همزمان با حملات بیرحمانه عربستان سعودی به مردم بیدفاع یمن و به خاک و خون کشیدن مردم بیپناه، تعدادی از شاعران در اقدامی خودجوش با زبان شعر حملات اخیر را محکوم کردند. علیرضا قزوه نیز در جدیدترین سروده خود به این موضوع میپردازد.
این غزل که «خون طفلان یمن» نامگذاری شده بهشرح ذیل است:
لب اگر باز کنم سرّ مگو میریزد
میروم گریه کنم چشم فرو میریزد
چند وقت است می و ساقی و ساغر همه اوست
دست من باده نمیریزد، او میریزد
چند ماه است که در راه گلویم خار است
چشم من بغض دلش را به گلو میریزد
جویها در همهجا روی به دریا دارند
این چه دریاست که یکباره به جو میریزد
بیخبر از نفس سوختهحالان مگذر
خاصه صبحی که سبو پشت سبو میریزد
این قدر پشت سر سوختگان حرف مزن
من اگر ها کنم از آینه هو میریزد
هر طرف مینگری داغ اویس قرن است
خون طفلان یمن از همه سو میریزد
سازمان غیردولتی "جودیشیال واچ" (Judicial Watch) به نقل از منابع نظامی و امنیتی مکزیت فاش کرد: گروه داعش در مکزیک و در نزدیکی مرز آمریکا پایگاه دارد. به نوشته سایت شبکه روسیا الیوم، براساس داده های جودیشیال واچ، پایگاه داعش در هشت کیلومتری شهر سیوداد خواریز در نزدیک شهر "باسو"ی ایالت تکزاس آمریکا قرار داد. بنابر اعلام سازمان "جودیشیال واچ"، هسته دیگری وابسته به این گروه تندرو در منطقه دیگری نزدیک شهر بورتو بالوماس مکزیک فعالیت می کند. به گفته این سازمان، نظامیان مکزیکی و مسوولان فدرال در جریان عملیات هفته خود به برگه هایی به زبان های عربی و اردو و همچنین نقشه های پایگاه فورت بلس آمریکا دست یافتند. این سازمان به نقل از منابع سازمان اطلاعات مکزیک تصریح کرد: گروه داعش درحال برنامه ریزی برای منهدم کردن ساختار زیربنایی فرودگاه و قطار نواحی شهر سانتا ترزا در ایالت نیومکزیکوی آمریکا است. منطقه سیوداد خواریز مکزیک صحنه درگیری بین باندهای مختلف مکزیکی است که در زمینه قاچاق مواد مخدر به داخل آمریکا با یکدیگر رقابت می کنند و این سازمان بعید ندانست که گروه داعش با هدف ارسال عناصر مسلح خود به آمریکا درصدد باشد که از تجار مواد مخدر کمک بگیرد.
منبع: العالم
پیکر پاک و مطهر شهید «علی خالقی» پس 27 سال از طریق DNA شناسایی شد. شهید بزرگوار«علی خالقی» فرزند غلام عباس، متولد سال49 و اعزامی از استان کرمان است که در سال 67 مفقود الاثر اعلام شد. پیکر این شهید بزرگوار در سال 91 توسط تیم تفحص در منطقه عملیاتی فاو کشف شد. پیکر شهید «علی خالقی» پس از کشف در تاریخ 1392/2/6 مصادف با ایام فاطمیه در مشکین شهر استان اردبیل به عنوان شهید گمنام تشییع و به خاک سپرده شد.
پاسدار شهید محسن کمالی روز جمعه در راه دفاع از حرم اهل بیت (ع) به شهادت رسید. قرار است پیکر مطهر این سرباز رشید سپاه اسلام پس از انتقال به ایران اسلامی در گلزار شهدای امامزاده محمد (ع) کرج به خاک سپرده شود.
خانواده این شهید بزرگوار از جمله پدر و دو برادرش در گفتوگو با خبرنگار فارس از ویژگیها و اخلاق شهید کمالی گفتند. آنها تاکید داشتند که این شهید سرافراز همواره آماده شهادت بود و تاکید داشت که برای اجرای فرامین ولایت لحظهای غفلت نخواهد کرد. امیر حسین کمالی برادر پاسدار شهید محسن کمالی میگوید: برادرم همواره عاشق شهادت بود و برای او هیچ چیز مهمتر از شهادت در راه اسلام، انقلاب و ولایت نبود. وی تصریح کرد: او آرزوی دیگری نیز داشت که در حقیقت آرزوی همه اعضای خانواده ما است و متاسفانه تاکنون سعادت نداشتیم که این خواست و آرزوی قلبی ما محقق گردد. برادر شهید محسن کمالی افزود: اگر امروز از من و تمام اعضای خانواده این شهید بپرسید که چه آرزویی داریم، میگوییم ما عاشق رهبر عزیزمان هستیم و فقط میخواهیم برای یک لحظه هم که شده از نزدیک مولا و مقتدای خود امام خامنهای (مدظله العالی) را زیارت کنیم.
وی تاکید کرد: متاسفانه برادرم پیش از شهادت به آرزوی خود نرسید و دیدار او با ولی امر مسلمین را به روز قیامت موکول شد، اما ای کاش ما بتوانیم به زیارت مولا و مقتدای خود برویم و سعادت دیدار با حضرت آقا را داشته باشیم. امیر حسین کمالی متذکر شد: البته میدانیم که معظمله برای هدایت و راهبری اسلام و انقلاب مشغلههای فراوانی دارند، اما هر روز و هر شب دعا میکنیم تا به آرزوی خود دست یابیم.
