خورشید سپهر عدل و داد است جواد
سر لوحه دفتر رشاد است جواد
در جود و سخا کسی به پایش نرسد
چون مظهر جود حق جواد است، جواد
امام محمدتقی(علیهالسلام) نهمین امام شیعیان در حدود سن هشت سالگی بعد از شهادت پدرشان امام رضا(علیهالسلام) به امامت رسیدند، اما همین امر در همان دوران از سوی دشمنان مغرض و برخی شیعیان جاهل مورد سوال قرار گرفت که مسئولیت سنگین و خطیر امامت و ولایت چگونه از جانب یک کودک ممکن است؟ مگر یک کودک میتواند جانشین پیامبر خدا(صلیاللهعلیهواله) باشد و پیشوایی مسلمانان را برعهده بگیرد؟
قبل از پاسخ به این سوال ابتدا باید توجه نمود که جایگاه امامت همانند پُست و مقامهای اعتباری و قراردادی نیست تا بخواهیم آن را با شرایط و مقتضیات آن بسنجیم، بلکه امامت یک مقام خدادادی و الهی است و امام تنها از جانب خداوند منصوب میگردد و تمام شرایط آن از علم، تدبیر، درایت، حکمت و.... از سوی پروردگار و لدنی میباشد و خداوند نیز میتواند این مقام را به هر که بخواهد عنایت فرماید. همچنین پیش از این، خداوند مقام نبوت و رسالت را در دوران کودکی و حتی طفولیت به پیامبران گذشته نیز عنایت کرده است. قرآن کریم درباره رسالت و نبوت حضرت یحیی(علیهالسلام) میفرماید: «یَا یَحْیَى خُذِ الْکِتَابَ بِقُوَّةٍ وَآتَیْنَاهُ الْحُکْمَ صَبِیًّا[مریم/12] اى یحیى کتاب [خدا] را به جد و جهد بگیر و از کودکى به او نبوت دادیم». در آیه دیگر حضرت عیسی(علیهالسلام) نیز از سوی خداوند در همان دوران طفولیت مأمور به سخن گفتن میگردد که این نوع سخن گفتن در گهواره بیان اعطای مقام نبوت و رسالت به اوست. قرآن کریم در بیان سخن حضرت عیسی(علیهالسلام) میگوید: «قَالَ إِنِّی عَبْدُ اللَّهِ آتَانِیَ الْکِتَابَ وَجَعَلَنِی نَبِیًّا[مریم/30] [عیسی] گفت منم بنده خدا به من کتاب داده و مرا پیامبر قرار داده است».
«علی بن اسباط» از اصحاب امام رضا(علیهالسلام) گفت حضرت جواد(علیهالسلام) داخل اطاق شد من با دقت به قد و بالاى آن حضرت نگاه میکردم تا قیافهاش را براى مصریان بازگو کنم همین که نشست فرمود: علی خداوند همانطور که حجّت را در مورد نبوت بر مردم تمام میکند در مورد امامت نیز انجام میدهد خداوند در قرآن میفرماید:«وَ آتَیْناهُ الْحُکْمَ صَبِیًّا و و لما بَلَغَ أَشُدَّهُ وَ بَلَغَ أَرْبَعِینَ سَنَةً» جایز است که مقام پیامبرى و رهبرى را به او بدهند در حالى که کودکى باشد (چنانچه آیه اول شاهد است) و ممکن است در سن چهل سالگى او را به این مقام مفتخر نمایند(چنانچه آیه دوم گواهى میدهد).[1]
«صفوان بن یحیى» نیز میگوید به حضرت رضا(علیهالسلام) عرض کردم ما قبل از اینکه فرزندتان ابو جعفر(حضرت جواد(علیهالسلام)) متولد شود از شما راجع به امام پرسیدیم، شما فرمودید: «خداوند به من فرزندى خواهد داد». اکنون که خدا عنایت کرده و چشم ما به جمالش روشن شده خدا نخواسته اگر به مصیبت شما و فقدان وجود عزیزتان دچار شویم، بالاخره امام ما کیست؟ ایشان به حضرت جواد(علیهالسلام) اشاره کردند. عرض کردم آقا او که هنوز سه سال بیشتر ندارد. فرمود: «چه اشکالى دارد عیسى حجّت خدا شد با اینکه کمتر از سه سال داشت».[2]
بنابراین امامت نیز همانند نبوت، به سن و سال ربطی ندارد. امام جواد(علیهالسلام) نیز یکی از امامانیست که خداوند این موهبت و عنایت خاص را در کودکی به ایشان عنایت فرموده تا ما بعد از گذشت قرنها شاهد بذل و جود بیپایان این امام همام در سرتاسر زندگی باشیم.
