سفارش تبلیغ
صبا ویژن
حسد چون کم بود ، تن درست و بى غم بود . [نهج البلاغه]
لوگوی وبلاگ
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :3
بازدید دیروز :20
کل بازدید :321447
تعداد کل یاداشته ها : 352
103/9/2
4:16 ص
مشخصات مدیروبلاگ
 
کمیل دیده بان[439]

خبر مایه
پیوند دوستان
 
عاشق آسمونی کانون مسجد فاطمیه شهید یه پایگاه امام جعفر صادق شهیدیه دانشجو رضا صفری بوستــــــان ادب و عرفــان قـــــــرآن سرباز ولایت گل باغ آشنایی کشکول چلچلی من نگارستان خیال ...تـــــــــــــــــــــــــــــا خــــــــــــــــــــــــــدا سورپرایز نگاهی نو به مشاوره سرچشمـــه فضیـلـــت ها ؛ امـــام مهــدی علیــه السلام Mystery نزار تنها بمانم اسیرعشق چشمـــه ســـار رحمــت ||*^ــــ^*|| diafeh ||*^ــــ^ *|| کلّنا عبّاسُکِ یا زَینب بهانه ـــــــ م . ج ـــــــــ سلحشوران حس لطیف من تنهایی......!!!!!! سارا احمدی ماتاآخرایستاده ایم وبلاگ گروهیِ تَیسیر صحبت دل ودیده ارمغان تنهایی * مالک * عکس های زیبا و دیدنی از دنیای پرندگان شهیدباکری میاندوآب سرزمین رویا دل نوشته فرمانده آسمانی من RASTI از هر در سخنی پلاک صفر ✘ Heart Blaugrana اسیرعشق farajbabaii ارواحنا فداک یا زینب مشکات نور الله Royapardazi جایی برای خنده وشادی و تفریح دهکده کوچک ما سامانه افزایش بازدید عی سی رنک اسرا عاشقانه شاپرکها زنگ تفریح 【∂Đιss ℓσνє ℓ گیاهان دارویی روستای اصفهانکلاته

قتل عام زائران خدا در حریم امن الهی

وهابیان خبیث و جنایت‌کار نه تنها به تعالیم و آموزه‌های قرآنی و اسلامی  توجهی نمی‌کند، بلکه از هر اقدام و جنایتی بر ضد قرآن و اسلام  به جهت رسیدن به منافع شوم خود و هم‌پیمانان‌شان، استفاده می‌نمایند.
برای آن‌که ماهیت پست و ضد اسلامی وهابیت را بیشتر بشناسیم، کافیست عمل‌کرد و جنایت‌های این فرقه ضاله از زمان پیدایش تا حال را مرور کنیم. به راستی اگر اینان برای نابودی اسلام پا به میدان نگذاشته‌اند، چرا چندین و چند بار در اجتماع بزرگ حج که میلیون‌ها مسلمان برای انجام مناسک حج به شهر امن الهی آمده‌اند، دست به کشتار وحشیانه مسلمانان و حاجیان زده‌اند. نمونه‌هایی از این کشتار را ذکر می‌کنیم[1]:
1. کشتار حجاج یمنی در سال 1341(ه.ق).
2. کشتار حجاج مصری در منی در سال 1344(ه.ق)
3. کشتار و قتل عام حجاج ایرانی در ششم ذی الحجه 1407(ه.ق) در این جنایت حاجیان ایرانی به همراه برخی از حجاج سایر کشورها که به صف ایرانیان پیوسته بودند، راهپیمایی عظیم برائت از مشرکین را در مکه معظمه آغاز کردند و در آن از آمریکا و اسرائیل، از همه کافران و مشرکان اعلام برائت نموده و تنفر و انزجار خود را از آنان اعلام نمودند، چند لحظه بعد مأموران صعودی به طرف صفوف مسلمانان با سلاح‌های گرم و سرد حمله کردند که در این جنایت حدود 400 نفر از حجاج به شهادت و 5000 نفر زخمی و مجروح شدند.

جنایت‌های این وهابیان خبیث به این‌جا ختم نمی‌شود، بلکه باید حمله به طائف و مکه مکرمه در سال 1217(ه.ق) در روز دهم محرم و عاشورای حسینی، حمله به شهر طائف و اشغال و قتل و غارت مسلمانان و اموال آنان در ذی القعده همان سال و حمله به کربلای معلی و کشتار بی‌رحمانه شیعیان در ذی الحجه 1216(ه.ق) را به آن اضافه نمود.