عربستان از بامداد ششم فروردین، پس از شکست تمام طرحها و سیاستهایش در یمن، به گزینه نظامی روی آورد و مناطق مختلف یمن را آماج حملات هوایی خود قرار داد، برخی کشورهایی که از نظر اقتصادی به کمکهای عربستان نیازمند هستند، با عربستان در تجاوزات آشکار به یمن همراه شدهاند. بحرین، قطر، کویت، امارات، مغرب، سودان، اردن و مصر از جمله کشورهایی هستند که در جنگ علیه یمن به عربستان پیوستهاند. با این حال تأکید صریح پارلمان پاکستان مبنی بر لزوم بیطرفی اسلامآباد در این جنگ، شوک بزرگی به آل سعود وارد کرد. از آغاز تجاوز عربستان به یمن بیش از دوهزار و پانصد نفر از شهروندان یمنی که بین آنها شمار زیادی زن و کودک دیده میشوند، به شهادت رسیدهاند که با تداوم جنایات آل سعود همچنان بر آمار قربانیان بیگناه افزوده میشود.
این در حالی است که هزاران شهروند یمنی نیز بهدلیل حملات بیوقفه ائتلاف عربی بهسرکردگی سعودی و تخریب منازلشان آواره شدند. هرروز که از این جنگ نابرابر و ویرانگر میگذرد، بر آگاهی و بیداری افکار عمومی منطقه از حجم توطئه سعودی صهیونیستی آمریکایی علیه امت اسلام از طریق هدف قرار دادن کشور یمن میافزاید، کشوری که ملت آن تنها بهجرم تلاش برای تعیین سرنوشت خود مستقل از دخالتهای بیگانگان و عزم جدی برای ساخت کشوری آباد و برخوردار از رفاه اقتصادی و تشکیل دولتی مردمی و دموکراتیک نه بر اساس معیارهای مدعیان غربی، آماج حملات ددمنشانه دهها جنگنده و توپخانههای سعودی و کشورهای مزدور قرار گرفتهاند، با این حال با وجودی که جنگ سعودی صهیونیستی آمریکایی وارد چهارمین هفته خود شده است، مقاومت و ایستادگی مردم یمن سبب به هم خوردن محاسبات متجاوزان و عصبانیت زایدالوصف آنها شده بهطوری که شاهد بمباران کورکورانه مناطق مسکونی، تأسیسات زیربنایی و کارخانهجات و حتی بیمارستانها و مدارس و مساجد یمن هستیم تا نشان دهد عربستان متجاوز عملاً در باتلاق یمن گرفتار شده است.
تشکیل ائتلاف ضدجنگ سعودی آمریکایی علیه یمن در کشور تونس یک ضربه دیگر به آل سعود به شمار میرود که مدعی است این جنگ را بهخاطر مردم یمن به راه انداخته و بهزعم خود گمان میکرد با قطعنامه اخیر شورای امنیت، توانسته است به این تجاوزات بیرحمانه خود مشروعیت ببخشد، اما روز به روز بر موج نفرت و انزجار ملتهای منطقه و آزادگان جهان از آل سعود بهسبب کشتار و ویرانی در یمن افزوده میشود. جنگافروزی عربستان آن هم علیه یک کشور عربی مسلمان با همدستی رژیم صهیونیستی و چراغ سبز آمریکا، پرده از یک توطئه بزرگ علیه امت اسلام برمیدارد که هدف از آن ضربه زدن به وحدت امت اسلام و ایجاد تفرقه و شکاف و دودستگی و تجزیه کشورهای منطقه در راستای منافع استکبار و صهیونیسم جهانی است. اکنون دیگر بر همه ملتهای منطقه آشکار شده است که تجاوزات وحشیانه علیه ملت بیدفاع یمن از سوی عربستان و متحدانش، جنگی غیرقانونی و ضدبشری است که غیرنظامیان اعم از زنان و کودکان را هدف قرار داده است و هدف نهایی آن خدمت به طرحها و سیاستهای آمریکا و تجزیه کشورهای منطقه به کشورهای کوچک است و در مقدمه این کشورها، عربستان قرار دارد که این کشور که حاکمانش جنگ نابرابری را علیه یمن به راه انداختهاند، گزینه نخست آمریکا و رژیم صهیونیستی برای تجزیه خواهد بود، حقیقتی که متأسفانه آل سعود آن را نادیده گرفته و با این ماجراجویی اولین ضربه مهلک را به کشور عربستان و مردم آن خواهند زد. جنایات کشتار کودکان و زنان، تخریب گسترده منازل مسکونی مردم، بمباران تأسیسات زیربنایی، حتی انبارهای غذایی و دارویی، گلوله باران و موشک باران اردوگاههای آوارگان از ششم فروردین تاکنون، خاطره جنایات هولناک رژیم صهیونیستی را در جنگهایی که علیه ملت فلسطین در نوار غزه و جنگ 33روزه علیه لبنان به راه انداخت، زنده میکند که در آن جنگها، علاوه بر کشتار وحشیانه مردم بیگناه بهطور گسترده به تخریب و ویرانی زیرساختها و مراکز اقتصادی و حیاتی لبنان و نوار غزه پرداخت. تشابه جنایات آل سعود در یمن و جنایات اشغالگران قدس در فلسطین و لبنان این حقیقت را اثبات میکند که همان طور که رژیم صهیونیستی خطری بزرگ برای امنیت و صلح منطقهای و حتی بین المللی به شمار میرود، آل سعود هم بهدلیل سیاستهای ماجراجویانه و جنگافروزی علیه یک ملت مسلمان یعنی یمن و حرکت در راستای منافع رژیم صهیونیستی دشمن شماره یک امت اسلام و آمریکا بهعنوان شیطان بزرگ، امنیت و ثبات کشورها و ملتهای مسلمان را تهدید میکند، زیرا رژیم آل سعود که برخی آن را شیطان اصغر میخوانند، در حال اجرای طرحهای آمریکا و رژیم صهیونیستی علیه امت اسلام است که هدف از آن چند تکه کردن و تجزیه کشورهای اسلامی است.