____________________________________
پینوشت
[1]. زندگانى حضرت امام جواد وعسگریین ع، علامه مجلسی، ص 18.
[2]. همان.
اگر دستورات دینی را در قالب حلال و حرام برای ما بیان کرده اند به این خاطر نیست که معاذ الله خدای متعال بر اساس هوا و هوس تصمیمی گرفته باشد (این تفکر ناشی از مقایسه کارهای ما انسان ها با خدای عالم است) چون خدای سبحان حکیم است تمامی کارهایش بر اساس حکمت است.
از جمله دستورات الهی در بخش احکام ظهور پیدا می کند. اگر خدا فرمود آب حلال است و شراب حرام به خاطر نفع آب و ضرر شراب به بندگان است.
خدا بی جهت چیزی را حلال یا حرام قرار نداد، او هم خالق سگ است و هم خالق گوسفند، اما یکی را حلال گوشت و دیگری را نجس العین قرار داد. بنابر این سود و ضرر انجام یا ترک دستورات الهی دامن گیر خود بندگان می شود.
و الا طبق فرمایش قرآن « إِنْ تَکْفُرُوا أَنْتُمْ وَ مَنْ فِی الْأَرْضِ جَمیعاً فَإِنَّ اللَّهَ لَغَنِیٌّ حَمید. اگر شما و همه مردم روى زمین کافر شوید، (به خدا زیانى نمى رسد چرا که) خداوند، بى نیاز و شایسته ستایش است.» [ابراهیم8]
گر جمله کائنات همه کافر گردند..... بر دامن کبریای اش ننشیند گرد.
دستورات معصومین هم اینگونه است چرا که آنها از پیش خود فرمانی صادر نمی کنند بلکه گفتار الهی را به مردم می رساند، اگر انسان ها بخواهند در دنیا و آخرت سر افراز باشند باید در برابر دستورات خدا و معصومین صلوات الله علیهم سرخم کنند، نه اینکه بگویند این حرف ها مال 1400 سال پیش بود. فرضا هم تاریخ صدور این دستورات قدیمی است تاریخ عمل به دستورات که نگذشته، تازه حرف یا کار خوب هر وقت صادر شود خوب است.
اصلا مگر خدا زمان بردار است که بگوییم دستوراتش قدیمی شده!!
یکی از آن نسخه های نجات بخش که از سرور زنان عالمین صادر شده این است:« خَیْرُ النِّسَاءِ أَنْ لَا یَرَیْنَ الرِّجَالَ وَ لَا یَرَاهُنَّ الرِّجَالُ. بهترین زنان کسانی هستند که مردان نامحرم او را نبینند و او هم مردان نامحرم را نبیند.» [1]
این بیان عرشی دختر رسول خدا که راه سعادت زن را پیش روی او می گذارد به زعم برخی به روشنفکرنماها افسانه است. اما واقع این است که عمل به این نسخه جز به صلاح خود زن، اولا و جامعه، ثانیا نمی انجامد. البته این روایت بدان معنا نیست که زن در کنج خانه بنشیند و محبوس باشد بلکه اختلاط زن و مرد را مذموم دانسته نه حضور زن در مجامع عمومی (و با حفظ حجاب)
نکته ی آخر اینکه خود آن حضرت در این امر پیشگام بوده اند، همانطور که حضرت فاطمه علیها السلام در روزهای آخر زندگی، اسماء بنت عمیس را فراخواند و فرمود: «دوست ندارم بر پیکر زن پارچه ای بیفکنند و اندام وی زیر آن نمایان باشد.» اسماء عرضه داشت: ای دختر رسول خدا من چیزی به شما نشان خواهم داد که در حبشه دیدم. سپس چند شاخه تر خواست، آنها را خم کرد و پارچه ای بر روی آن کشید و تابوت گونه ساخت. فاطمه (علیها السلام) فرمود: «چه چیز خوبی است پیکر زن و مرد قابل تشخیص نیست.»[2]
ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ
پی نوشت
[1] مکارم الأخلاق / 233 / الفصل التاسع فی هنات تتعلق بالنساء ..... ص : 230