نکته بسیار مهم این جنایت‌ها که با هیچ منطق و برهانی توجیه پذیر نیست، این است که اکثر این جنگ‌ها و کشتارها در مکه، خانه‌ی امن الهی که حتی کشتن یک پشه در آن جایز نیست صورت گرفته و دیگر آن‌که تمامی این جنایت‌ها در ماه‌های حرام که به تصریح قرآن کریم جنگ و قتل در آن حرام است انجام شده است: «یسْئَلُونَکَ عَنِ الشَّهْرِ الْحَرامِ قِتالٍ فِیهِ قُلْ قِتالٌ فِیهِ کَبِیرٌ وَصَدٌّ عَنْ سَبِیلِ اللهِ وَکُفْرٌ بِهِ وَالْمَسْجِدِ الْحَرامِ وَإِخْراجُ أَهْلِهِ مِنْهُ أَکْبَرُ عِنْدَ اللهِ وَالْفِتْنَةُ أَکْبَرُ مِنَ الْقَتْلِ [بقره: 217] از تو، درباره جنگ کردن در ماه حرام، سؤال می‌کنند؛ بگو: جنگ در آن، (گناهی) بزرگ است؛ ولی جلوگیری از راه خدا (و گرایش مردم به آیین حق) و کفر ورزیدن نسبت به او و هتک احترام مسجد الحرام، و اخراج ساکنان آن، نزد خداوند مهم‌تر از آن است؛ و ایجاد فتنه (و محیط نامساعد، که مردم را به کفر، تشویق و از ایمان باز می دارد) از قتل بالاتر است».

جالب است که این گروه تنها خود را مسلمان واقعی می‌شمارد و بقیه مسلمین را مشرک می‌داند، اما خودشان حرمت قرآن کریم و این ماه‌های حرام را شکسته‌اند و بیشترین ظلم و جنایت را علیه مسلمین( نه کفار و مشرکین) در این ماه‌ها مرتکب شده‌اند، ماه‌هایی که خداوند حتی از جنگ(جنگ ابتدایی) علیه مشرکان نیز منع نموده است.

حال سوال این است که چرا کل تاریخ شکل‌گیزی وهابیت، در هیچ جایی نقل نشده که وهابیان با کافران بجنگند و یا مشرکی را بکشند؟ آیا تا به حال شده است که این وهابیان حتی یک گلوله به سمت مشرکان شلیک کرده باشند؟

قرآن کریم می‌فرماید: «وَ مَنْ یقْتُلْ مُؤْمِناً مُتَعَمِّداً فَجَزاؤُهُ جَهَنَّمُ خالِداً فِیها وَغَضِبَ اللهُ عَلَیهِ وَلَعَنَهُ وَأَعَدَّ لَهُ عَذاباً عَظِیماً[ نساء: 93] و هر کس، فرد باایمانی را از روی عمد به قتل برساند، مجازات او دوزخ است؛ در حالی که جاودانه در آن می‌ماند؛ و خداوند بر او غضب می‌کند؛ و او را از رحمتش دور می‌سازد؛ و عذاب عظیمی برای او آماده می‌سازد».

بنابراین وهابیت با این عقائد منحرف و ضد اسلامی و با این افکار تند و خشن و فتواهای تکفیری، هیچ سنخیت و ارتباطی با آموزه‌ها و تعالیم ناب اسلامی  ندارد. چنان‌که قرآن کریم کشتن یک انسان را برابر کشتن تمام انسان‌ها و احیای یک فرد را برابر احیای تمام بشریت معرفی می‌نماید و می‌فرماید: «مَن قَتَلَ نَفْسًا بِغَیْرِ نَفْسٍ أَوْ فَسَادٍ فِی الأَرْضِ فَکَأَنَّمَا قَتَلَ النَّاسَ جَمِیعًا وَمَنْ أَحْیَاهَا فَکَأَنَّمَا أَحْیَا النَّاسَ جَمِیعًا [مائده/32] هر کس کسى را جز به قصاص قتل یا فسادى در زمین بکشد، چنان است که گویى همه مردم را کشته باشد و هر کس کسى را زنده بدارد، چنان است که گویى تمام مردم را زنده داشته است». آری این است منطق قرآن که وهابیت حتی ذره‌ای از بوی آن را نیز استشمام نکرده‌ است.
___________________________
پی‌نوشت
[1].جنایتهای وهابیون در طول تاریخ سایت پرسمان دانشجو


94/7/8::: 10:36 ص
نظر()
  
  
 امام هادی پرچمدار فرهنگ ناب اسلامی

در دوران امامت امام علی‌النقی(علیه‌السلام)، جهان اسلام از نظر فرهنگى و کشمکش‌هاى فکرى و اعتقادى از موقعیت و گستردگى خاصی برخوردار بود و بحث‌هاى علمى و برخورد افکار و بینش‌هاى گوناگون با یکدیگر نسبت ‏به موضوعات دیگر، دارای جایگاه ویژه‌‏اى بود.