حقیقت تلخ دیگر در جنگافروزی عربستان علیه یمن، منحرف کردن نگاهها از توجه به مسائل مهم جهان اسلام و در رأس آن، مسئله فلسطین و به حاشیه راندن آن است که دقیقاً در راستای خواستههای رژیم صهیونیستی قرار دارد و این جنگ نشان دهنده خیانت بزرگ آل سعود به ملت فلسطین و امت اسلام و اعراب است. البته رژیم حاکم بر عربستان از چهار سال پیش که موج بیداری اسلامی در کشورهای منطقه آغاز شد، با هدف کمک به رژیم صهیونیستی و منحرف کردن نگاهها از مسئله فلسطین به تشکیل گروههای تروریستی و آموزش تکفیریها برای برهم زدن امنیت و ثبات در کشورهای منطقه بهویژه سوریه، عراق و لیبی و گسترش موج ناامنی و بیثباتی در این کشورها در راستای منافع رژیم صهیونیستی دست زده است. اکنون وارد چهارمین هفته جنگ عربستان و آمریکا با همسویی رژیم صهیونیستی علیه یمن شدهایم، دلیل طولانی شدن این جنگ چیست و آیا عربستان توانسته است به اهداف خود برسد یا خیر؟ حسن هانیزاده کارشناس مسائل بین الملل در این زمینه معتقد است: در تعریف نظامی، زمانی جنگی به پیروزی خواهد رسید که نیروی زمینی بتواند وارد عمل شود تا به اهداف خود برسد. بمباران مناطق مسکونی و تأسیسات اقتصادی یمن نه تنها هیچگونه دستاوردی برای رژیم آل سعود نداشته است، بلکه نفرت و خشم مسلمانان منطقه و حتی کشورهای عرب منطقه از جنایات سعودیها را برانگیخته است. تا کنون صدها نفر از زنان و کودکان در حملات جنگندههای عربستان و چند کشور همپیمان آن به شهادت رسیدهاند. کشتار کودکان و زنان نمیتواند دستاورد نظامی باشد، بلکه نشان دهنده ضعف عربستان است که از سه هفته پیش، نیروی زمینی خود را در مرزهای مشترک با یمن مخصوصاً در مناطق جیزان و نجران مستقر کرده است که گفته میشود شش لشکر پیاده و زرهی برای حمله به یمن مستقر شدهاند که این نیروها با توپخانه، مناطق مسکونی یمن را گلوله باران میکنند، ولی بهدلیل ترس از انصارالله تا کنون نتوانسته است نیروهای خود را وارد یمن کند. به همین دلیل به نظر میرسد بهلحاظ سیاسی، فروپاشی جبهه ائتلاف ادعایی عربستان و شکست در تشکیل ائتلاف عربی اسلامی علیه یمن و عقبنشینی ترکیه و پاکستان از ائتلاف با سعودی، ضربه بزرگی به عربستان وارد کرد. بهاعتقاد هانیزاده، پاکستان که یکی از همپیمانان عربستان است، بهدلیل هشدارهای صریح ایران و نقش دیپلماتیک ایران، از اعزام نیروهای خود به عربستان منصرف شد که شکستی در حوزه نظامی برای عربستان به شمار میرود. در حالی که بیش از سه هفته از حملات هوایی عربستان به یمن میگذرد، اخبار و گمانه زنیها درباره احتمال تجاوز زمینی عربستان به یمن ادامه دارد، با این حال رژیم سعودی هنوز نتوانسته است در نبرد زمینی با انقلابیون و مردم یمن وارد شود، دلیل این تعلل و یا ترس چیست؟
کارشناس مسائل بین الملل بر این باور است که ورود زمینی به یمن هزینههای سنگینی برای عربستان دارد و این کشور در یک باتلاق بزرگ غرق خواهد شد که خروج از آن بهسادگی امکان نخواهد داشت. عربستان نتوانست یک ائتلاف عربی اسلامی گسترده را در جنگ علیه یمن ایجاد کند که هانیزاده درباره دلایل آن میگوید: در واقع کشورهای منطقه بهخوبی میدانند که انصارالله تهدید جدی برای عربستان نیستند و ترس عربستان از انصارالله قابل توجیه نیست، زیرا انصارالله جزئی از ساختار اجتماعی و سیاسی یمن و خواهان مشارکت در ساختار قدرت و تشکیل دولت دموکراتیک و مردمی هستند و بهدنبال ایجاد نظامی هستند که جزئی از محور مقاومت باشد. نقش رژیم صهیونیستی در جنگافروزی عربستان بر هیچکس پوشیده نیست، رضایت اشغالگران قدس از این ماجراجویی عربستان بهصراحت در رسانههای رژیم مطرح شده است، چرا که یکی از شعارهای مهم انقلابیون، مبارزه با رژیم صهیونیستی است، هانیزاده در این باره ابراز عقیده میکند: از آنجایی که عربستان سعودی همکاری تنگاتنگی با رژیم صهیونیستی دارد، لذا سعی میکند از شکلگیری دولت طرفدار مقاومت در یمن جلوگیری کند. بنابراین انصارالله تهدیدی برای عربستان قلمداد نمیشود، این جنبش درصدد وصل کردن یمن به محور مقاومت است. هرچند عربستان ادعا میکند بهخاطر حمایت از مردم یمن و بازگرداندن آنچه مشروعیت میخواند، یعنی بازگرداندن عبدربه منصور هادی به قدرت، به یمن حملهور شده است، اما افکار عمومی منطقه و حتی جهان این ادعای عربستان