[2] وَ عَنْ أَسْمَاءَ بِنْتِ عُمَیْسٍ أَنَّ فَاطِمَةَ بِنْتَ رَسُولِ اللَّهِ ص قَالَتْ لِأَسْمَاءَ إِنِّی قَدِ اسْتَقْبَحْتُ مَا یُصْنَعُ بِالنِّسَاءِ أَنَّهُ یُطْرَحُ عَلَى الْمَرْأَةِ الثَّوْبُ فَیَصِفُهَا لِمَنْ رَأَى فَقَالَتْ أَسْمَاءُ یَا بِنْتَ رَسُولِ اللَّهِ أَنَا أُرِیکِ شَیْئاً رَأَیْتُهُ بِأَرْضِ الْحَبَشَةِ قَالَ فَدَعَتْ بِجَرِیدَةٍ رَطْبَةٍ فَحَسَّنَتْهَا ثُمَّ طَرَحَتْ عَلَیْهَا ثَوْباً فَقَالَتْ فَاطِمَةُ ع مَا أَحْسَنَ هَذَا وَ أَجْمَلَهُ لَا تُعْرَفُ بِهِ الْمَرْأَةُ مِنَ الرَّجُل... بحار الأنوار (ط - بیروت)، ج43، ص: 189
نگاهی به آنچه در برخی محافل علمی و دانشگاهی کشور میگذرد میتواند دلایل این پسرفت را برای ما مشخص کند. جنجال پوچ «بورسیهها» که با سروصدای فراوان، به حرف اول برخی مسئولان و رسانهها تبدیل شده بود یکی از کارهای غلطی بود که اعتماد و آرامش جامعهی دانشگاهی و علمیِ کشور را سلب کرد و ذهن آنان را از مسایل اصلی، منحرف ساخت. زنندهبودنِ این جنجال توخالی به اندازهای بود که شدیدترین واکنش مقام معظم رهبری را در پی داشت: «یکی از غلطترین کارهایی که در این یکی دو سال اخیر اتّفاق افتاد، این مسئلهی بورسیهها بود...علاوه بر اینکه به خیلیها ظلم شد، هم خلاف قانون بود این کار، هم خلاف تدبیر بود این کار، هم خلاف اخلاق بود؛ آنوقت مدام دم از اخلاق هم میزنند. توبهفرمایان چرا خود توبه کمتر میکنند! این کار اخلاقی بود؟»[6]
تبدیل دانشگاهها به محلی برای سیاستبازی و القای مقاصد حزبی و جناحی، از دیگر عوامل دورکردن این نهاد علمی از رسالت اصلی خود بوده و است. شیوع اختلاط، رقص و بیبندوباری به بهانههای گوناگون هم از دیگر عوامل مهمّ دورشدن دانشگاهها از رسالت اصلی خود در یکی دو سال اخیر است. پر واضح است که دانشگاه و دانشجویی که وقت و عمرش را به فساد و لاابالیگری بگذراند هرگز نخواهد توانست توفیقی در کسب پیشرفتهای علمی، داشته باشد.[7]
دردمندانه و خاضعانه باید گفت. کشور ما به لحاظ تاریخی، عقبافتادگیهای علمیِ فراوانی دارد که درمانش همان جهشهای بلند است. پسرفت علمی و عقبافتادن از کشوری مثل عربستان، هرگز زیبندهی کشور ما نیست. مسئولان محترم! مسیر پیشرفت دوبارهی علمی را مهیا کنید و از به حاشیهرفتن «علم» در محیطهای علمی، جلوگیری کنید چرا که «علم، پایهی پیشرفت همهجانبهی یک کشور است. این حدیث را من یک وقتی خواندم: «العلم سلطان»[8] علم، اقتدار است. هر کس این اقتدار را داشته باشد، میتواند به همهی مقاصد خود دست پیدا کند. این مستکبران جهانی به برکت علمی که به آن دست پیدا کردند، توانستند به همهی دنیا زور بگویند. البته ما هرگز زور نخواهیم گفت، اما علم برای ما به عنوان یک پیشرفت حتماً لازم است.»[9]
پینوشت:
[1] http://www.scidev.net/global/capacity-building/news/iranian-science-show...
[2] به نقل از دکتر جعفر مهراد، سرپرست پایگاه استنادی علوم جهان اسلام (ISC)
[3] اینجا و اینجا
[4] چهار هشدار در یک سال
[5] رهبر انقلاب در 13 تیر و 4شهریور سال جاری، بصراحت از «کمشدن شتاب علمی» سخن گفتهاند.
