داعش با تمرکز این گروه تروریستی تکفیری بر مناطق سنی نشین و نارضایتیهای موجود در آنها رقم خورد.
در دومین مرحله، داعش نیاز به این داشت تا احساسات طایفهای، مذهبی و ضد دولتی مناطق هدف را تحریک کند و این مناطق و ساکنان آن را مورد ظلم و تبعیض واقع شده جلوه دهد.
در اینجا رسانههای مغرض با داعش همراه میشوند و هجمه رسانهای گستردهای علیه مناطق سنی نشین عراق و سوریه آغاز میشود. در این موج تبلیغی ساکنان این مناطق به قیام علیه دولت مرکزی جهت احقاق حقوق تشویق شده و داعش به عنوان منجی به آنها القا میشود.
به این ترتیب داعش وارد سومین مرحله از فرآیند تحول و دگرگونی خود میشود و مناطق مختلف سنی نشین در سوریه و سپس عراق هدف حملات این گروه قرار میگیرند و یکی پس از دیگری سقوط کرده، اشغال میشوند.
با اشغال بخشهایی از مناطق سنی نشین در عراق و سوریه سومین مرحله از فرآیند تحول و دگرگونی در داعش نیز پایان مییابد تا این گروه وارد چهارمین مرحله از مراحل شکل گیری خود شود.
در این مرحله که باید آن را مرحله افشای ماهیت واقعی داعش و روی گردانی از آن به شمار آورد، عشایر و قبایل اهل سنتی که به امید نجات و رهایی و زندگی بهتر روی به داعش آورده بودند، از ماهیت و اهداف واقعی این گروه آگاه میشوند، اما چه شود که تبدیل به بزرگترین قربانی آن میشوند.
در عراق گزارشهای موجود تاکید میکنند، داعش تنها ظرف 8 ماه 12 کشتار بزرگ علیه اهل تسنن این کشور مرتکب شده که در جریان آنها دستکم 5 هزار نفر کشته و دهها هزار نفر زخمی شدهاند.
در سوریه مرکز حقوق بشر سوریه اعلام کرد، تصاویر، کلیپها و اطلاعات منتشر شده در رسانههای مختلف الکترونیکی از جمله شبکههای اجتماعی ثابت میکند، داعش مرتکب یک هزار 607 مورد جنایت منجر به قتل در مناطق سنی نشین شده است.
این جنایات داعش در برهه زمانی اواسط ژوئن 2013 تا اواسط ژانویه 2014 را در برمیگیرد و محل وقوع جنایات همگی مناطق سنی نشین بودهاند، همچنین مشخص شده که 588 نفر قربانیان غیر نظامی بوده و به شکل میدانی اعدام شدهاند، این درحالی است که در میان این قربانیان 67 کودک و 53 زن بچشم میخورد.
سئوال: چرا وقتى که نام قائم برده مى شود ؟
پاسخ: یکى از اعمالى که در بین شیعیان مرسوم ومعمول بوده است، این است که چون نام (قائم) (عجل الله فرجه) در جایى برده مى شود، اهل مجلس، بلند مى شوند. اگر چه دلیلى مسلم بر وجوب قیام به هنگام ذکر این لفظ در دست نیست، اما در این حد مى توان گفت که این امر در بین مردم، به عنوان یک عمل مستحب، ریشه اى مذهبى دارد ودر حقیقت، اظهار ادب واحترام به آن امام عزیز است.
چنانکه نقل شده: حضور امام رضا (علیه السلام) در خراسان کلمه (قائم) ذکر شد، حضرت برخاست ودستش را بر سر نهاد وفرمود: (اللهم عجل فرجه وسهل مخرجه) خداوندا! بر فرجش شتاب کن، وراه ظهور ونهضتش را آسان گردان). (1)
واز روایتى چنین استفاده مى شود که این رفتار در عصر امام صادق (علیه السلام) نیز معمول بوده است. از حضرت صادق (علیه السلام) سؤال شد: علت قیام در موقع ذکر (قائم) چیست؟
حضرت فرمود: صاحب الامر غیبتى دارد بسیار طولانى، واز کثرت لطف ومحبتى که به دوستانش دارد، هر کس وى را به لقب قائم - که مشعر است به دولت کریمه او، واظهار تأثرى است از غربت او - یاد کند، آن حضرت هم نظر لطفى به او خواهد نمود؛ وچون در این حال، مورد توجه امام واقع مى شود سزاوار است از باب احترام به پا خیزد واز خدا تعجیل در فرجش را مسئلت نماید). (2)
البته مى توان گفت در بعضى شرایط واجب مى باشد. مثل اینکه این لقب یا القاب دیگر حضرت در مجلس یاد شود، آنگاه همه اهل مجلس به احترام آن به پا خیزند. در این حال اگر کسى از اهل مجلس بدون عذر از جاى خود برنخیزد، این برنخاستن توهین وهتک حرمت آن حضرت خواهد بود، وبدیهى است این عمل حرام مى باشد.
آیت الله سید محمود طالقانى - رحمه الله علیه - مى گوید: (این دستور قیام، شاید (فقط) براى احترام نباشد، والا باید براى خدا ورسول واولیاى مکرم دیگر هم به قیام احترام کرد، بلکه دستور آمادگى وفراهم کردن مقدمات نهضت جهانى ودر صف ایستادن براى پشتیبانى این حقیقت است... این همه فشار ومصیبت، از آغاز حکومت دودمان دنائت ورذالت اموى، تا جنگهاى صلیبى وحمله مغول واختناق وتعدیلهاى دولتهاى استعمارى، بر سر هر ملتى وارد مى آمد، خاکسترش هم به باد فنا رفته بود؛ لیکن دینى که پیشوایان حق آن دستور مى دهند که چون اسم صریح (قائم) مؤسس دولت حقه اسلام برده مى شود، به پا بایستید وآمادگى خود را براى انجام تمام دستورات اعلام کنید، وخود را همیشه نیرومند ومقتدر نشان دهید، هیچ وقت نخواهد مرد).(3)
پی نوشته ها :
(1)بحار الانوار، علامه مجلسى، ج 51، ص 30.
(2)الزام الناصب، شیخ حائرى یزدى، ج 1، ص 271
(3) خورشید مغرب، محمد رضا حکیمى، ص 264