سفارش تبلیغ
صبا ویژن
با اندرزهاست که غفلت زدوده می شود [امام علی علیه السلام]
لوگوی وبلاگ
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :63
بازدید دیروز :18
کل بازدید :321700
تعداد کل یاداشته ها : 352
103/9/5
6:17 ص
مشخصات مدیروبلاگ
 
کمیل دیده بان[439]

خبر مایه
پیوند دوستان
 
عاشق آسمونی کانون مسجد فاطمیه شهید یه پایگاه امام جعفر صادق شهیدیه دانشجو رضا صفری بوستــــــان ادب و عرفــان قـــــــرآن سرباز ولایت گل باغ آشنایی کشکول چلچلی من نگارستان خیال ...تـــــــــــــــــــــــــــــا خــــــــــــــــــــــــــدا سورپرایز نگاهی نو به مشاوره سرچشمـــه فضیـلـــت ها ؛ امـــام مهــدی علیــه السلام Mystery نزار تنها بمانم اسیرعشق چشمـــه ســـار رحمــت ||*^ــــ^*|| diafeh ||*^ــــ^ *|| کلّنا عبّاسُکِ یا زَینب بهانه ـــــــ م . ج ـــــــــ سلحشوران حس لطیف من تنهایی......!!!!!! سارا احمدی ماتاآخرایستاده ایم وبلاگ گروهیِ تَیسیر صحبت دل ودیده ارمغان تنهایی * مالک * عکس های زیبا و دیدنی از دنیای پرندگان شهیدباکری میاندوآب سرزمین رویا دل نوشته فرمانده آسمانی من RASTI از هر در سخنی پلاک صفر ✘ Heart Blaugrana اسیرعشق farajbabaii ارواحنا فداک یا زینب مشکات نور الله Royapardazi جایی برای خنده وشادی و تفریح دهکده کوچک ما سامانه افزایش بازدید عی سی رنک اسرا عاشقانه شاپرکها زنگ تفریح 【∂Đιss ℓσνє ℓ گیاهان دارویی روستای اصفهانکلاته
یک آمریکایی به دلیل شلیک چند گلوله به رایانه خود بازداشت شد.

  پایگاه خبری شبکه العالم:  "لوکاس هینچ" 37 ساله اهل شهر کلرادوی آمریکا یک هفت تیر خرید و رایانه خود را به گلوله بست. "جِف استراسنِر،" سخنگوی پلیس شهر کلرادو اعلام کرد: رایانه هینچ مشکل فنی داشت و همین مشکل باعث عصبانیت وی شد. سرانجام هینچ یک هفت تیر خرید و وسط خیابان 8 گلوله به سمت  رایانه خود شلیک کرد .

مردی که رایانه خود را کُشت!+ عکس
استراسنر افزود : پلیس، هینچ را به علت استفاده از سلاح گرم در شهر بازداشت کرده است و هینچ باید غرامت پرداخت کند. پلیس در ارتباط با همین ماجرا، گزارشی را با عنوان " مردی که رایانه شخصی خود را به قتل رساند" تهیه کرده است.

  
  

 

 دختربچه فلسطینی هر صبح برای رفتن به مدرسه، نردبانی بر پشت خود حمل می‌کند تا از دیوار حائل در سرزمین‌های‌ اشغالی فلسطین رد شود و به مدرسه برود.
طول این نردبان، یک و نیم برابر قد این دختربچه فلسطینی است. این دختر فلسطینی با این اقدام خود می‌خواهد به صهیونیست‌ها اثبات کند حاضر است در راه تحصیل و دستیابی به مراتب عالی علمی، هر سختی و مشکلی را تحمل کند.


  
  

بسم الله الرحمن الرحیم

به نام الله پاسدار حرمت خون شهیدان

با درود بی کران به امام زمان(عج) و نایب بر حقش امام خمینی و با درود بی کران به تمامی شهیدان وشهید پروران از صدر اسلام تا کربلای حسین(ع) و از کربلای حسین(ع) تا کربلای خونین و پر حماسه ی ایران و درود بی کران به کلیه مجروحین و اسیران حزب الله و بازماندگانی که با حماسه ها و ایثار های بی دریغ خود چشم و چراغ شرق و غرب را کور کرده و به آن ها فهماندند که اگر امام دستور دهند وجود خودمان، تمام هستی و نیستیمان و حتی همان ثروت محدودمان را با مشت های گره کرده و با ندای الله اکبرمان برای نابودی آمریکا و نوکران بی اختیارش تجهیز کرده ایم و می کنیم و هیچ هراسی از سلاح های به ظاهر قوی و مجهز به هزاران دستگاه پیشرفته و مترقی ولی در اصل پوچ و واهی آن ها نداریم. همانطور که خداوند در قرآن کریم می فرمایند: «یدالله فوق ایدیهم» یعنی دست خداوند از تمامی دستان به ظاهر قدرتمند بالاتر است. هیچ قدرتی چه شرقی و چه غربی به یک ذره ی کوچک آن هم نمی رسد. ما هم متقابلا خدا را شکر می کنیم که این یدالله با ماست چون که ما با او هستیم و به هیچ وجه نظر و عقیده یمان از او برنمی گردد اگر چه در راه او کشته شویم. با درود بی کران به رزمندگان پرتوان اسلام که با این چنین یورش های برق آسای خود قلب امام و امتمان را شاد و مسرور می نمایند.


  
  
تانکهای کروی و دوچرخه ای، توپ الکترونیکی و سواره نظام هلی کوپتری از جمله طرح های خلاقانه و عجیبی بودند که سالها پیش از طرف طراحان برای ایجاد تغییر در میدان های نبرد ارائه شده بودند.

 جنگ و جنگیدن همیشه انسان را در شرایط بسیار خطرناکی قرار می دهد. در این شرایط زندگی، تمامیت ارضی و در یک کلام هستی انسان به خطر می افتد.   البته گونه دیگری نیز از این جنگها وجود دارد که برای غارت اموال و اراضی سایر کشورها انجام می شود که صد البته در جهان امروز نظایر این جنگ ها را بسیار می بینیم. در عین حال نمی توان از پیشرفتهای علمی که در زمان جنگ و یا مسابقات تسلیحاتی رخ می دهد گذشت. در این مطلب که در چند قسمت تهیه شده قصد داریم  تا شما را با چند طرح تسلیحاتی عجیب در طول قرن بیستم آشنا کنیم.

تانک کروی
تانکها برای اولین بار در زمان جنگ اول جهانی و برای گذر از سیم خاردارها و میادین مین دشمن طراحی شده بودند. البته اندازه بزرگ و قدرت کم موتورها در آن زمان تانکها را بسیار کند کرده بود.طراحان انگلیسی در این میان طرحی را مطرح کردند که بر اساس آن یک گوی کروی به همراه چرخی که از دور آن می گذشت تعبیه شود. چرخ به حکت درآمده و این کره فلزی را به جلو براند. در درون این کره نیز چند سرباز با مسلسل نشسته و دشمنان را از سر راه برمی دارند. سیستم پیشران این تانک نیز در داخل آن تعبیه شده و دود حاصل از احتراق را از طریق یک لوله به خارج ارسال می کرد. این طرح هیچ گاه عملیاتی نشد.