[6] 13 تیر 1394
[7] فقط یک نمونه را اینجا ببینید: http://snn.ir/detail/News/412780/165
[8] امامعلی (علیهالسلام): «العلم سلطان من وجده صال به و من لم یجده صیل علیه». ترجمه: «دانش، سلطنت و اقتدار است، هر که آن را بیابد با آن یورش برد و هر که آن را از دست بدهد بر او یورش برند.» (شرح نهج البلاغة، ابن ابی الحدید، ج 20، ص 319)
[9] امام خامنهای، 11 بهمن 1390
حجاب از جمله سرمایه های ملی است؛ چون همان اراده ای که برای ملی شدن صنعت نفت صورت گرفت، دقیقاً همان اراده هم برای حفظ حجاب در زمان کشف حجاب رضاخان، از حجاب دفاع کرده و دست پلید دشمن را از ساحت حجاب کوتاه ساخت.
کسانی که امروز، حجاب را مختص به قشر خاص یا قوم خاص یا گروه خاصی می دانند، بدون شک به خطا رفته اند زیرا اراده و خاستگاه ملّی حجاب را حفظ کرد.
کارناوال ناکام رضاخان با همه اربابانش برای کشف حجاب در مقابل اراده ملی و آهنین مردم ایران منجر به شکست شد. در سال 1320هجری شمسی که رضاشاه ایران را ترک کرد تراژدی اجرای قانون کشف حجاب سریعاً فراموش شد و این پیروزی مردم با ارداه و خواست ملّی مصداق حدیث شریف که می فرماید: «یدالله مع الجماعه»[1] قرار گرفت.
در واقع، اتحاد و همبستگی مردم ایران باعث شکست و منزوی شدن این نقشه شوم گردید. اگر رضاخان پیروز شده بود، امروز اثری از حجاب در این مرز و بوم نبود. مردم با ایستادگی خود به قُلدر بودن رضاخان، اعتنایی نکردند و نشان دادند که بالاتر از سیاهی رنگ چادر، هیچ رنگی نیست و اگر کسی مقابل این خاستگاه مردم قرار بگیرد، محکوم به شکست خواهد بود.
در هفت سال کشف حجاب کسانی بودند که خود را در خانه زندانی کردند یا کسانی که به زور کشیده شدن چادر از سرشان دق کرده و جان دادند و کسانی که کتک ها خوردند و هزاران مصداق دیگر که همه و همه نشان از ارادهی ملی برای حفظ حجاب است، در جریان انقلاب اسلامی هم با ارادهی ملی حجاب، روحی دوباره گرفت.
یکی از موضوعاتی که راجع به حجاب ضرورت زیادی دارد، بررسی این دغدغه است که اصولاً بعد از طرح مباحث زیاد و کلیدی که در مورد حجاب شده است، چرا وضعیت حجاب رو به بهبود نیست؟ واقعاً عیب کار، کجاست که برخی مواقع، متاسّفانه شاهد آنیم که حجاب رنگ باخته و به راحتی برخی دست از این سرمایه ملی برمی دارند؟
شاید در کنار تبلیغ و برنامه ریزی و نوشتن کتاب و مقالات متعدد، چالش هایی در مورد حجاب هست که از آن، غافلیم و غفلت از آن، چونان ویروسی خطرناک، مانع تاثیرگذاری کارهای فرهنگی می گردد، هرچند که آب و نور کافی به گل های باغ برسد، ولی به آفت ها بی توجهی شود، هرگز گلستان شادابی نخواهد بود؛ در کنار تغذیه مناسب فکری توجه به آفت ها و چالش ها از درجه اهمیّت بالایی برخوردار است. اگر غفلت از آفت ها، بی اثر هست، پس ثمره کارهای فرهنگی چندین و چند ساله در مورد حجاب کجاست؟
نقل شده که شخصی چندین سال با زحمت زیاد، کار می کرد و بوسیله کشاورزی گندمی برداشت می کرد و در انبار می ریخت. امّا بعد از گذشت سالیان متمادی، هیچ وقت گندم او اضافه نمی شد و هرسال حاصل دسترنج خود را در انبار می ریخت، ولی اثری از پر شدن آن وجود نداشت.
بعد از بررسی های زیاد به این نتیجه رسید که از حکیم علت آن را جویا شود و جناب حکیم بعد از بررسی و تامل دقیق به کشاورز گفت: علت نقصان گندم شما آن سوراخ موش هایی است که در انبانتان وجود دارد و گندم را می بردند.