امامان معصوم(علیهم السلام) چشمه‌های جوشان معرفت و گنجینه‌های دانش الهی‌اند و چون چراغی پر فروغ و زوال ناپذیر، فراسوی علم را با پرتو افشانی خود روشن می‌کنند. آنان با بیان شیوا و روشن‌گر خود، تاریکی و نادانی را از بین برده و در هر زمان، امید نور ستیزان را نومید می‌ساختند.
دولت عباسی، همواره به دنبال برپایی جلسه‌های مناظره و گفت‌وگوی علمی بود که برقراری این‌گونه جلسه‌ها در زمان مأمون عباسی به اوج خود رسید و این روند تا دوران امامت امام هادی (علیه‌السلام) نیز ادامه یافت.
برپایی این مجالس هدف‌دار برای در هم شکستن چهره علمی امامان و زیر سؤال بردن دانش و حتی امامت آنان تشکیل می‌شد. البته با این کار، آنان نه تنها به مقصود خویش نمی‌رسیدند، بلکه موجب رسوایی و فضاحت آنان نیز می‌شد، چرا که آن بزرگ پیشوایان دانش و معرفت، از این فرصت برای روشن کردن اذهان عمومی و نشر فرهنگ اصیل اسلامی بهره برداری می‌کردند.

هم‌چنین در عصر امام هادى(علیه‌السلام) مکاتب عقیدتى متعددى هم‌چون «معتزله» و «اشاعره» رواج یافته و آرا و نظریات کلامى فراوانى در جامعه اسلامى پدید آمده بود و بازار مباحثى هم‌چون جبر، تفویض، امکان یا عدم امکان رؤیت خدا، جسمیت خدا، و امثال این‌ها بسیار داغ بود، از این‌رو گاه امام در برابر سؤال‌هایى قرار مى‌گرفت که پیدا بود از این‌گونه نظریات سرچشمه گرفته است، و باید به آن‌ها پاسخ داده می‌شد تا مردم با شبهه‌های گوناگون دچار سست ایمانی نشوند.[1]
و دیگر این‌که دولت عباسی می‌کوشید تا با زیر نظر گرفتن امام و کنترل شدید ملاقات‌های ایشان با شیعیان، از روشن شدن افکار مردمی جلوگیری کند و جلوی فیضان این سرچشمه بزرگ را بگیرد، ولی برپایی نشست‌های علمی در تناقض با این سیاست بر می‌آمد و تمام تلاش‌های عباسیان را بیهوده می‌ساخت.

پی‌گیری این سیاست متناقض از سوی سردمداران نفاق، حاکی از کوته‌فکری، ناکارآمدی، نارسایی در چاره جویی و بن بست‌های فکری آنان در برابر اهداف معین خود بود. متوکل عباسی برای این منظور، دو تن از دانشمندان به نام‌های «یحیی بن اکثم» و «ابن سکّیت» را به خدمت خواند تا نشستی علمی با امام علی النقی (علیه‌السلام) ترتیب دهند.
در این جلسه متوکل از ابن سکّیت خواست تا پرسش‌های خود را مطرح کند. او نیز پرسید: «چرا موسی با عصا بر انگیخته شد، عیسی (علیه‌السلام) با شفای بیماران و زنده کردن مردگان و محمد (صلی‌الله‌علیه‌وآله)، با قرآن و شمشیر؟»
امام در پاسخ فرمود: «موسی (علیه‌السلام) با عصا و ید بیضا در دوره‌ای بر انگیخته شد که مردم تحت تأثیر جادو قرار گرفته بودند. او نیز به همین منظور برایشان معجزه‌ای آورد که جادویشان را از بین ببرد و حجت را برایشان تمام سازد.
عیسی(علیه‌السلام) با شفای بیماران خاص و بدون درمان و با زنده کردن مردگان بر انگیخته شد، زیرا در آن زمان پزشکی و پیشرفت‌های آن، مردم را شگفت زده کرده بود و او به فرمان خدا، مردگان را زنده می‌کرد و بیماران لاعلاج را شفا می‌داد.
محمد(صلی‌الله‌علیه‌وآله) با قرآن و شمشیر در دوره‌ای بر انگیخته شد که شعر و شمشیر بر اندیشه مردم حکم‌رانی می‌کرد. او نیز با قرآن تابنده و شمشیر برنده بر شعر و شمشیرشان چیره گشت و پیام خدا را به آنان رساند و حجت را بر آن‌ها تمام کرد».
پاسخ امام، بسیار روشن و قانع کننده بود. ابن سکیت از روی ناچاری پرسشی بی‌محتوا را بیان کرد و گفت: «اکنون حجت خدا چیست؟» امام نیز با کنایه، مهر خاموشی بر زبان دشمن زد و فرمود: «عقل که به خوبی در می‌یابد آن که به خدا دروغ بندد، رسوا می‌شود».