استتار با آینه
این طرح متعلق به یک مخترع اسپانیایی است که بر اساس آن سربازان و همچنین توپهایی که به میدان حمل می شدند در زمان شلیک و خصوصا در هنگام شب لوله های سلاح خود را از درون یک سوراخ ایجاد شده در درون یک آینه عبور دهند و سپس شلیک کنند. به عقیده این مخترع این حرکت باعث بازتابش شدید نور حاصل از شلیک شده و عملا دشمن را در مورد مکان واقعی حضور سربازان به اشتباه می اندازد. البته این اختراع نیز هیچ گاه عملی نشد.


پخش زنده از میدان جنگ
تصور کنید که شما یک فرمانده نظامی هستید و در حال هدایت نیروهای خود در جریان یک عملیات رزمی هستید. در صورتی که بتوانید در کمترین وقایع میدان نبرد مطلع شوید می توانید بهترین تصمیمات را اتخاذ کنید. طرح مورد نظر که در اینجا نمایش داده شده است شامل سوار کردن یک دوربین و دستگاه فرستنده بر روی شاسی تانکها بوده است که به ارسال تصاویر زنده از میدان نبرد بپردازد که البته هیچ گاه عملیاتی نشد. امروزه پرنده های بدون سرنشین می توانند تصاویر زنده را برای فرماندهان ارسال کنند.


سواره نظام هلی کوپتری
این طرح نیز به زمان جنگ دوم جهانی باز می گردد که اشکال بسیار اولیه از بالگردها پا به عرصه حیات گذاشتند. بر اساس این طرح خلبان باید بر روی این وسایل پرنده نشسته و تعدادی بمب و نارنجک را نیز با خود حمل کنند و پس از رسیدن بر سر دشمن این بمب ها را با دست به سمت دشمن پرتاب کنند. البته با پیشرفت سریع صنایع بالگردی این طرح مجالی برای استفاده عملیاتی پیدا نکردند.


پایگاه نظامی در کره ماه
با شروع مسابقه فضایی در دوره جنگ سرد و رسیدن بشر به کره ماه بسیاری تصور کردند که به احتمال زیاد می توان در کره ماه به ساخت و ساز پرداخته و در آن جا پایگاه نظامی تاسیس کنند. البته هزینه های کمر شکن و سختی های ساده ترین ماموریتهای فضایی تا به امروز در برابر این رویایی انسان خط بطلانی کشیده است.

تانک دوچرخه ای

به مانند تانک کروی اول خود در این جا هم تانکی حدودا شبیه را داریم. در این تاک یک نفره چرخ های اضافی در اطراف تانک تعبیه شده است و نفری که به عنوان خدمه در درون تانک می نشیند سعی با پا زدن به مانند دوچرخه، چرخ های اطراف تانک را به حرکت درآورده و آنرا به جلو می راند. او همچنین به یک تیربار برای شلیک به دشمن مجهز بوده است. این طرح نیز هیچ گاه عملیاتی نشد.


توپ الکترونیکی
این طرح قدیمی مربوط به سالهای ابتدایی قرن بیستم برمی گردد که بعضی از طراحان سلاح سعی کردند تا با استفاده از نیروی الکتریکی گلوله توپ را به حرکت درآورده و پس ار رساندن آن به سرعت بالا آن را پرتاب کنند. در صورت موفقیت این طرح نیاز به استفاده از باروت برای پرتاب گلوله نمی بود. این طرح در زمان خود موفق نبود اما امروزه طرح هایی در این زمینه وجود دارد که در مراحل آزمایشی موفق بوده است


  
  
تصویر زیر، نمایی از داخل ضریح حرم مطهر امام حسین (ع) را نشان می‌دهد.

نمایی از داخل ضریح امام حسین (ع)+عکس


  
  
صبح امروز جمعی از فرماندهان نیروی انتظامی با رهبرمعظم انقلاب اسلامی دیدار کردند.