مولوی می گوید:
ما درین انبار گندم می کنیم گـــــــندم جمع آمده گم می کنیم
می نیندیشیم آخر ما به هوش کین خلل در گندمست از مکر موش
موش تا انبارما حفره زده ست وَز فَن اش انـــــبار ما ویران شدست
اول ای جان دفع شر موش کن وانــــگهان در جمع گندم جوش کن
گر نه موشی دزد در انبار ماست گنـدم اعمال چهل ساله کجاست؟
در موضوع حجاب هم همین مساله هست یعنی باید دید که چه موشها و آفاتی اعتقادات مربوط به حجاب را به چالش می کشند و کم رنگ می کنند؟ امروز خیلی از جاها فقر اطلاعاتی در مورد حجاب نیست، بلکه فقر فرهنگی وجود دارد؛ وقتی در مدرسه یا دانشگاهی، خانمی بخاطر پوشیدن چادر مورد تمسخر قرار گیرد، دیگر هرآنچه اعتقاد هم به حجاب داشته باشد اثر نخواهد کرد. یا در جایی دیگر که تسلط رسانه ها الگویی کذایی برای ذهن جوان پرداخته، تلاش های او برای همسو پنداری و الگو گیری، منجرّ به دست کشیدن از اعتقاداتش می گردد. و موارد متعدد دیگر که اگر بنا به نقل آنها باشد، مثنوی هفتاد من می گردد.
بدون شکّ اینها چالش های جدی در مورد حجاب و عفاف است هرچند برنامه ریزی های دقیق، در قالب کارهای فرهنگی راجع به حجاب صورت گیرد، غفلت از این چاله ها مانع تاثیر گذاری آنها خواهد بود.
-------------------------------
پینوشت:
1. نهج الفصاحة، ص 45.
رهروان ولایت ـ آقای کافی نقل می کردند:
داشتم میرفتم قم، ماشین نبود، ماشین های شیراز رو سوار شدیم. یه خانمی هم جلوی ما نشسته بود،اون موقع هم که روسری سرشون نمی کردن!
هی دقیقه ای یکبار موهاشو تکون می داد و سرشو تکون می داد و موهاش می خورد تو صورت من. هی بلند می شد می شست، هی سر و صدا می کرد.
می خواست یه جوری جلب توجه عمومی کنه.
برگشت، یه مرتبه نگاه کرد به منو خانمم که کنار دست من نشسته (خب چادر سرش بود و پوشیه هم زده بود به صورتش)
گفت: آقا اون بقچه چیه گذاشتی کنارت؟
بردار یکی بشینه.
نگاه کردم دیدم به خانم ما میگه بقچه!
گفتم: این خانم ماست.
گفت: پس چرا اینطوری پیچیدیش؟
همه خندیدند.
گفتم: خدایا کمکمون کن نذار مضحکه اینا بشیم.
یهو یه چیزی به ذهنم رسید.
بلند گفتم: آقای راننده!
زد رو ترمز.
گفتم: این چیه بغل ماشینت؟
گفت: آقاجون، ماشینه!
ماشین هم ندیدی تو، آخوند؟!
گفتم: چرا؟! دیدم.
ولی این چیه روش کشیدن؟
گفت: چادره روش کشیدن دیگه!
گفتم: خب، چرا چادر روش کشیده؟
گفت: من باید تا شیراز گاز و ترمز کنم، چه می دونم
چادر کشیدن کسی سیخونکش نکنن ،
انگولکش نکنن ،
خط نندازن روشو ...
گفتم: خب، چرا شما نمی کشی رو ماشینت؟
گفت: حاجی جون بشین تو رو قرآن.
این ماشین عمومیه!
کسی چادر روش نمی کشه!
اون خصوصیه روش چادر کشیدن!
"منم زدم رو شونه شوهر این زنه گفتم: این خصوصیه، ما روش چادر کشیدیم".
منبع : حجاب نیوز
رهروان ولایت ـ میگویند خفاشها نمیتوانند در برابر نور مقاومت کنند و از آن فرار میکنند، پس آنها نور را مانع خود میبینند و میخواهند همهجا تاریک باشد تا از فرصت استفاده کنند.