شکست ابن سکیت در این گفت‌وگوی کوتاه و آن هم فقط با یک پرسش ساده، خشم یحیی بن اکثم را بر انگیخت. او با ناراحتی گفت: «ابن سکیت را به مناظره چه کار؟! او هم‌نشین نحو و شعر و لغت است». سپس کاغذی بیرون آورد که در آن پرسش‌های پراکنده‌ای را مطرح کرده بود و پاسخ را از امام به طور مکتوب خواست. [2]

پرسش‌های او درباره تأویل و تفسیر برخی آیات قرآن، گواهی زن، احکام خنثی، دلیل بلند خواندن نماز صبح و مسائلی درباره عمل‌کرد امیرالمومنین(علیه‌السلام) بود. امام با نهایت دقت، ظرافت و کمال به پرسش‌های وی پاسخ فرمود و افزون بر اثبات جایگاه علمی خود، سیزده پرسش پیچیده و مشکل را برای شیعیان پاسخ گفت و به صورت غیر مستقیم، معارف واقعی اسلام را در اختیار خواهندگان قرار داد.
پاسخ‌های امام هادی(علیه‌السلام) آن چنان کوبنده و دقیق بود که یحیی بن اکثم در پایان این رویارویی به متوکل گفت: «پس از این جلسه و این پرسش‌ها دیگر سزاوار نیست که از او درباره مسئله دیگری پرسش شود، زیرا هیچ مسئله‌ای پیچیده‌تر از این‌ها وجود ندارد و او از عهده پاسخ‌گویی به همه آنه‌ا بر آمد و موجب آشکار شدن بیشتر مراتب علمی او، موجب تقویت شیعیان خواهد شد». [3]

در نتیجه: در مناظره کسانی که شکست می‌خوردند خلفا و دانشمندان عصر آن‌ها بودند، چرا که علم امامان معصوم از طرف پروردگار متعال هست و کسی توان مقابله با او را ندارد. و هم‌چنین، نتیجه این مناظرات باعث بینش و بصیرت بیشتر مردم می‌شد.

نویسنده: mohsenfartoot

-------------------------------------------------------------
[1]. شریف القرشى، حیاه الامام الهادى، الطبعه الاولى، بیروت، دار الأضواء، 1408 ه . ق، ص ‏130؛ طبرسى، احتجاج، نجف المطبعه المرتضویه، 1350 ه . ق، ص‏ 249.
[2]. ابن شعبة الحرّانی، تحف العقول، تهران، کتاب فروشی اسلامیة، 1384 ق، ص 496.
[3]. محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، بیروت، مؤسسة الرسالة، 1403 ق، ج 50، ص 164.
[4]. استفاده شده از کتاب « تلاش ها و مبارزات فرهنگی امام هادی (علیه‌السلام)»


  
  