فرماندهان و مدیران نیروی انتظامی با رهبر معظم انقلاب دیدار کردند

 حضرت آیت‌الله الامام خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب اسلامی صبح امروز (یکشنبه) در دیدار شرکت کنندگان در همایش فرماندهان و مدیران و روسای عقیدتی و سیاسی نیروی انتظامی، این نیرو را «مظهر حاکمیت و امنیت» جمهوری اسلامی خواندند و با تأکید بر اینکه ایجاد امنیت فردی، اجتماعی، اخلاقی، و روحی و روانی در جامعه از مهمترین مسئولیت های نیروی انتظامی است، گفتند: لازمه برقراری امنیت، «اقتدار پلیس» است اما این اقتدار باید همراه با عدالت، مروت و ترحم باشد.
رهبر انقلاب اسلامی در ابتدای سخنان خود با تبریک توفیق درک ماه رجب، این ماه و ماه شعبان را فرصت‌هایی گرانبها برای تقرب به ارزش‌های الهی و خودسازی و مقدمه رسیدن به ماه مبارک رمضان دانستند و همه مردم را به بهره گیری بیش از پیش از برکات این ماه‌ها توصیه کردند.
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، اهمیت ایجاد و استقرار امنیت به‌عنوان مأموریت اصلی نیروی انتظامی را نشان دهنده اهمیت سازمان این نیرو برشمردند و افزودند: ایجاد امنیت مقوله ای تبلیغاتی و لسانی نیست بلکه وجود امنیت را باید مردم احساس کنند.
ایشان با تأکید بر اینکه نیروی انتظامی در ابعاد مختلف امنیت، اعم از امنیت در رفت و آمد جاده‌ای، امنیت شهرها، مرزها و مراکز مختلف نباید به هیچ حدی قانع باشد، تأمین امنیت روانی جامعه را یکی از موارد بسیار مهم دانستند و خاطر نشان کردند: مقابله با ناامنی‌های روانی در جامعه همچون نگرانی خانواده‌ها از حضور فرزندانشان در خیابان‌ها و بوستان‌ها به دلیل احتمال کشیده شدن آنها به سمت مواد مخدر و یا نگرانی از کشانده شدن جوانان به سمت فحشا و منکرات، بسیار با اهمیت تر از مقابله با ناامنی‌های فیزیکی است و باید با چنین ناامنی‌هایی به‌طور جدی مقابله شود.
رهبر انقلاب اسلامی جولان دادن برخی جوان‌های سرمستِ غرورِ ثروت با خودروهای گران قیمت در خیابان‌ها را یکی دیگر از مظاهر ایجاد ناامنی روانی در جامعه برشمردند و تأکید کردند: نیروی انتظامی باید برای ابعاد مختلف ناامنی برنامه داشته باشد و با آنها مقابله کند.حضرت آیت‌الله خامنه‌ای لازمه ایجاد امنیت در جامعه را، عمل مقتدرانه پلیس دانستند و گفتند: نیروی انتظامی مظهر حاکمیت و امنیت جمهوری اسلامی است بنابراین باید اقتدار داشته باشد اما این اقتدار به معنای ظلم کردن و حرکت بی مهار نیست.ایشان با تأکید بر اینکه ما بدنبال اقتدار پلیسی هالیوودی و جوامع غربی و آمریکایی نیستیم افزودند: چنین اقتداری نه تنها امنیت ایجاد نخواهد کرد بلکه موجب ناامنی هم خواهد شد.رهبر انقلاب اسلامی برخوردهای پلیس آمریکا با سیاه پوستان را نمونه‌هایی از اقتدار ظالمانه خواندند و خاطر نشان کردند: در آمریکا که اکنون رئیس جمهور آن هم یک سیاه پوست است، سیاهان به وسیله پلیس مورد ظلم و بی اعتنایی و تحقیر قرار می‌گیرند که چنین رفتاری موجب بروز نا آرامی‌ها نیز شده است.حضرت آیت‌الله خامنه‌ای تأکید کردند: اقتدار مطلوب نظام اسلامی، قاطعیت در کنار عدالت، مروت و ترحم است، همانگونه که ذات مقدس پروردگار در عین آنکه رحمن و رحیم است، صاحب عذابِ الیم نیز است.ایشان قانونگرایی در دو بُعد مواجهه با مردم و همچنین در درون سازمان نیروی انتظامی را ضروری و با اهمیت برشمردند و گفتند: بدلیل سطح گستردگی ارتباط نیروی انتظامی با مردم، سلامت نیرو در این سازمان بسیار مهم است بگونه ای که یک نیروی درست کار و قاطع می‌تواند مایه آبروی نظام جمهوری اسلامی در مقابل دیدگان مردم شود.رهبر انقلاب اسلامی با تأکید بر لزوم ارتقای جهات اعتقادی و اخلاقی و همچنین اتکاء به علم و ابتکارات علمی در نیروی انتظامی، مسئولین بخشهای مختلف را به همکاری با این نیرو توصیه کردند.حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در بخش دیگری از سخنان خود از زحمات و تلاشهای نیروی انتظامی بویژه در ایام نوروز تشکر و قدردانی کردند. 
پیش از سخنان فرمانده کل قوا، سردار سرتیپ اشتری فرمانده نیروی انتظامی جمهوری اسلامی ایران با ارائه گزارشی از فعالیت‌ها و برنامه‌های این نیرو گفت: افزایش کشف جرایم مهم، تداوم مبارزه با سوداگران مواد مخدر، ارتقای آمادگی برای کنترل مرزها، کاهش هفت درصدی تلفات ناشی از تصادفات رانندگی، گسترش ارتباط با نخبگان، حرکت پیشروانه در علم و فناوری و پاسداری و دفاع از ارزش‌های انقلابی و اسلامی سرفصل‌های اقدامات ناجا است.فرمانده نیروی انتظامی با بیان اینکه برداشتن گام‌های بلند بدون سازمان متدین و انقلابی و ترویج تفکر بسیجی و مدیریت جهادی و همچنین بدون همدلی و همزبانی با مردم و همه نهادها ممکن نیست، گفت: تمام توان خود را صادقانه و خالصانه بکار می‌گیریم تا به جایگاه پلیسی در شان و تراز جمهوری اسلامی نزدیک‌تر شویم.

  
  

 

استاد شهید آیت الله مطهری در 13 بهمن 1298 هجری شمسی در فریمان واقع در 75 کیلومتری شهر مقدس مشهد در یک خانواده اصیل روحانی چشم به جهان می گشاید. پس از طی دوران طفولیت به مکتبخانه رفته و به فراگیری دروس ابتدایی می پردازد.