را نمیپذیرند، هانیزاده در این باره میگوید: یکی از مسائلی که به شکست سیاسی و نظامی عربستان منجر شد، تحرکات دیپلماتیک گسترده جمهوری اسلامی ایران در منطقه است، سفر رجب طیب اردوغان رئیس جمهور ترکیه به تهران، سفر مقامات وزارت خارجه به عمان و پاکستان و هشدار اخیر رهبر معظم انقلاب اسلامی به عربستان سعودی و کشورهای همپیمان آن، به فروپاشی ائتلاف منجر شد، طبیعی است که تهاجم عربستان به ملت یمن قابل قبول نیست و هیچیک از کشورهای عربی و اسلامی منطقه این مسئله را که عربستان از ناحیه انصارالله احساس خطر میکند، باور نمیکنند. حمله عربستان به یمن بهتحریک وهابیون صورت گرفته و مفتیهای وهابی، چون همواره نگرشهای ضدمذهبی و ضدشیعی و ضدزیدی دارند، در حقیقت تلاش میکنند که دولت عربستان را وادار کنند به یمن حمله کند. یکی دیگر از نشانههای شکست عربستان در ماجراجویی علیه ملت یمن را میتوان در اختلافات میان آل سعود و مخالفت برخی از شاهزادگان و افراد بانفوذ با این جنگ مشاهده کرد. هانیزاده در این زمینه ابراز عقیده میکند: در واقع با توجه به اینکه محمدبن سلمان وزیر دفاع عربستان، جوان و فاقد تجربه سیاسی و نظامی است، سعی میکند با استفاده از هژمونی نظامی، جنبش انصارالله را سرکوب کند که اقدامات وی با مخالفت مقرنبن عبدالعزیز ولیعهد سعودی روبهرو شده است، مقرنبن عبدالعزیز به این دلیل که مادرش یمنی الاصل است، گرایش بیشتری به مردم یمن دارد و از جنگ علیه یمن ناراضی است، ضمن اینکه یکی از شاهزادگان مهم سعودی بهنام طلالبن عبدالعزیز درباره دخالت نظامی عربستان در یمن هشدار داده بود و در مصاحبه با شبکههای عربی اعلام کرده بود که عربستان سعودی تلاش میکند قدرت نظامی خود را فقط علیه ملت یمن به کار گیرد و در هیچجای دیگر این توانایی را ندارد.
به همین سبب اکنون اختلاف نظر شدیدی میان هیئت حاکمه عربستان بر سر بمباران مردم یمن وجود دارد، این اختلافات در حال حاضر رسانهای شده است و به نظر میرسد، چون ملک سلمان، اختیارات بیشتری به محمد، فرزندش بهعنوان وزیر دفاع داده است، در حقیقت مرتکب اشتباه بزرگی شده و با انتقاد ولیعهد خود روبهرو شده است. صرف نظر از پیامدهای سنگین هرگونه جنگ زمینی عربستان علیه یمن، آیا این کشور امکانات و عناصر انسانی و نظامی لازم برای چنین تهاجمی را در اختیار دارد؟ دلایل خشم شدید عربستان و امارات از پاکستان بهسبب منصرف شدن از همراهی متجاوزان در جنگ علیه یمن چیست؟ هانیزاده میگوید: ارتش عربستان، یک ارتشی کارتنی است، در واقع فاقد ژنرالهای کارکشته است بهدلیل اینکه هیچ تجربه نظامی ندارند و یکسری تئوریهای نظامی را حفظ کردهاند و به همین دلیل، عربستان از ژنرالهای زبده ارتش رژیم صهیونیستی استفاده میکند، فرایند گزارشها نشان میدهد که در جریان بمباران مناطق مسکونی یمن، جنگندههای اسرائیلی شرکت دارند، بر اساس این گزارشها، پس از حمله عربستان به یمن، رایزنیهایی میان مقامات سعودی و صهیونیستی صورت گرفته است که طی آن سعودیها به صهیونیستها تأکید کردند که انصارالله امتدادی از حزبالله و بخشی از ساختار مقاومت است. ورود صریح صهیونیستها به جنگ علیه یمن نشان دهنده یک حقیقت بزرگ است و آن این که ملت یمن، اکنون در محور مقاومت قرار گرفتهاند، شعارهایی که در تظاهرات مردمی طی هفتههای اخیر و دوران انقلاب سر داده میشد، سبب ایجاد رعب و وحشت میان غاصبان قدس شده است، برخی تحلیلگران معتقدند که انصارالله بهعنوان جزء مهمی از ملت یمن، بهعنوان یک گروه قدرتمند ضدصهیونیستی، حلقه وصل ملت یمن به محور مقاومت شده است و یکی از دلایل حمایت و همراهی رژیم صهیونیستی با عربستان در جنگ علیه یمن همین مسئله است. هانیزاده در این باره ابراز عقیده میکند:
از آنجایی که دو جزیره استراتژیک صنافیر و تیران که از جنگ ژوئن 1967 به اشغال رژیم صهیونیستی درآمده است، در حالی که این دو جزیره متعلق به عربستان است، مقامات سعودی به صهیونیستها گفتهاند که اگر انصارالله قدرت را در یمن به دست گیرد، بزرگترین پایگاه دریایی اسرائیل در دو جزیره صنافیر و تیران نزدیک باب المندب را هدف قرار خواهند داد و امنیت دریایی رژیم صهیونیستی را مختل خواهند کرد، لذا رژیم عربستان و رژیم صهیونیستی اکنون در یک جبهه و راستا قرار گرفتهاند و مردم یمن را بمباران میکنند.