رسوایی رژیم کودک کش

بی‌کفایتی آل سعود در حالی باعث رسوایی این حکومت خونین شد که می‌توان ناله آوارگان زنان و کودکان یمن، سوریه و عراق را یکی از علل اصلی این رسوایی و بی‌کفایتی تاریخی نام برد.
هنوز مدت زیادی از حادثه دلخراش سقوط جرثقیل در مسجد الحرام و جان باختن تعداد زیادی از زائرین بیت الله الحرام نگذشته است که فاجعه مرگباری در مشعر منا به وقوع پیوست.
در این حادثه دلخراش که عید قربان را بر تمامی مسلمانان جهان تلخ کرد بیش از 3500 کشته و زخمی [1] قربانی حکومت خونین آل سعود شدند.
بعد از این اتفاق تامل برانگیز «بی‌کفایتی آل سعود» ‌تیتر یک رسانه‌های داخلی و خارجی شد و همگان بیان کردند این حادثه به دلیل بی‌کفایتی و سو مدیریت آل سعود به وجود آمد است.
در بی‌کفایتی و عدم سوء مدیریت آل سعود هیچ شک و شبهه‌ای نیست اما بدون شک فاجعه مشعر منا و سقوط جرثقیل یک دلیل آشکار دیگر داشت که کسی به آن نپرداخت.
تکرار دو حادثه بزرگ و بی‌سابقه در یک حج و بوی خون گرفتن حج امسال رسوایی حکومت خونین آل سعود است که از یک سو در یمن به قلع و قمع زنان و کودکان یمنی و کشتار آن‌ها می‌پردازد و از سوی دیگر با حمایت گروه‌های تکفیری و تربیت شده خود در عراق و سوریه میلیون‌ها مسلمان را آواره کرده است.
رسوایی حکومت خونین آل سعود پیام حج امسال بود. حکومت خونینی که نفرین و ناله میلیون‌ها کودک و دختر سوری، عراقی و یمنی بدرقه مسئولان آن بود و باعث شد لکه ننگی بر پیشانی آل سعود زده شود که تاریخ آن را ثبت کند و هیچ مسلمانی آن را فراموش نکند.
آری حج امسال بوی خون گرفت و علت آن مدیریت افرادی بود که هنوز دستانشان بوی خون می‌دهد و هنوز ناله غم انگیز کودک سه ساله سوری در سواحل ترکیه شنیده می‌شود و هنوز ناله هزاران زن و دختر آواره که سرنوشتی شوم برای آنان رقم خورده و از طریق واسطه‌های مختلف به کشورهای حاشیه خلیج فارس برای بردگی جنسی فرستاده شدند شنیده می‌شود.
حج خونین امسال نتیجه سلطه حکومت خونین آل سعود و خط دهی آن‌ها به گروه‌های تکفیری است که باعث شد آوارگان مسلمان برای فرار از چنگال خونین آن‌ها مسیحی شوند.
بدون شک حوادث خونین حج امسال نتیجه حکومت خونین آل سعود بود که از یک سو با حمایت بی‌قید و شرط گروه‌های تکفیری باعث کشته و زخمی شدن میلیون‌ها کودک و زن مسلمان شده و از سوی دیگر به کشتار کودکان و زنان یمنی پرداختند تا تاریخ از ثبت آن شرمسار باشد و پیام خونین حج امسال باعث به صدا در آمدن رسوایی حکومت خونین آل سعود شود.
هنوز دستان محمد بن سلمان پسر پادشاه عربستان از خون کودکان و زنان مسلمان منطقه پاک نشده که وی در زمان حضور شمار زیادی از حجاج در منا تصمیم گرفت در این منطقه حضور یابد. این شخص که یکی از عاملین اصلی جنایات یمن و کشور‌های منطقه است به همراه بیش از 200 نیروی ارتش و 150 مامور پلیس که او را از همه طرف محاصره کرده بودند وارد صفوف حجاج شده و به مرکز منا رسید. پس از این حضور، وی در جریان عکس حرکت حجاج قصد داشت محل را ترک کند که همین امر موجب تراکم جمعیت شد و حجاج دسته دسته بر روی یکدیگر افتادند و فاجعه‌ای بزرگ رخ داد. [2] فاجعه‌ای که بدون شک باعث سست شدن پایه‌های خونین حکومت آل سعود می‌شود.
آری پیام خونین حج امسال این است که خاندان بی کفایت و خونخوار آل سعود که دستانشان آغشته به خون هزاران زن و کودک یمنی و عراقی و سوری است صلاحیت برگزاری این فریضه الهی ندارند .

منبع:
1-روزنامه همشهری، شنبه 4 مهر 1394 کد مطلب: 308349
2-برگرفته از خبرگزاری تسنیم 3مهر 1394 شناسه خبر: 870032


94/7/5::: 12:1 ع
نظر()
  
  
ملک سلمان

روزها نماز را در بیت الحرام به جماعت می‌خوانند و دم از تقوای الهی می‌زنند و در ظاهر هر روز را با فکر خدمت به زائران خانه خدا سر بر بالین‌های خونین می‌گذارند اما کیست که نداند پشت صحنه این رفتارهای ریاکارانه‌شان چیست؟ کیست که نداند اینان خوارج زمان‌اند؟
 قاریان و حافظانی که بویی از قرآنی که هر روز با لهجه غلیظ تر می‌خوانند، نبرده‌اند.
 یمن، امروز پشت صحنه این خائنان و حرمین است، 150 کشته یمنی که در شب قدر به شهادت رسیدند، [1] شاهدان چهره حیوانانی‌اند که روزها سر به سجده دارند و گلاب به خانه خدا می‌زنند اما نمی‌دانند، بوی تعفن جنایاتشان تمام جهان را پر کرده است.
همان‌هایی که در خطبه‌هایشان دعوت به تقوا و قرآن می‌کنند، ملت روزه دار یمن را می‌کشند و حتی به قول و قرار خودشان هم عمل نمی‌کنند حتی یکروز هم آتش‌بسی را که امضاء کرده‌اند، رعایت نکردند. [2]
 ای کاش زمانی که قاریان در بیت الحرام و مسجد الاقصی آیه 27 سوره بقره را می‌خوانند [3]و ملک سلمان در چرت روزانه خودش، خواب کشتار کودکان یمن را می بیند، کسی باید که فریاد بزند همینان مصداق فاسقان‌اند، کسانی که عهدها را می‌شکنند و تک تک شهدای مظلوم یمن، با دهان‌های بسته این را فریاد می‌زنند اما گوش بسیاری از جهانیان از دلارها پر است.
____________________________________________________
پی‌نوشت:
[1] http://farsnews.com/newstext.php?nn=13940417000416
[2] http://farsnews.com/newstext.php?nn=13940505000442
[3] الَّذینَ یَنْقُضُونَ عَهْدَ اللَّهِ مِنْ بَعْدِ میثاقِهِ وَ یَقْطَعُونَ ما أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ یُوصَلَ وَ یُفْسِدُونَ فِی الْأَرْضِ أُولئِکَ هُمُ الْخاسِرُون (البقره27) (کسانی که عهد خدا را پس از محکم بستن می‌شکنند و رشته‌ای را که خدا امر به پیوند آن کرده می‌گسلند و در میان اهل زمین فساد می‌کنند، ایشان به حقیقت زیانکارند.)