در سن دوازده سالگی به حوزه علمیه مشهد عزیمت نموده و به تحصیل مقدمات علوم اسلامی اشتغال می ورزد. در سال 1316 علیرغم مبارزه شدید رضاخان با روحانیت و علیرغم مخالفت دوستان و نزدیکان، برای تکمیل تحصیلات خود عازم حوزه علمیه قم می شود در حالی که به تازگی موسس گرانقدر آن آیت الله العظمی حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی دیده از جهان فروبسته و ریاست حوزه را سه تن از مدرسان بزرگ آن آیات عظام سید محمد حجت، سید صدرالدین صدر و سید محمد تقی خوانساری به عهد گرفته اند. در دوره اقامت پانزده ساله خود در قم از محضر مرحوم آیت الله العظمی بروجردی (در فقه و اصول) و حضرت امام خمینی ( به مدت 12 سال در فلسفه ملاصدرا و عرفان و اخلاق و اصول) و مرحوم علامه سید محمد حسین طباطبائی (در فلسفه : الهیات شفای بوعلی و دروس دیگر) بهره می گیرد. قبل از هجرت آیت الله العظمی بروجردی به قم نیز استاد شهید گاهی به بروجرد می رفته و از محضر ایشان استفاده می کرده است. مولف شهید مدتی نیز از محضر مرحوم آیت الله حاج میرزا علی آقا شیرازی در اخلاق و عرفان بهره های معنوی فراوان برده است. از اساتید دیگر استاد مطهری می توان از مرحوم آیت الله سید محمد حجت ( در اصول) و مرحوم آیت الله سید محمد محقق داماد (در فقه) نام برد. وی در مدت اقامت خود در قم علاوه بر تحصیل علم، در امور اجتماعی و سیاسی نیز مشارکت داشته و از جمله با فدائیان اسلام در ارتباط بوده است. در سال 1331 در حالی که از مدرسین معروف و ازامیدهای آینده حوزه به شمار می رود به تهران مهاجرت می کند. در تهران به تدریس در مدرسه مروی و تألیف و سخنرانیهای تحقیقی می پردازد. در سال 1334 اولین جلسه تفسیر انجمن اسلامی دانشجویان توسط استاد مطهری تشکیل می گردد. در همان سال تدریس خود در دانشکده الهیات و معارف اسلامی دانشگاه تهران را آغاز می کند. در سالهای 1337 و 1338 که انجمن اسلامی پزشکان تشکیل می شود .استاد مطهری از سخنرانان اصلی این انجمن است و در طول سالهای 1340 تا 1350 سخنران منحصر به فرد این انجمن می باشد که بحثهای مهمی از ایشان به یادگار مانده است. کنار امام بوده است به طوری که می توان سازماندهی قیام پانزده خرداد در تهران و هماهنگی آن با رهبری امام را مرهون تلاشهای او و یارانش دانست. در ساعت 1 بعد از نیمه شب روز چهارشنبه پانزده خرداد 1342 به دنبال یک سخنرانی مهیج علیه شخص شاه به وسیله پلیس دستگیر شده و به زندان موقت شهربانی منتقل می شود و به همراه تعدادی از روحانیون تهران زندانی می گردد. پس از 43 روز به دنبال مهاجرت علمای شهرستانها به تهران و فشار مردم، به همراه سایر روحانیون از زندان آزاد می شود. پس از تشکیل هیئتهای موتلفه اسلامی، استاد مطهری از سوی امام خمینی همراه چند تن دیگر از شخصیتهای روحانی عهده دار رهبری این هیئتها می گردد. پس از ترور حسنعلی منصور نخست وزیر وقت توسط شهید محمد بخارایی کادر رهبری هیئتهای موتلفه شناسایی و دستگیر می شود ولی از آنجا که قاضی یی که پرونده این گروه تحت نظر او بود مدتی در قم نزد استاد تحصیل کرده بود به ایشان پیغام می فرستد که حق استادی را به جا آوردم و بدین ترتیب استاد شهید از مهلکه جان سالم بدر می برد. سنگینتر می شود. در این زمان وی به تألیف کتاب در موضوعات مورد نیاز جامعه و ایراد سخنرانی در دانشگاهها، انجمن اسلامی کردن محتوای نهضت اسلامی پزشکان، مسجد هدایت، مسجد جامع نارمک و غیره ادامه می دهد. به طور کلی استاد شهید که به یک نهضت اسلامی معتقد بود نه به هر نهضتی، برای اسلامی کردن محتوای نهضت تلاشهای ایدئولوژیک بسیاری نمود و با اقدام به تأسیس حسینیه ارشاد نمود و با کجرویها و انحرافات مبارزه سرسختانه کرد. در سال 1346 به کمک چند تن از دوستان اقدام به تأسیس حسینیه ارشاد نمود به طوری که می توان او را بنیانگذار آن موسسه دانست. ولی پس از مدتی به علت تکروی و کارهای خودسرانه و بدون مشورت یکی از اعضای هیئت مدیره و ممانعت او از اجرای طرحهای استاد و از جمله ایجاد یک شورای روحانی که کارهای علمی و تبلیغی حسینیه زیر نظر آن شورا باشد سرانجام در سال 1349 علیرغم زحمات زیادی که برای آن موسسه کشیده بود و علیرغم امید زیادی که به آینده آن بسته بود در حالی که در آن چند سال خون دل زیادی خورده بود از عضویت هیئت مدیره آن موسسه استعفا داد و آن را ترک گفت. در سال 1348 به خاطر صدور اعلامیه ای با امضای ایشان و حضرت علامه طباطبایی و آِیت الله حاج سید ابوالفضل مجتهد زنجانی مبنی بر جمع اعانه برای کمک به آوارگان فلسطینی و اعلام آن طی یک سخنرانی در حسینیه ارشاد دستگیر شد و مدت کوتاهی در زندان تک سلولی به سربرد. از سال 1349 تا 1351 برنامه های تبلیغی مسجدالجواد را زیر نظر داشت و غالباً خود سخنران اصلی بود تا اینکه آن مسجد و به دنبال آن حسینیه ارشاد تعطیل گردید و بار دیگر استاد مطهری دستگیر و مدتی در بازداشت قرار گرفت. پس از آن استاد شهید سخنرانیهای خود را در مسجد جاوید و مسجد ارک و غیره ایراد می کرد. بعد از مدتی مسجد جاوید نیز تعطیل گردید. در حدود سال 1353 ممنوع المنبر گردید و این ممنوعیت تا پیروزی انقلاب اسلامی ادامه داشت. اما مهمترین خدمات استاد مطهری در طول حیات پر برکتش ارائه ایدئولوژی اصیل اسلامی از طریق درس و سخنرانی و تألیف کتاب است. این امر خصوصاً در سالهای 1351 تا 1357 به خاطر افزایش تبلیغات گروههای چپ و پدید آمدن گروههای مسلمان چپ زده و ظهور پدیده التقاط به اوج خود می رسد. گذشته از حضرت امام، استاد مطهری اولین شخصیتی است که به خطر سران سازمان موسوم به « مجاهدین خلق ایران » پی می برد و دیگران را از همکاری با این سازمان باز می دارد و حتی تغییر ایدئولوژی آنها را پیش بینی می نماید. در این سالها استاد شهید به توصیه حضرت امام مبنی بر تدریس در حوزه علمی قم هفته ای دو روز به قم عزیمت نموده و درسهای مهمی در آن حوزه القا می نماید و همزمان در تهران نیز درسهایی در منزل و غیره تدریس می کند. در سال 1355 به دنبال یک درگیری با یک استاد کمونیست دانشکده الهیات! زودتر از موعد مقرر بازنشسته می شود. همچنین در این سالها استاد شهید با همکاری تنی چند از شخصیتهای روحانی، «جامعه روحانیت مبارز تهران » را بنیان می گذارد بدان امید که روحانیت شهرستانها نیز به تدریج چنین سازمانی پیدا کند. گرچه ارتباط استاد مطهری با امام خمینی پس از تبعید ایشان از ایران به وسیله نامه و غیره استمرار داشته است ولی در سال 1355 موفق گردید مسافرتی به نجف اشرف نموده و ضمن دیدار با امام خمینی درباره مسائل مهم نهضت و حوزه های علمیه با ایشان مشورت نماید. پس از شهادت آیت الله سید مصطفی خمینی و آغاز دوره جدید نهضت اسلامی، استاد مطهری به طور تمام وقت درخدمت نهضت قرار می گیرد و در تمام مراحل آن نقشی اساسی ایفا می نماید. در دوران اقامت حضرت امام در پاریس، سفری به آن دیار نموده و در مورد مسائل مهم انقلاب با ایشان گفتگو می کند و در همین سفر امام خمینی ایشان را مسؤول تشکیل شورای انقلاب اسلامی می نماید. هنگام بازگشت امام خمینی به ایران مسؤولیت کمیته استقبال از امام را شخصاً به عهده می گیرد و تا پیروزی انقلاب اسلامی و پس از آن همواره در کنار رهبر عظیم الشأن انقلاب اسلامی و مشاوری دلسوز و مورد اعتماد برای ایشان بود تا اینکه در ساعت بیست و دو و بیست دقیقه سه شنبه یازدهم اردیبهشت ماه سال 1358 در تاریکی شب در حالی که از یکی از جلسات فکری سیاسی بیرون آمده بود یا گلوله گروه نادان و جنایتکار فرقان که به مغزش اصابت نمود به شهادت می رسد و امام و امت اسلام در حالی که امیدها به آن بزرگمرد بسته بودند در ماتمی عظیم فرو می روند. سلام و درود خدا بر روح پاک و مطهرش.


  
  

عکس/امام خمینی(ره) درحرم امام علی(ع)

اگر مى‏ خواستیم به دنیا ثابت کنیم که حکومت آل سعود ،این وهابی هاى پست بی خبر از خدا ، بسان خنجرند که همیشه از پشت در قلب مسلمانان فرو رفته‏ اند ، به این اندازه که کارگزاران ناشى و بى ‏اراده حاکمیت سعودى در این قساوت و بى‏ رحمى عمل کرده‏ اند، موفق نمى ‏شدیم و حقاً  که این وارثان ابى سفیان و ابى لهب و این رهروان راه یزید روى آنان و اسلاف خویش را سفید کرده ‏اند.                 