عربستان چون از تشکیل یک جبهه اسلامی عربی علیه یمن ناامید شده است، از ظرفیت نظامی رژیم صهیونیستی علیه ملت یمن استفاده میکند. یکی از نکات قابل توجه در جنگ علیه یمن، افزایش تحرکات گروههای تروریستی تکفیری و همسویی و اتحاد آشکار آنها با شبهنظامیان وابسته به عبدربه منصور هادی رئیس جمهوری مستعفی و مزدور عربستان است، کارشناسان معتقدند عربستان از عناصر تکفیری تروریستی برای پوشش ضعف خود در یمن بهره برداری میکند. هانیزاده در این باره میگوید: عربستان بهلحاظ نظامی نمیتواند رودرروی انصارالله قرار گیرد و انصارالله هم تمایل دارد عربستان را وارد یک جنگ زمینی فرسایشی کند، چون عربستان از ورود زمینی به یمن وحشت دارد، بنابراین با استفاده از ظرفیت تروریستهای تکفیری مانند القاعده و تشکیل کمیتههایی مسلحانه در یمن تلاش میکند تا در داخل یمن گروههایی را تشکیل دهد، لذا به نظر میرسد که عربستان از هر امکاناتی برای جنگ با حوثیها بهصورت غیرمستقیم استفاده میکند. یکی از بزرگترین ناکامیهای عربستان در این جنگ، شکست در شعلهور کردن آتش جنگ داخلی میان قبایل و گروههای یمنی بهویژه با انصارالله بوده است که کارشناس مسائل بین الملل در این زمینه ابراز عقیده میکند با توجه به اینکه عربستان تلاش میکند از مذهب بهعنوان حربهای برای اختلاف افکنی میان ملتهای مسلمان استفاده کند، در طول 30 سال گذشته، فعالیتهای زیادی برای صفبندی میان شیعیان و زیدیهای یمن از یک سو و اهلسنت جنوب یمن از سوی دیگر ایجاد کند، اما با توجه به هوشیاری قبایل یمن و رهبران آنها و نیز با توجه به اینکه یمن از سال 1962 تا سال 1970 درگیر جنگ داخلی خونینی بود که عربستان در آن جنگ هشتساله، نقش تخریبی داشته است و آن جنگ را بر ملت یمن تحمیل کرد که دهها هزار کشته به جا گذاشت، لذا مردم یمن بهخوبی از نقشهها و توطئههای عربستان آگاه هستند، به همین دلیل با وجود اینکه عربستان پولهای زیادی را در جنوب یمن خرج کرده، نتوانست قبایل این منطقه را برای اجرای اهداف خود به خدمت بگیرد. همسویی و وحدت قبایل و بخش اعظم ارتش و ملت یمن با انصارالله در پی تجاوزات ددمنشانه عربستان به یمن، آشکارا نمود پیدا کرده و هرروز شاهد افزایش این موج همبستگی هستیم، روندی که محاسبات آل سعود را بر هم زده است. هانیزاده در این باره میگوید: عربستان هم در سطح داخلی و هم در سطح منطقهای شکست خورده است، بهدلیل اینکه عربستان سعودی بهصورت کورکورانه به بمباران مناطق مسکونی یمن دست میزند، لذا کشتار مردم بیگناه موج نفرت مردم یمن را از آل سعود بهدنبال داشته است، در عین حال سیاستهای عربستان در طول چهار سال گذشته در سوریه، لبنان و عراق با شکست روبهرو شده است. عربستان در ایجاد توازن منطقهای و ارتقای جایگاه خود ناکام بوده است.
عربستان بهزعم خود تصور میکند بهنوعی میخواهد جلوی نفوذ ایران را بگیرد، در حالی که چنین ظرفیتی ندارد و در حال حاضر با فشار شدید افکار عمومی و مردم منطقه و جهان روبهرو شده است و چون در سوریه و لبنان و عراق شکست خورده است و 36میلیارد دلار هم در طول چهار سال گذشته بهخاطر ماجراجویی خود هزینه کرد، لذا عربستان حتی با همپیمانان خود مثل مصر دچار اختلاف شده است و به همین دلیل تلاش میکند از طریق به دست آوردن یک پیروزی جزئی جایگاه خود را تقویت کند، اما با توجه به آمادگی کامل انصارالله و ملت یمن برای دفاع از کشورشان، عربستان در یمن هم شکست میخورد. قطعنامه اخیر شورای امنیت سازمان ملل متحد علیه یمن آخرین حربه و ترفند آل سعود برای کسب مجوز بین المللی در ادامه تجاوزات به یمن و مشروعیت بخشی به آن قلمداد میشود، اما افکار عمومی مدتهاست که اعتباری برای شورای امنیت و دیگر نهادهای بین المللی بهسبب آنکه تحت سلطه قدرتهای مستبد و زورگو بوده و صرفاً در راستای اهداف و منافع آنها و رژیم غاصب صهیونیستی فعالیت میکنند، قائل نیستند و وجهه این نهادها نزد ملتهای منطقه و جهان مخدوش شده است، این قطعنامه تنها چراغ سبزی به رژیم عربستان برای ادامه ویرانی و کشتار در یمن قلمداد میشود. هانیزاده در این باره ابراز عقیده میکند: شورای امنیت در طول 51 روز حملات رژیم صهیونیستی به نوار غزه هیچ واکنشی نشان نداد و قطعنامهای صادر نکرد، در واقع شورای امنیت با تصویب این قطعنامه درباره یمن به عربستان برای ادامه حملات به مردم یمن چراغ سبز نشان داد، اما شورای امنیت با این اقدام، در واقع قربانی ماجراجویی عربستان شد و این نهاد بین المللی از نظر افکار عمومی بهشدت محکوم است و اعتباری ندارد.
وقایع اخیر عراق مخصوصا در شانزده روز گذشته به وضوح نشان داد که عقبه حزب ممنوعه بعث عراق نقش ویژه ای در پیشبرد اهداف تروریستی در عراق دارد و عناصر وهابی و تکفیری را از مدت ها قبل برای به هم ریختن امنیت در سرزمین رافدین سازمان دهی کرده است.