  
  
پادشاه

حکومت سلطنتی سعودی از زمان بنیان گذاری آن توسط ملک عبدالعزیز تا به امروز فراز و فرودهای متعددی را تجربه نموده است. از وضع تحریم نفتی بین المللی توسط ملک فیصل تا سرکوب جهیمان  العتیبی و هوادارانش در مسجد الحرام در دوران ملک خالد، از اعلام نگرانی سعودی ها از جاه طلبی های صدام حسین در خلال اشغال کویت تا قتل عام حجاج ایرانی در 1987 در زمان سلطنت ملک فهد و.... . با این حال و تا به امروز هیچ یک از حکام سعودی به اندازه پادشاه کنونی و در مدت اندک سپری شده از سلطنتش دچار بحران نشده است.

ملک سلمان بن عبدالعزیز که در ژوئن 2012 و با جهشی خیره کننده مقام ولایت عهدی سعودی را بر عهده گرفته بود، پس از مرگ عبدالله پادشاه وقت سعودی در ژانویه 2015 عملا بر صدارت سعودی نشست. اکنون کمتر نه ماه از پادشاه ملک سلمان گذشته با این حال وی به نسبت اسلافش بحران های بی شماری را تجربه نموده، بحران هایی که به طور نمونه اگر در زمان حکومت ده ساله ملک عبدالله یک بار به وقوع می پیوست در دوران سلمان به ماهیانه تبدیل شده است.

آغاز بحران در سعودی را می توان به تغییر و تحولات شگرف صورت گرفته در راس هیات حاکمه نسبت داد، تغییراتی که در آن مقرن بن عبدالعزیز ولی عهد وقت و شماری از نزدیکان به ملک عبدالله پادشاه در گذشته از کار برکنار شده و طیف نزدیک به سلمان معروف به جناح سدیری سکان داری سعودی را بر عهده گرفته. نکته حائز اهمیت در تغییرات فوق را از دو سو می توان نگریست، ابتدا آن که ملک سلمان بر خلاف رویه حکام سعودی که قائل به انتقال حکومت از برادر به برادر است (تا زمان وجود فرزندان عبدالعزیز)، زمام ولایت عهدی را به یکی از نوادگان عبدالعزیز ( محمد بن نایف) سپرده و دوم آن که در اقدامی قابل توجه محمد بن سلمان فرزند کوچکش را که فاقد کمترین تجربه مدیریتی است به سمت وزارت دفاع و ولی ولی عهد گمارد.

آگاهان به مسائل سعودی معتقدند که تغییرات فوق بر دامنه تنش ها در هیات حاکمه سعودی افزود. ورود نظامی سعودی به یمن و تشدید حمایت از جریان های تکفیری و مسلح در سوریه و عراق در کنار رویارویی بیش از پیش با ایران در قبال تحولات منطقه عملا حکومت آل سعود را در موقعیت رادیکال تری قرار داده بوده تا به آن جا که ایالات متحده آمریکا به عنوان هم پیمان ریاض، در قبال اقدامات سعودی با دیده ی تردید نگریسته و دست به عصا حرکت می نمود. چالش میان ملک سلمان و باراک اوباما رئیس جمهور ایالات متحده در قبال آینده سوریه و حمایت ضمنی و نه صد در صدی واشنگتن از ائتلاف به رهبری سعودی در حمله به یمن در همین راستا قابل ارزیابی است.

دامنه بحران در سعودی محدود به رخدادهای فوق نمانده و سقوط جرثقیلی در حوالی کعبه که زمینه مرگ و جراحت صدها تن را در بر داشت بر شدت انتقادهای بین المللی از اقدامات سعودی افزود. هنوز مدت زمانی اندکی از اظهار نظر ملک سلمان مبنی بر محاکمه شرکت بن لادن ( یکی از شرکت های که نقش ساخت و ساز در حرمین شریفین را بر عهده دارد) در رابطه با سقوط جرثقیل نگذشته بود که فاجعه منا زمینه از میان رفتن اندک آبروی سعودی ها را در بر داشت.