«از پیام حضرت امام خمینی(ره) به مناسبت کشتارحج»


94/2/6::: 1:2 ع
نظر()
  
  
اختلاف نظر میان مذاهب اسلامی بحث تازه‌ای میان اندیشمندان و فقها نیست؛ اما توطئه اختلاف‌افکنی میان فرق اسلامی بحثی است که به عنوان راهبردی برای تضعیف یکپارچگی مسلمانان در چند دهه گذشته به کار گرفته شده است تا در سایه این اختلافات امت واحده اسلامی نتواند شکل بگیرد و قدرت‌نمایی کند.

 این مسئله را شاید به عنوان یکی از مسائل و معضلات اساسی بر سر راه تشکیل «امت اسلامی» بتوان به حساب آورد؛ اما همان‌گونه که اشاره شده این اختلافات دارای منشأیی «اصیل» در اسلام نبوده و حتی بزرگان تشیع و اهل سنت از سال‌ها قبل از انقلاب اسلامی به ضرورت موضوع واقف بوده و بر تقریب میان مذاهب اسلامی همت گمارده بودند. به منظور بررسی این موضوعدکتر ماموستا «عابد نقیبی» که از اساتید فقه و مبانی حقوق و از محققین مجمع جهانی تقریب بین مذاهب اسلامی است پاسخ می دهد :
موضوع تقریب مذاهب که خصوصاً پس از انقلاب مورد توجه علمای شیعه قرار گرفته است، فقط ریشه در مبانی تشیع دارد یا اهل سنت نیز در مبانی فقهی خود قائل به چنین موضوعی هستند؟

واژه تقریب بین مذاهب اسلامی به طور مشخص در بین اهل تشیع در اندیشه‌های «آیت‌الله بروجردی» و در بین اهل سنت در اندیشه‌های «شیخ شلتوت» به صورت بارزی وجود داشته و «واعظ‌زاده خراسانی» نیز دنباله‌روی این دو شخصیت بوده است. در واقع می‌توان گفت که آیت‌الله بروجردی و شیخ شلتوت بنیانگذار تفکر تقریب بین مذاهب اسلامی بوده‌اند. زمانی شیخ شلتوت، بنیانگذار دانشگاه الازهر مصر و آیت‌الله بروجردی این تفکر را پایه‌ریزی کردند و همان زمان شیخ شلتوت فتوایی صادر کرد که تأثیر بسزایی در دنیای اسلام داشت. ایشان گفتند که در دنیای اسلام تبعیت از شیعه اثنی عشری هم برای اهل سنت در مباحث فقهی درست است. مشخص است که هدف از صادر کردن چنین فتوایی وجود اتحاد هرچه بیشتر در دنیای اسلام بوده تا از این طریق بتوانند در مقابل استکبار بایستند و با کسانی که پیشرفت اسلام و مسلمانان را نمی‌خواهند مبارزه کنند. چون وجود منازعه بین مسلمانان سبب ضعف جامعه اسلامی می‌شود. در قرآن کریم هم می‌فرماید «فان تنازعتم فی شی فردوه الی الله و الی الرسول». اندیشه‌های بنیانگذار جمهوری اسلامی حضرت امام‌خمینی(ره) و همچنین فتاوای اخیر مقام معظم رهبری در خصوص همسران پیامبر و وجوب حفظ حرمت ایشان، تأثیر بسزایی در جهان اسلام داشت.

به هرحال اهل سنت، بخش عمده دنیای اسلام هستند و باید این مسئله را قبول کنیم. در اوایل انقلاب هم خود حضرت امام و بزرگان دیگری که تئوریسین هم بودند، به موضوع وحدت به صورت عملی معتقد بودند و حتی آن را در رفتار و ظاهر هم حفظ می‌کردند که امروزه ما آثارش را می‌بینیم. امروز ما در کشور خیابان‌هایی به اسم سید قطب و خالد اسلامبولی داریم. خالد اسلامبولی یک افسر از اهل تسنن بود که در مقابل انور سادات ایستاد و فرعون مصر را از بین برد. البته در دوران ریاست جمهوری آقای خاتمی، ایشان خواستند در مقابل این مسئله کوتاه بیاید و اسم خیابان خالد اسلامبولی را بردارد و با اسم‌های دیگری معامله کند. ولی الحمدلله افراد حزب‌اللهی و بزرگان معتقد به وحدت اسلامی، اجازه این کار را ندادند. در عربستان هیچ خیابانی به اسم سلمان فارسی وجود ندارد. مگر پیامبر(ص) نفرموده بودند سلمان منا اهل البیت؟ ولی در عربستان چنین خیابان‌هایی به چشم نمی‌خورد. الحمدلله در کشور امروزه ما کتابخانه‌ها، خیابان‌ها و اماکنی به نام این شهیدان و شخصیت‌های برجسته جهان اسلام داریم که همین امر، خود نمود روشنی از وحدت عملی بین شیعه و اهل سنت است.

البته بزرگان دیگری مانند شیخ محمد رمضان بوتی و سایر افراد هم بودند که در کتاب‌هایشان و بیاناتشان قائل به مسئله وحدت بوده‌اند. ما اهل سنت به سالار شهیدان اعتقاد داریم و حتی در خطبه‌های نماز جمعه در سراسر دنیا ازحضرت حسن و حسین (ع) به عنوان سید جوانان بهشت و از حضرت فاطمه(س) به عنوان سید نساء العالمین نام می‌بریم. همین مسئله خود نشان از ارادت ویژه اهل تسنن به اهل بیت و خاندان رسول‌الله (ص) دارد.

چرا برخی گروه‌هایی که خود را جزو اهل سنت می‌پندارند حکم به تکفیر یا رافضی دانستن برخی از سایر فرق اسلامی از جمله شیعیان داده‌اند؟ اساساً مسئله تکفیر سایر مسلمین چه پیشینه‌ای در جریانات اهل سنت دارد؟