عیان شدن اصل ماجرا با ظهور الدوری سرخ موی/ عزت ابراهیم چه کسی بود؟
حضور حزب بعث عراق و ابراز ارادت آنها به صدام، خود دلیل محکمی است که وقایع اخیر نبرد میان شیعه و سنی نیست. موضوعی که از همان ابتدا با معرفی عزت ابراهیم الدوری به عنوان فرمانده نظامی گروه های تروریستی در عراق بیش از پیش عیان شد. عزت ابراهیم الدوری معاون اول سابق صدام و هم شهری او، یخ فروش سرخ مویی بود همواه مورد تمسخر و تحقیر مردم قرار می گرفت. کینه توزی و عنادی که الدوری از مردم در دل داشت تنها با وحشیگری هایی که از صدام می دید تسکین پیدا می کرد و همین موضوع بود که او را دلداده دیکتاتور معدوم عراق کرد. پوست و موی سرخ روی چهره ای که خشونت و قساوت در آن موج میزند و البته هیکل چهارشانه و صدای آرام و خشن او از الدوری شخصیتی ساخته بود که می توانست درجات ترقی را در ارتش بعث به سرعت طی کند و همین اتفاق هم افتاد.صدام در روزهای پایانی عمر خود از او به عنوان یک بت یاد می کرد. البته الدوری هم به حدی به جنایت های صدام عشق می ورزید که به او می گفت اگر محمد (ص) نبود می گفتم که تو خاتم پیامبرانی .بعد از اعدام صدام هم الدوری گفت که ایرانی ها او را اعدام کرده اند. پس از صدام هم متواری شد و گزارش های متعددی از اختفای او در یمن، عربستان، بیابانهای هم مرز با سوریه و ... به گوش می رسید .حتی بارها خبر کشته شدن و دستگیری او در رسانه های عربی منتشر شد اما او به عنوان ژنرال پیر و فرسوده معتقد به تصوف رژیم بعث، بعد از 9 سال به همراه جریان تروریستی داعش و وهابی ها ظهور کرد و خبر معرفی او به عنوان رهبر این جریان ها ماهیت اصلی وقایع عراق را بیش از گذشته عیان نمود.
شهرت الدوری به خاطر فرماندهی جوخه اعدام کردها و فرمان حمله به حلبچه
اما شهرت اصلی الدوری به دلیل همه اینهایی که شرح خلاصه ای از آن رفت نبود، او تنها افسر عالی رتبه صدام بود که جایگاه خود را به اندازه یک جلاد و زندانبان تقلیل می داد و شخصا جوخه های اعدام کردهای عراق را مدیریت می کرد.
الدوری به عنوان یکی از اصلی ترین مشوق های صدام بود که در جریان جلسات متعدد با دیکتاتور عراق اورا متقاعد کرد که حلبچه را بمباران شیمیایی کرده و نسل کشی کردها در این منطقه را رقم بزند. دشمنی دیرینه او با جلال طالبانی به دلیل ارتباطش با ایران به گونه ای بود که در بسیاری از درگاه های اینترنتی وابسته به حزب ممنوعه بحث از تشکیل اقلیم کردستان اظهار خشم و عصبانیت کرد. این موضوع بارها اعلام شده بود که الدوری مترصد فرصتی است که دیکتاتوری صدام بر همه عراق مخصوصا کردها و شیعیان را حاکم کند گرچه چهره پیر و فرسوده او در آخرین ویدئویی که در روز های نخست ظهور داعش منتشر شد و او دیکته عربستان را قرائت می کرد نشانی از توانمندی برای رسیدن به این هدف نداشت. اما بالاخره "رائد الجبوری" استاندار استان صلاح الدین گزارش داد: عزت ابراهیم الدوری معاون فراری صدام حسین دیکتاتور معدوم عراق در منطقه حمرین استان صلاح الدین کشته شد. پایگاه عراقی سومریه نیوز روز جمعه به نقل از الجبوری نوشت: نیروهای ارتش با اجرای عملیاتی ضربتی در منطقه حمرین توانستند عزت الدوری را به هلاکت برسانند.
تلویزیون عراق نیز به نقل از الجبوری گزارش داد: درگیری ارتش و نیروهای مردمی با تروریست ها در منطقه حمرین به کشته شدن عزت الدوری منجر شد.
چند سالی است که طراحان مد ولباس در کشورمان چادرهایی متنوع و متناسب با پوشش ایرانی، اسلامی طراحی میکنند که همچنان مورد استقبال است. اما انگار طراحی حجاب برتر در برخی کشورها تعجب برانگیز شده است.
طراحان غربی دست به قیچی شدند و اینبار چادرهایی را طراحی کردند که رنگ و بویی از حجاب و چادر به عنوان پوشش کامل اسلامی را ندارند.
این چادرها نه برای حفظ حجاب بلکه برای جلوهگری طراحی شده حاصل دست طراحانی است که بیش از هر چیز غرب زدگی را برای مسلمانان در نظر گرفتهاند و در تلاشاند فرهنگی مقایر با عفاف و حجاب را به ارمغان آورند.
امروزه کشورهای مختلفی در زمینه ساخت قطعات هواپیماها فعالیت میکنند و کمپانیهای تولید کننده هواپیماها همچون بویینگ نیز برخی قطعات محصولات خود را از این شرکتهای خریداری میکنند.اما باتوجه به بزرگی ابعاد برخی از قطعات هواپیما و البته زمان بر بودن ارسال قطعات با کشتیها ، شرکتهای سازنده هواپیما ، هواپیماهای مخصوصی را نیز برای حمل این قطعات طراحی و تولید کردهاند.
هنوز خاطرات خوش نوروز سال 1389 در ذهن خانواده "حسن" محو نشده بود وخانواده او هنوز شادی روزهای ابتدای فروردین و خوشی آن ایام را در سر داشتند. ساعت یک بامداد یکی از همین روزها "حسن" به همراه خانوادهاش به پارک صفه (اصفهان) آمده بودند، تا شبی بهاری را در کنار هم تفریح کنند. خانواده در خیابان جنب پارکی، خودروی خود را پارک کرده و با صدای بلند موسیقی در حال رقص و پایکوبی بودند که ناگهان صدای ترمز خودرو پژو 405 به گوش می رسد.