روزنامه مصری الوطن در همین باره و با اشاره به زمام داری کوتاه مدت ملک سلمان،  پادشاه عربستان سعودی را «پادشاه که با بحران دست و پنجه نرم می کند» توصیف و تاکید کرده که حکومت پادشاهی سعودی متهم هستند که فاجعه منا به علت بی  فقدان مدیریت صحیح از سوی  آن ها روی داده است و می بایستی در این باره پاسخگوی افکار عمومی اسلامی باشند.

منابع خبری تا کنون از افزایش شمار کشته‌شدگان حادثه منا به 2000 نفر خبر دادند. از این تعداد تاکنون 131 نفر ایرانی هستند که قرار است اجساد آن ها اوایل هفته پیش رو به کشور منتقل شود. با این وجود حکام سعودی هم چنان و بدون بر عهده گرفتن مسئولیت امر، بی نظمی حجاج و عدم توجه به هشدارهای پیشین را عامل وقوع این فاجعه انسانی عنوان نموده اند.

اگرچه حکومت سعودی از پذیرش مسئولیت در این باره خودداری کرده اما وعده و وعید ملک سلمان مبنی بر پیگیری این حادثه و عزل دو تن از وزرای سعودی دال بر پذیرش تلویحی مسئولیت این حادثه ناگوار می باشد. شبکه خبری الجزیره ساعاتی پیش خبر داد که «سلمان بن عبدالعزیز» پادشاه عربستان دو وزیر حج و امور شهرها و روستاها را درپی حادثه خونین در منا برکنار کرد.

روزنامه مصری الوطن که سرمقاله امروزش را به حادثه منا اختصاص داده در این باره نوشته است: «سلمان بن عبدالعزیز، پادشاه عربستان، روز عرفه از محل استقرار حجاج بازدید کرد و از پنجره شیشه ای خود نظاره گر میلیون ها حجاجی بود که از سراسر جهان برای ادای فریضه حج آمده بودند. او از آن ها بازدید کرد تا اطمینان حاصل کند که اوضاع بر وفق مراد پیش می رود، به ویژه این که پیشتر صد و هفت نفر از حجاج به علت سقوط جرثقیل جان باخته بودند، اما نمی دانست که قضا و قدر بدتر از این را برایش رقم زده است و چند ساعت بعد از بازدید او از «منا» حادثه خون بارتری در حرم الهی روی داد که به جان باختن و زخمی شدن هزاران نفر منجر شد.»

الوطن با اشاره به تحولات صورت پذیرفته در دوره زمامداری کوتاه ملک سلمان نوشته است که مسئولان عربستان سعودی اکنون متهم هستند که درباره این حوادث بی مبالاتی و سوء مدیریت کرده اند. سلمان تلاش کرد پس از سقوط جرثقیل با پرداخت غرامت به خانواده های قربانیان و مجروحان این مسئله را جمع کند، اما حکومت سلمان اکنون با آزمایش بزرگی مواجه است و باید درباره این حادثه برای مسلمانان جهان دلیل مناسب داشته باشد.

الوطن در پایان گریزی نیز به بحران های خود ساخته سعودی در منطقه زده که در دوران ولایت عهدی و پادشاهی سلمان تشدید شده و همه ی آن ها را رویدادهایی دانسته که می تواند در آینده حکومت سلطنتی سعودی را به مخاطره اندازد. تداوم بحران در عراق و سوریه، عدم دستیابی به اهداف اولیه در حمله به یمن، رشد و نفوذ داعش در منطقه، شکاف حاصل شده میان ریاض و واشنگتن در قبال مسائلی هم چون توافق هسته ای با ایران، اختلاف میان شاهزاده ها و هیات حاکمه و نهایتا بحران های این چنینی ( سقوط جرثقیل و حادثه منا). به نوشته ی الوطن حادثه منا و سقوط جرثقیل اذهان عمومی را نسبت به شیوه مدیریتی ملک سلمان بن عبدالعزیز دگرگون ساخته است. افکار عمومی سعودی و بین المللی در زمان آغاز پادشاهی سلمان به سبب سابقه 50 سال حکم رانی وی بر استان ریاض و اقدامات پسندیده اش که منجر به رشد و توسعه این شهر و استان شده است نگاهی مثبت به شیوه مدیرتی وی داشته است، امری که با وقوع بحران های فوق خدشه دار شده و موجب تردید افکار عمومی در سطح جهان اسلام شده است.