بنده خودم روحانی‌زاده هستم و پدر بنده و دایی‌های بنده همگی عالم دینی هستند. به جرئت می‌گویم تا به حال هیچ روحانی سنی شافعی مذهبی حکم به تکفیر شیعه نداده است. کلمه تکفیر از ریشه کفر است. کافر یعنی پوشاننده؛ یعنی کسی که در برابر حقیقتی که به او عرضه می‌شود، ایستادگی کند. اختلافات اهل شیعه و اهل سنت در مسائل جزئی است، به طوری که در 98 درصد مسائل اختلافی وجود ندارد، بلکه اختلافات همان 2 درصد است. بنابراین اختلافات نباید وارد جامعه شود و به طور علنی در بین عموم جامعه مطرح شود. در طول تاریخ هیچ کس از اهل سنت نبوده که حکم به تکفیر شیعه داده باشد. فقط در تفکر «ابن تیمیه» این مطلب وجود دارد که البته در عصر حاضر هم وهابی‌ها به تبعیت از تفکرات وی حکم به تکفیر داده‌اند که ما از آنها مبرا هستیم. اگر خاطرات مستر همفر را که یک جاسوس و گماشته انگلیس در کشورهای اسلامی بود، خوانده باشید می‌بینید که اینها هیچ ارتباطی به اهل تسنن ندارند و توسط دستگاه‌های جاسوسی بیگانه به کار گرفته شده‌اند تا بین جامعه مسلمانان نفوذ کنند و در بین آن خلل وارد نمایند. برای اهل پژوهش مبرهن است که وهابی‌ها خود را در لباس اهل تسنن جا زده‌اند و این مسائل را به مردم القا کردند. همین تفکر جاسوسی عوامل بیگانه باعث شد تا دسته‌هایی به اسم «سپاه صحابه» در پاکستان یا با نام‌های دیگر تشکیل شود. این اقدامات هیچگاه مورد تأیید بزرگان اهل سنت نبوده است. بزرگان شیعه هم هیچگاه این موارد را نظر جمعی بزرگان اهل تسنن ندانسته و نمی‌دانند. ما می‌بینیم که مقام معظم رهبری به همه عالم توجه دارند و هرجای عالم که ظلمی علیه مسلمانان صورت بگیرد وارد می‌شوند. مثلاً از بوسنی حمایت کردند. از فلسطین هم سال‌هاست که حمایت می‌کنند؛ با اینکه سنی مذهب هستند. از عراق هم که در بین آنها اهل تسنن بود، حمایت کردند. خود مسئولان عراق اذعان کرده‌اند که اگر حمایت‌های جمهوری اسلامی نبود، مناطق مهم عراق به تصرف دشمن درآمده بود. امسال در کنفرانس وحدت اسلامی هم باز مقام معظم رهبری درباره مسئله وحدت صحبت کردند و خطر عوامل از بین برنده وحدت را گوشزد کردند. بالاخره عوامل نادانی هم از شیعیان و هم از اهل تسنن وجود دارند که تنور تفرقه بین این دو گروه را گرم می‌کنند. تشیع انگلیسی هم ناظر به همین امر است. در بین اهل سنت اشخاص نادانی هستند که حرف‌های تفرقه‌انگیز می‌زنند؛ آنها هم به هیچ وجه کارهایشان مورد تأیید بزرگان اهل سنت نیست.

مکه و مدینه ارض مقدس هستند و از نظر فقهی حرمت دارند و فقط مسلمانان می‌توانند به آنجا وارد شوند. اما شما امروزه می‌بینید که عربستان، امریکایی‌های شرابخوار و مست را به آنجا راه می‌دهد. عربستان و وهابی‌ها سرسپرده‌اند و تمام نفتشان را در اختیار امریکا می‌گذارند. همین داعشی‌ها هیچ تفاوتی با خوارج زمان حضرت علی(ع) ندارند. در احادیث داریم که در آخرالزمان کسانی پیدا می‌شوند که مسلمانان را می‌کشند ولی کاری به کفار ندارند.

اگر اینها واقعاً به خاطر اسلام چنین کاری می‌کنند، چرا کاری به قدرت‌های استکباری ندارند؟ چرا مسلمان‌کشی می‌کنند؟ شاید داعش در اهر از اهل تسنن پیدا شده باشد ولی ما برائت خود را از آنها اعلام کرده‌ایم و آنها هیچ گاه مورد تأیید بزرگان اهل سنت نبوده و نیستند. چون هیچ کارشان با اسلام و قرآن همخوانی ندارد. اسلام حتی برای گوسفندی که قرار است ذبح شود شرایط و آدابی قرار داده و برای آن ارزش قائل است، اما داعش واقعاً چنین تفکری دارد؟ داعشی‌ها همه را کافر می‌دانند حال آنکه ما نمی‌دانیم این چه حقیقتی است که 1435 سال ما نفهمیده‌ایم ولی اینها فهمیده‌اند.

با توجه به این نکات به نظر می‌رسد دو قطبی شیعه و سنی یک تضاد ریشه‌دار در اسلام نیست. حتی مثلاً ما می‌بینیم که در سال‌های اول اسلام تا چند قرن، دعواهای اشعری و معتزله بین مسلمانان وجود داشته، اما این دعواها هیچ‌گاه باعث تفرقه و دودستگی نشده است. حتی شیعه در دانشگاه الازهر مصر هم کرسی برای تدریس داشته است. علت اینکه این دعواها در چند دهه اخیر پررنگ شده، چیست؟

می‌توان دو عامل را برشمرد. یکی برنامه‌های سرویس‌های جاسوسی در دراز مدت است که یک عامل خارجی محسوب می‌شود. دیگری هم برخی افراد نادان هستند که در داخل وجود دارند. افرادی هم از اهل سنت و هم از شیعه با حرف‌های تفرقه‌انگیز به این مسئله کمک می‌کنند. مقام معظم رهبری به صراحت فرموده‌اند کسانی که در داخل دانسته یا نادانسته از تفرقه سخن می‌گویند، در جبهه دشمن‌اند. عده‌ای در ماهواره‌ها شبکه‌های مذهب علیه مذهب راه انداخته‌اند. من واقعاً از نظام متشکرم که دسترسی به این شبکه‌ها را در داخل محدود کرد. درست است شیعه و سنی در یک سری مسائل جزئی با هم اختلاف دارند، اما این اختلافات باید در محیط‌های علمی و پژوهشی مطرح و حل شود نه اینکه در بین عموم مردم به طور علنی گسترش داده شود. بعضی مسائل پیچیده است و نیاز به سطح سواد بالا دارد. از بعضی حرف‌ها شاید برداشت‌های نادرستی بین مردم به‌وجود بیاید. وقتی پای این حرف‌ها به عموم جامعه باز شود، سوء‌ظن‌های فراوانی به‌وجود می‌آید که همین‌ها مشکلات و تنش ایجاد می‌کند.

در بین مذاهب اهل سنت شافعی‌ها نزدیکی زیادی با شیعه دارند. امام شافعی روی محبت اهل بیت تأکید ویژه‌ای دارد. محبت اهل بیت حتی در قرآن هم آمده است. سوره کوثر در شأن حضرت فاطمه (س) آمده است و همه مفسران هم بر این امر واقفند. امام شافعی جمله‌ای دارد که می‌گوید:‌«اگر محبت و دوست داشتن اهل‌بیت باعث شود که من رافضی نامیده شوم، باید بگویم که من از همه رافضی‌ترم!» در بین خانواده‌هایی که مذهب شافعی دارند، اسم‌های حسن، حسین و فاطمه فراوان دیده می‌شود و حتی در ادبیات روزمره‌شان هم از اهل‌بیت و امام علی(ع) کمک می‌خواهند. مثلاً همسر خود بنده اعتقاد قلبی شدید به امام رضا(ع) دارد و با هم به زیارت ایشان می‌رویم و دوستدارشان هستیم و گاهی در کارها از ایشان کمک می‌خواهیم.