چهار جوان که حالت طبیعی نداشته و به نظر می رسید مشروبات الکلی مصرف کرده باشند از خودرو پیاده شده و می خواستند تا در جمع خانواده "حسن" با دختران خانواده به رقص بپردازند که مورد اعتراضِ پدر و اعضای خانواده قرار گرفته و میان چهار جوان و مردان حاضر خانواده درگیری لفظی درگرفته است که ناگهان صدای فریادی بلند شد و جوان ها سریع داخل خودرو شده و متواری شدند. یکی از حاضرین شماره خودرو را یادداشت می کند و ناگهان متوجه شدند پدر خانواده روی زمین افتاده است.
قرمزی خون گلوی "حسن" آسفالت خیابان را پوشانده و صدای فریاد و شیون خانواده او فراتر از نوای موسیقی به آسمان می رسد. خانواده به سرعت او را به بیمارستان الزهراء انتقال می دهند، اما وی قبل از هر اقدامی، به دلیل شدت جراحت وارده، فوت می کند. خانواده ای که تا چند لحظه قبل از واقعه، از شادی در پوست خود نمی گنجیدند، حالا چون کبوترانی که طعمه شکارچی شده باشند، هر یک در گوشه ای از بیمارستان الزهراء از اعماقِ جان شیون و زاری می کردند.
جغد شوم بی همسری و پرنده سیاه بی پدری بر فراز سرِ اعضای خانواده حسن در گردش بود، دیگر هیچ راه گریزی از این واقعیت نبود، شاید تنها دارویی که می توانست این داغ عظیم را کمی التیام بخشد، دستگیری قاتلین و مجازات آنها بوده است.
اکیپ بررسی صحنه جرم و تیم کارآگاهان پلیس آگاهی سریعاً در صحنه حاضر شدند و پس از ثبت واقعه و بررسی های ابتدایی، کار در راستای شناسایی ضاربین و قاتلین، با جدیت، شروع شد.
بر اساس اطلاعات موجود در سامانه ها مشخصات مالک خودرو شناسایی شد و پس از مراجعه به نشانی مشخص شد خودرو به فرد دیگری به نام رضا 24 ساله فروخته شده است. در ادامه "رضا" هنوز در خانه خود در حال استراحت بود که کارآگاهان پلیس آگاهی خانه او را محاصره و او را به همراه خودرو دستگیر کردند و به پلیس آگاهی انتقال دادند. متهم که راه گریزی جز همکاری با پلیس نداشت و تصور می کرد درگیری تنها منجر به زخمی شدن طرف مقابل شده و مجروح هنوز در بیمارستان بستری است، اقرار کرد که در ساعت 24 شب حادثه به همراه سه نفر از دوستانش به نام های "مجید" 22 ساله و "داود" 23 ساله و "محمد تقی" 25 ساله در مغازه "مجید" شرب خمر کردند و سپس برای گردش به کوه صفه رفته اند.
وی در ادامه اعترافات خود گفت: در وسط خیابان خانواده ای که در حال خوشگذرانی بودند را مشاهده کرده و آنها نیز کنار آنان ایستاده اند که مردی از خانواده جلو آمده و از آنها خواسته محل را ترک کنند، "مجید" به آن مرد گفته مگر اشکالی دارد، آن مرد نیز به ما گفت بزم خانوادگی است و دوباره "مجید" به او گفت اگر خانوادگی است چرا وسط خیابان و ما هم می خواهیم جزو خانواده شما بشویم که آن مرد با "مجید" درگیر شده و آنها هم پیاده شده اند و درگیری آغاز شد.
در حین درگیری "مجید" چند ضربه به یکی از مردان حاضر زده و با این حادثه چهار نفر به سرعت سوار خودرو شده و فرار کرده اند .
با اعترافات متهم و نام بردن سه نفر متهم دیگر، به سرعت محل مخفیگاه آنها شناسایی و تا قبل از ساعت 1200 روز حادثه هر چهار نفر متهم دستگیر و با دستگیری متهمین بازپرس پرونده در پلیس آگاهی حاضر و با اقرار و اعتراف متهمین قرار قانونی صادر و متهمان به زندان منتقل شدند.
سردار شهید اردشیر رحمانی در 26 بهمن 1340 در این شهرستان دیده به جهان گشود، او پس از دوران خردسالی، سالهای تحصیل خویش را یکی پس از دیگری با موفقیت به پایان برد و سال چهارم دبیرستان بود که انقلاب اسلامی شکل گرفت.
در جریان پیروزی انقلاب، فعالانه در تظاهرات علیه طاغوت شرکت میکرد و یک بار هم به مدت چند روز ، ساواک او را بازداشت کرد و مورد شکنجه قرار داد ولی پس از آزادی دوباره به پخش اعلامیه و پوستر و نوار امام و شرکت در راهپیماییها و تظاهرات مشغول شد.
بعد از پیروزی انقلاب نیز در صحنههای مختلف دفاع از انقلاب حضوری چشمگیر داشت و به عضویت سپاه پاسداران رشت در آمد و در واحد روابط عمومی سپاه، ادای وظیفه کرد و با شروع جنگ تحمیلی راهی جبههها شد. پس از بازگشت از سر پل ذهاب در سال 61 چون به منزل آمد ، طبق فرموده مادرش، گفت: اثاثیه مرا ببندید، چون برای چهار سال به جبهه میروم، زیرا زندگی ارزشمند و خداگونه شدن را در جای جای جبهه ها سراغ گرفته بود. مسئولیت در جبهه و تعهد به خدمت به او فرصت نمیداد که در عقبه بماند، او شیفته جهاد و سرمست عطر خوش شهادت بود و پیش از شهادت چندین بار مجروح شد. سردار پاسدار شهید اردشیر رحمانی رزمنده دلیر در لشکر25 کربلا فرمانده گردان مکانیزه بود که در تاریخ سوم بهمن ماه 65 در عملیات کربلای 5 شهد شیرین شهادت را نوشید و سوار بر بال فرشتگان سر به سدرهالمنتهی کشید.