  
  
فاجعه منا

روز عید بزرگ قربان بود ولی دیگر عیدها هم بدون وجود «او» رنگی از شادی ندارند! روزهای عید هم انگار دریافته‌اند که شادمانی حقیقی و دائمی، منوط به حضور و ظهور اوست.
این قلم ناتوان، چه می‌تواند بگوید از غم بزرگ آخرین حجت پروردگار در روز عید قربان امسال. روزی که مهمانان پروردگار رحمان، از همه‌جای دنیا برای انجام مناسک حج، گرد هم آمدند تا دلهایشان را محلی برای تابش نور هدایت قرار دهند و با امنیت خاطر و آرامش روان به آغوش خانواده‌های خود برگردند، اما فاجعه‌ی سرزمین منا، «اندوهی بزرگ در جهان اسلام، پدید آورده و عید آنان را عزا کرده است.»[1]
حالا دیگر بیش از گذشته می‌توان درک کرد که تا حضرتش ظهور نکند وضع مسلمین و بلکه اوضاع دنیا درست نخواهد شد. چه دردناک است که امروز، حرمین شریفین مکه و مدینه را در اشغال آل‌سعود وهابی می‌بینیم که جان و امنیت مسلمین، کمترین ارزشی برای آنها ندارد.
واقعه‌ی هولناک سرزمین منا حتی به وجهه و چهره‌ی نورانی و تابناک اسلام عزیز هم ضربه زده و در چشم جهانیان، بزرگ‌ترین گردهمایی مسلمین را به محلی برای قربانی‌شدن و عزادارشدن مسلمانان تبدیل کرده است! موضوعی که کاملاً منطبق با سیاست‌های اسلام‌هراسی در دنیاست. و چه چیزی دردناک‌تر از این مساله است؟! و چه کسی نسبت به آبروی اسلام، حساس‌تر و دل‌سوزتر از امام عصر(علیه‌السلام) است؟
چه بسیار حاجیانی که با یک یا چند همراه به این سفر معنوی رفتند ولی اکنون باید بدون آنها برگردند! چه بانوانی که همسرانشان را از دست دادند و چه برادرانی که در سوگ برادرشان نشستند. چه بسیار خانواده‌هایی که برای استقبال از عزیزان خود و انجام مراسم ولیمه، آماده می‌شدند ولی اکنون باید در تدارک پارچه‌نوشته‌های عزا و مراسم سوگواری باشند!
«این حادثه اندوهبار را به روح مطهر حضرت رسول اعظم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله)»[2] باید تسلیت گفت؛ چراکه کشته‌شدگان، افرادی بودند که به‌خاطر دارابودن مقام ایمان، مخاطب سلام حضرت رسول(صلی‌الله‌علیه‌وآله) بودند[3] و هنوز عطر زیارت حرم نبوی از وجودشان قابل استشمام بود.
دل داغدار امام زمان(عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) را فقط پروردگار عالَم می‌تواند تسلّی دهد چرا که ابعاد این مصیبت‌ بزرگ، بسیار فراتر از حد تصور ماست و بنطر نگارنده، مرهم این زخم و زخم‌های مشابه در جهان اسلام، فقط و فقط، ظهور آخرین حجت پروردگار است.
اعلام عزای عمومی از سوی رهبر معظم انقلاب و نایب امام زمان(علیه‌السلام) نشان از عمق این فاجعه‌ و مصیبت دارد: «اینجانب با قلبی سرشار از غم و همدردی با مصیبت‌دیدگان، این حادثه اندوهبار را به روح مطهر حضرت رسول اعظم (صلی الله علیه و آله) و به ساحت مقدس ولی الله الاعظم حضرت صاحب‌الزمان (اروحنا فداه) که صاحب‌عزای اصلی است، و به همه بازماندگان و عزاداران در سراسر جهان اسلام به ویژه در ایران عزیز تسلیت عرض می‌کنم و رحمت خاصه‌ی خداوند غفور و رحیم و شکور را برای این میهمانان گرامی‌اش و شفای عاجل آسیب‌دیدگان و مجروحان را از درگاه عطوفتش مسألت می‌نمایم.»[4]

پی‌نوشت:
[1] بخشی از پیام امام خامنه‌ای به مناسبت فاجعه‌ی عظیم منا
[2] همان
[3]«وَإِذَا جَاءکَ الَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِآیَاتِنَا فَقُلْ سَلاَمٌ عَلَیْکُمْ...» (انعام/54) «و چون کسانى که به آیات ما ایمان دارند نزد تو آیند، بگو: سلام بر شما»
[4] بخشی از پیام امام خامنه‌ای به مناسبت فاجعه‌ی عظیم منا


94/7/5::: 11:56 ص
نظر()