دشمنان اسلام، هم که از ارزشهای مورد نظر اسلام، میترسند و میخواهند براى هرگونه هوسرانى و ظلم و بیدادگرى آزاد باشند و به قول قرآن کریم: «بَلْ یُرِیدُ الْإِنْسانُ لِیَفْجُرَ أَمامَهُ؛ [قیامت/5] انسان مىخواهد (آزاد باشد و بدون ترس از دادگاه قیامت) در تمام عمر گناه کند»، پس هریک از ارزشهای اسلامی را مانعی برای رسیدن به هوسرانی خود میبینند و میخواهند آنها را بیارزش جلوه دهند تا آن ارزش، مورد بیتوجهی قرار گیرد.
در نتیجه؛ آنها از اصل اسلام و اسلام اصیل، میترسند زیرا اسلام میگوید: «لَنْ یَجْعَلَ اللَّهُ لِلْکافِرینَ عَلَى الْمُؤْمِنینَ سَبیلاً؛[نساء/141] خداوند هرگز راهى براى سلطهى کفّار بر مسلمانان قرار نداده است».
کلمه «سَبیلاً » (در آیهی کریمه) به اصطلاح از قبیل «نکره در سیاق نفى» است و معنى عموم را میرساند یعنی کافران، نه تنها از نظر منطق بلکه از نظر نظامى و سیاسى و فرهنگى و اقتصادى و خلاصه از هیچ نظر بر افراد با ایمان، چیره نخواهند شد. [1]
پس اگر کافران، راهی برای تسلط بر عدّهای از مسلمانان پیدا کردند، چنین مسلمانانی از نظر عقیده یا عمل، دچار اشکال شدهاند، و یکی از مهمترین برنامههای دشمنان اسلام؛ برای راه یافتن به میان مسلمانان و تسلط بر آنها، ایجاد کمتوجهی به حجاب است.
و نکتهی دیگر؛ اینکه، پیامبراکرم (صلیاللهعلیهوآله) در سخنی کوتاه و پر معنی میفرماید: «النِّسَاءُ حِبَالَةُ الشَّیْطَانِ؛[2] زنان دام شیطانند» و دشمنان اسلام هم که فرمانهای شیطان را اجرا میکنند، میخواهند زنان را وسیلهای برای جلب توجه مردان و بخصوص، قشر پر انرژی جامعه، یعنی جوانان، قرار دهند تا به دو نتیجه برسند:
اولاً: ارزشهای دینی؛ مانند: «عفت و حیا و غیرت» را از زنان و مردان مسلمان بگیرند.
و ثانیاً: چنانکه میدانیم، فکر انسان وسیلهای است که اگر در مسیر صحیح؛ کار کند میتواند عاملی برای هرگونه پیشرفتی باشد و به همان نسبت اگر مقداری منحرف شده و توجهی به این انحراف نشود، به هر مقداری که زمان میگذرد، فاصلهی انسان از خط مستقیم و صحیح زندگی، بیشتر و اهداف دشمن، تأمین میشود، همان دشمنی که خداوند فرمود: «إِنَّ الشَّیْطانَ لَکُمْ عَدُوٌّ فَاتَّخِذُوهُ عَدُوًّا؛ [فاطر/6] همانا شیطان، دشمن شماست پس شما هم او را دشمن خود بگیرید». بنابراین بیحجابی، وسیلهای قوی برای انحراف فکری انسان ــ بخصوص جوانان ــ است.
و این دشمنان، به قول قرآن کریم: «إِن یَظْهَرُواْ عَلَیْکُمْ لَا یَرْقُبُواْ فِیکُمْ إِلاًّ وَ لَا ذِمَّةً یُرْضُونَکُم بِأَفْوَاهِهِمْ وَ تَأْبىَ قُلُوبُهُمْ وَ أَکْثرَُهُمْ فَاسِقُون؛ [توبه/8] اگر ایشان بر شما دست یابند هیچ خویشاوندى و عهدى را رعایت نمىکنند، با زبانهاى خود، شما را خشنود ساخته ولى دلهایشان (از این معنا) اباء دارد و بیشترشان فاسقند».
اما هرچه بیشتر با حجاب مخالفت میکنند، ارزش حجاب و تعداد باحجابها بیشتر میشود.
«یُریدُونَ لِیُطْفِؤُا نُورَ اللَّهِ بِأَفْواهِهِمْ وَ اللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَ لَوْ کَرِهَ الْکافِرُون؛ [صف/8] مىخواهند نور خدا را با دهانهایشان خاموش کنند و خدا تمام کننده نور خویش است هر چند که کافران کراهت داشته باشند».
--------------------------------------------
پینوشت:
[1]. با استفاده از تفسیر نمونه، ج4، ص175.
[2]. من لا یحضره الفقیه، ج4، ص376