بعضی افراد مسئله خلافت حضرت علی(ع) و غدیر را منشأ اختلافات شیعه و سنی می‌دانند، در حالی که مقام معظم رهبری فرموده‌اند که غدیر اتفاقاً می‌تواند منشأ وحدت بین شیعه و سنی شود. نظر شما در این باره چیست؟

واقعیت غدیر یک واقعیت تاریخی و انکار‌ناپذیر است. مسلماً هیچ کس نمی‌تواند واقعه غدیر را انکار کند. البته در جزئیات و معنای برخی واژه‌ها شاید شیعه و سنی اختلافاتی داشته باشند، ولی اختلافات به‌گونه‌ای نیست که بخواهد منشأ تفرقه و اختلاف شود. خود حضرت علی(ع) حفظ وحدت جامعه مسلمین را از همه چیز بالاتر می‌دانست و هرکاری هم می‌کرد در همین راستا بود. مسلماً امروز مسلمانان می‌توانند از این واقعه نکات وحدت بخش استخراج کنند و برمبنای وحدت با هم تعامل داشته باشند. شاید یکی از نکاتی که در این زمینه باعث وحدت می‌شود این باشد که بگوییم همان طور که حضرت محمد(ص) آخرین پیامبر بودند ولی خاتم پیامبران بودند و نسبت به بقیه جایگاه والاتری داشتند، درباره حضرت علی(ع) نیز به همین گونه است. مسلما هرچه اختلافات بیشتر باشد و بخواهیم به آنها دامن بزنیم، فقط خودمان ضربه می‌خوریم و دشمنان هم به اهدافشان می‌رسند. هجمه‌های دشمن همیشه بوده و هست. شبیخون‌های فرهنگی، جنگ هشت ساله، مسائل هسته‌ای و غیره نمونه‌ای از این هجمه‌هاست و آن چیزی که باعث می‌شود تا این هجمه‌ها ناکارآمد شود، وحدت درونی دنیای اسلام و مسلمانان است. واضح است که امروزه اندیشه‌های فوکویاما و ‌هانتینگتون اعتبار خود را از دست داده است. تنها راه باقیمانده برای تضعیف مسلمین توسط استکبار جهانی، ایجاد خلل در بین مسلمانان از طریق ایجاد جنگ‌های قومی و مذهبی است. مسلماً اگر مسلمانان به رهنمودهای مقام معظم رهبری و فرمایشات ایشان گوش دهند، این هجمه نیز خنثی خواهد شد.

برای حداکثر کردن تقریب بین مذاهب اسلامی و کاهش زمینه‌های اختلاف فکری، چه طرح‌های کوتاه‌مدت و بلند‌مدتی را پیشنهاد می‌کنید؟

همایش‌های بین اهل تشیع و اهل تسنن باید بیشتر شود. خود بنده چند بار روحانیون اهل تسنن را به مشهد مقدس اعزام کرده‌ام. همچنین بازدید از مکان‌هایی مثل موزه عبرت و مکان‌های اینچنینی را برای آنها برنامه‌ریزی کرده‌ایم. به هرحال کار فرهنگی زمینه‌ساز است و بسترهای فرهنگی را به خوبی فراهم می‌کند. کارهایی مثل برگزاری کنفرانس وحدت اسلامی واقعا زمینه‌های همدلی را فراهم می‌کند و تاکنون تأثیر بسزایی داشته است. حرمت همدیگر، حرمت بزرگان همدیگر، حرمت نمادهای همدیگر و احترام متقابل به هم باید حفظ شود. یکی از مسائل مهمی که باید به آن توجه ویژه‌ای شود این است که روحانیون برجسته و باسواد اهل تسنن جذب شوند. صرفاً هرکسی که خودش را از طرف اهل سنت معرفی کرد، نباید حرف‌های او را به تمام اهل سنت و نظرات کلی بزرگان اهل سنت نسبت داد. در زمان پیامبر(ص) هم مسئله احترام به مقدسات وجود داشت و پیامبر(ص) افراد را از توهین به مقدسات همدیگر نهی می‌کردند. ایشان در برابر کسانی که مشکلاتی را به‌وجود می‌آوردند با آرامش و با شفقت و همدلی برخورد می‌کردند. گاهی که اذیت‌هایی از افراد می‌دیدند مشفقانه می‌فرمودند: «‌اللهم اهدنی قوم فانهم لایعلمون». با سنگ اندازی‌ها، دلسوزانه و از در رحمت برخورد می‌کردند. ما هم که خود را پیرو ایشان می‌دانیم باید تحملمان را نسبت به هم بالاتر ببریم. این مسئله که در مناطق مختلف، از روحانیون بومی آن مناطق استفاده شود و آنها به کار گرفته شوند در ایجاد وحدت و همدلی بسیار مؤثر است. همین کنگره جریان‌های تکفیری که در قم و از طرف مراجع شیعه برگزار شد، واقعا تأثیر بسزایی داشت. حدود 90 کشور دنیا از اهل تسنن آمده بودند و از جریان‌های تکفیری و وهابیت اعلام برائت کردند. این کنگره برای ما از آن جهت اهمیت ویژه‌ای داشت که از طرف مرجعیت شیعه و به صورت مردمی برگزار شده بود. از نظر سیاسی یک کنگره حکومتی نبود. سخنرانی آیت‌الله مکارم شیرازی در آن جلسه واقعاً بزرگوارانه بود و به نظر من می‌تواند به عنوان یک منشور اسلامی بین همه مذاهب اسلامی فصل الخطاب باشد. اگر همه مسلمانان دنیا به فرمایشات حضرت آیت‌الله امام خامنه‌ای توجه کنند و به آنها عمل نمایند ما در دنیای اسلام هیچ مشکلی نخواهیم داشت. ولی کسانی که به این سخنان گوش ندهند، سرسپرده کشورهای غربی خواهند بود. مثل همین وضعیتی که الان کشور عربستان دارد یا ترکیه که در لابی‌هایش مدام به دنبال احیای مسئله امپراتوری عثمان است.


  
  
اگر آدم ابوالبشر (علیه السلام) انسان نخست، همان کیومرث پارسیان، پدر بشر است، پس ما همه از یک نژاد هستیم و آن نژاد آدمیت است. البته انسان پس از هزاران سال به شعبه‌ها و قبیله‌ها تبدیل شد.

این تیره‌ها و رنگ‌ها و نژادها تفاوت‌هایی در رنگ پوست، قد و هیکل، اخلاق و زبان دارند اما نسبت به هم برتری‌ای ذاتی ندارند. این گزاره‌ها برای یک مؤمن به دین اسلام، از بدیهیات اعتقادی‌اش محسوب می‌شود، چراکه بارها در قرآن کریم متوجه این آیه شده است که یَا أَیهَا الناسُ إِنا خَلَقْنَاکُمْ مِنْ ذَکَرٍ وَأُنْثَى وَجَعَلْنَاکُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِن أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللهِ أَتْقَاکُمْ إِن اللهَ عَلِیمٌ خَبِیرٌ(حجرات/13) و نیز چنین است در سیره نورانی حضرت محمد مصطفی (صلی الله علیه و آله) که از نخستین پیام‌هایش به جامعه حجاز و غیرحجاز این بود که سفید بر سیاه برتری ندارد و بالعکس یا اینکه فرمود نگویید سلمان فارسی بلکه بگویید سلمان محمدی.