سردار شهید رحمانی از زبان مادرش
مادر سردار شهید رحمانی میگوید: روز تولد اردشیر در منزل تنها بودم، روز «26» بهمن سال «1340» اردشیر غریبانه بدنیا آمد،کودکیاش با هوش و پر جنب وجوش، در چشم بهم زدنی، جوانی شد رعنا و اهل معرفت و دانش و نیایش، جوری که حس می کردم دارد جلوتر از زمان خودش پرواز می کند.
آقا مهدی پدر اردشیر، «کبوتر سفید» صدایش میکرد، اردشیر دیپلم تجربیاش را با نمرات عالی از دبیرستان آزادگان رشت گرفت، اکبر برادر بزرگ اردشیر، اصرار داشت تا اردشیر به خاطر توانمندیاش، در تحصیلات عالیه، به خارج از کشور و به هند، دانمارک، انگلیس برود و آنجا ادامه تحصیل بدهد.
با این وصف، اردشیر وارد سپاه پاسداران شد، خیلی طول نکشید که جنگ شد و رفت جبهه، هر چند وقت یک بار، مرخصی اجباری میآمد، اجباری یعنی وقتی تیر و ترکش که میخورد، زخمی که میشد، مجبور بود به بیمارستان برود، از آنجا که مرخص میشد، مدتی کوتاه میآمد منزل، دوران نقاهت را میگذراند و دوباره عازم جبهه میشد.
سردار شهید رحمانی: در جبهه غلام امام حسین(ع) هستم
این آخری، بخواب که می رفت، می نشستم سیر نگاهش میکردم، یک حال دیگری داشت، توی خواب گاهی فریاد میکشید: «گردان حمله!» میگفتم: بخواب پسرم، این جا منزل است، چشم هایش را باز میکرد و میگفت: ببخشید مادر، خواب دیدم که در جبهه هستم. گفتم: پسرم، مگر در جبهه چه مسئولیتی دارید؟گفت: غلام امام حسین هستم مادر.
آدرس ابدی شهید از زبان سردار
آی اردشیر جان، مادر به فدایت. بیا زن بگیر، خندید و گفت: آدرس میخوای مادر؟ گفتم: بله که آدرس میخوام پسرگلم، یک برگه کاغذ گرفت، نوشت، گفتم بخوان.خواند: «اول خیابان لاهیجان، گلزار شهداء قطعه 255»
روز آخری که داشت می رفت، یک انگشتری توی دستش بود، از یک شهیدی اهل مازندران یادگاری گرفته بود. رفیق جان در جانیاش بود. انگشتر را داد به من، گفت: جانم به قربانت مادر، این یادگار رفیق شهیدم است.
پدرش نمیتوانست بیاید بدرقهاش، آقا مهدی به خاطر بیماری قلبی در بیمارستان بستری بو. اردشیر رفت با پدرش خداحافظی کرد، اردشیر که داشت میرفت، دلم را با خودش برد، همه حواس من را برد، تنها و غریب شدم. چندروز نگذشته بود، که شنیدم عملیات «کربلای چهار» شده، خیلی از بچههای شمال شهید شدند، تا یک مجروحی را میآوردند، چادرم را میانداختم روی سرم، میدویدم سمت بیمارستان.
ماجرای شهادت سردار رحمانی
هنوز در تب و تاب شهدا و مجروحین کربلای چهار بودم که شنیدم، عملیات «کربلای پنج» شده، اردشیر فرمانده گردان زرهی لشکر 25 کربلا بود، شنیدم توی رشت، سی و سه تا شهید آوردند، رفتم شهدا را ببینم، تا ظهر آنجا بودم.
غروب بود برگشتم خانه، اکبر داداش اردشیر گفت: از صبح دنبالت بودم مادر من کجا بودی؟ گفتم: سی تا شهید آورده بودند. مجروح جنگی آورده بودند، رفتم شهدا را ببینم. دنبال یک آشنا بودم که ببینم از اردشیر خبر دارند یا خیر…گفت: اردشیر زخمی شده، گفتم: از چه ناحیهای؟ گفت: دستش زخمی شده، مادر چیزی نیست. گفتم: به من راستش را بگو پسرم، من طاقتش را دارم، من میخواهم بروم بیمارستان. گفت: باشه برویم.
مرا به سردخانه بردند، دیدم اردشیر آنجا آرام خوابیده؛ اردشیر 11 سالش که بود، خواب دیدم، داخل اتاقی شدم، سه جوان رعنا در آنجا هستند، یکی لباس سفید داشت با یک شمشیر که برق میزد، چکمهاش تا زانو بود، بلند شد ایستاد، خیلی اهل معرفت بود، به من سلام کرد، دو نفر دیگر آنجا کنارش خوابیده بودند، گفتم آقا، شما کی هستید؟ گفت: شما برای چه کسی نذر میکنید؟ من همیشه برای ابوالفضلالعباس(ع) نذر میکردم، گفتم: شما ابوالفضل العباس(ع) هستید؟
من این صحنه را یک بار دیگر در سردخانه دیدم. بعدش تا سه شب بی تابی نکردم. شب چهارم که رسید، دیگر هیچ چیز نفهمیدم. تا شب هفت اردشیر، در بیمارستان بستری بودم. وقتی مرخص شدم فهمیدم سکته خفیف کرده بودم.
اردشیر در شب سوم بهمن سال 65 در«عملیات کربلای پنج» شهید شده بود، سپس در مراسمی با شکوه در رشت تشیع و در گلزار شهدای «تازه آباد» شهرستان رشت به خاک سپرده شد.
پیام سردار شهید رحمانی؛
شهدا مواظب اعمال و رفتار شما هستند، شما هم مواظب رفتار و اعمال خودتان باشید .