در سیره امامان معصوم (علیهم السلام) نیز بارها تأکید بر عدم برتری عرب بر عجم و سایر نژادها بر یکدیگر آمده است. در تاریخ علمای شیعه هم پر واضح است که چنین کژی‌هایی جایگاهی نداشته و قوم فارس و عرب و سایر قوم‌ها بدون در نظر گرفتن مسئله نژادی به بحث و درس پرداخته‌اند. حال ما را چه شده است که پس از قرن‌ها شاهد رویش دوباره چرک‌ها و کینه‌های عمدتاً موهوم ضدعربی در میان بخشی از مردم ایران اسلامی هستیم؟

شاید سلاطین در روزگاران مختلف رنج و آزار فراوانی بر مردمان وارد کرده باشند و نیز شاید در طول دوران‌های گوناگون سختی‌ها و مشقت‌های زیادی را بر قومیتی خاص تحمیل کرده باشند. چه پیش از ظهور حکومت شیعی صفویان و چه پس از آن، تاریخ شاهد جنایت‌ها و جرم‌های حاکمان بر مردم بوده که البته بخشی از این جنایت‌ها به خاطر احساس خطر یک حاکم جائر از سوی یک گروه قومیتی یا قبیله‌ای خاص بوده است. چنین واقعیتی را نمی‌توان کتمان کرد. بحث ما از بحث سلاطین و حکومت‌های رایج در تاریخ جداست. بحث درباره مسلمانان است که در جریان تاریخ هویت خود با روش مذهبی و فتوای عالمان دینی پیوند داشته‌اند. به جز جریان نوظهور تکفیر که با محمدبن عبدالوهاب به اوج رسید، می‌توان گفت که فرق و مذاهب اسلامی که تا حدود زیادی ملازم قومیت‌های موجود و متفاوت در کشورهای اسلامی هستند؛ در طول تاریخ با صمیمیت و سلم و صلح، عمر سپری کرده‌اند. علمای شیعی هیچ‌وقت فتوا به تکفیر مذاهب سنی نداده و عالمان و شیوخ اهل سنت نیز بر آن نبوده‌اند که بر سبیل تکفیر گام بردارند. البته در هر دو سوی ماجرا فتاوای بی‌اساس و پدیده‌های استثنا یافت می‌شود. اگر فردی که خود را مسلمان و شیعه می‌نامد لب به طعن نژاد عرب بگشاید - نگارنده از او درخواست می‌کند که به فکر فرو برود و به این امر بیندیشد که 14 معصوم بزرگوار (علیهم السلام) هم عرب هستند- این مسئله شاید باعث شود تا فرد طعن‌‌زننده که برای نژاد موضوعیتی مستقل قائل است به فکر فرو رود که شاید اینچنین نباشد. یعنی شیعه معتقد است که حضرات معصومین (ع) از هر گونه رجس و پلیدی دور و مبرا هستند. این حضرات بزرگوار پر واضح است که به واسطه شأن انسانیت و تولد پیدا کردن جسمانی در نشئه دنیوی، دارای یک نژاد هستند. بر اساس مشیت و تقدیر خداوند متعال، خاندان عصمت کبری در طایفه‌ای از مردم عرب حجاز ظهور کرده است. اگر معاذالله فرض را بر عیب و پلیدی ذاتی نژاد عرب بگذاریم، قهراً این صفت رذیله به همه افراد این نژاد (معاذالله اعم از اهل‌البیت –علیهم‌السلام- ) سرایت می‌کند. حال که مؤمن به مکتب شیعه امامیه معتقد به عصمت تام اهل‌البیت است، نباید باور غلط عیب ذاتی نژاد عرب یا هر نژاد دیگر را بپذیرد. اگر هم عیبی یا صفت رذیله‌ای در میان قومیتی خاص شیوع بیشتری دارد نه از آن جهت است که آن رذیله ذاتاً متصل به افراد آن نژاد است بلکه احکام جامعه و ویژگی جمعی و تاریخی مردم در هر سرزمینی ممکن است صفاتی را در افراد، تضعیف یا تقویت کند. چه اینکه تأثیر طبیعت و آب‌وهوا هم بر افراد مختلف کره زمین اثرهای مختلفی بر روحیات و جسم انسان‌ها می‌گذارد. در اینجا باید توصیه‌ای به اهل تحقیق کرد که درباره نژاد انبیا بیشتر پژوهش شود. چه بسا با پژوهیدن و بررسی تطبیقی کتاب‌های آسمانی پیش از قرآن، شاهنامه فردوسی، داستان‌های اسطوره‌ای ملت‌های شرقی و غربی و قرآن، مطالب شگفتی درباره ملت‌ها به دست آید. بسیاری از اسطوره‌های شاهنامه و سایر داستان‌های حماسی با داستان پیامبران که در قرآن و عهدین آمده مطابقت می‌کند. قصد گشودن این بحث پردامنه و ژرف را در این مقال ندارم اما باید از این روزن به تاریخ اقوام نگریست که شاید مسائل مربوط به ریشه‌های اقوام اساساً با آنچه که مردم و حتی مورخان و دانش‌پژوهان تاریخ گمان می‌کنند، متفاوت باشد. از آنجا که بسیاری از قوم‌ستیزی‌ها در ژرفا ریشه در مسائل اعتقادی و ماوراءالطبیعی دارد؛ مثلاً اعتقاد به اینکه یک نژاد از نژاد شیطان است یا اینکه فلان قوم ملود شر هستند؛از این قبیل باورهاست. چه بسا اگر پای بحث‌های تطبیقی اسطوره‌ها و افسانه‌ها با داستان انبیا و اولیا که بحث‌های دست‌نخورده‌ای هم است، به محفل‌های دانشگاهی و پژوهشگاهی جهان اسلام و به ویژه ایران باز شود، راه‌های باورنکردنی و بی‌سابقه‌ای در همدلی اقوام و مذهب‌ها گشوده شود. چنین بحث‌هایی تا امروز چه در حوزه‌های علمیه و چه در دانشگاه به صورت جریان‌ساز مطرح نشده است. بنابراین نه تنها مردم عامی بلکه فرهیختگان هم وظیفه بزرگی در برابر مسئله تفاوت‌های قومی و نژادی دارند. چه آنکه مسئله نژاد یکی از مقاصد تعبیر قرآنی «لتعارفوا» - به معنای اینکه بشناسید یکدیگر را- باشد.

مجموعاً از نخبگان جامعه به طور خاص انتظار می‌رود تا معضل نژادپرستی را که مانعی مهم بر سر راه مقوله «وحدت اسلامی» خصوصاً در برهه کنونی است، با نگاهی جامعه‌شناسانه مورد تأنی قرار داده و عموم را از پیروی چنین نگرشی بازدارند.

نویسنده : سجاد نوروزی  (دانشجوی کارشناسی ارشد فلسفه علم)


  
  
<   <<   6   7   8   9   10   >>   >