اسم آن خانم ، فاطمه است و برای آن بزرگوار هشت لقب ذکر کرده اند :
از بعضی روایات استفاده می شود که زکیّه و محدّثه از القاب آن خانم است و کنیه او « اُمّ اَبیها » است .
عمر آن بزرگوار تقریباً هیجده سال است . در روز جمعه بیستم جمادی الثانی سال دوم بعثت بدنیا آمد و سال یازدهم از هجرت ، سوم جمادی الثانی بدست گردانندگان سقیفه بنی ساعده شهید شد.(البته روز ولادت و وفات آن حضرت ،بنا به روایات مختلف است که ما از ذکر آنها خودداری می کنیم).
شخصیت حضرت زهرا را با این بحث کوتاه نمی توان معرفی کرد و آنچه در اینجا آورده می شود ، قطره ای از دریای فضیلت آن صدیقه شهیده است .
شخصیت اسلامی از دو راه یافت می شود : از راه نَسَب و از راه حَسَب و فضایل نفسانی . شخصیت نَسَبی که اسلام آن را پذیرفته است ، تحت تأثیر عوامل مختلفی است : قانون وراثت ، تغذیه از راه مشروع ، تأثیر محیط ، تأثیر همسر و رفیق ، اولاد صالح و غیره در تشکیل چنین شخصیتی نقش دارند.
زهرا سَلامُ اللهُ عَلَیها از نظر قانون وراثت :
پدری چون رسول گرامی دارد که به گفته سعدی همه مراتب انسانیت را به کمالاتش پیموده است . همه تاریکیها به جمالش روشن شده است و همه صفات او در انتهای خوبی است :
حَسنَت جَمِیعُ خِصَالِهِ ... صَلُّوا عَلَیهِ وَ آلِهّ
مادری چون خدیجه دارد که باید گفت اسلام مرهون زحمات آن بزرگوار است . مادری که سه سال ، مسلمانان محصور در شعب ابی طالب را اداره می کرد و همه اموال خود را در این راه خرج کرد . مادری که چندین سال در مکه با آن مصیبتهای کمر شکن ساخت ، و دوش بدوش رسول اکرم ص ، اسلام را یاری فرمود و در این راه سنگها به بدن مبارکش فرود آمد ، بی حرمتیها به او وارد شد ، شماتتها در این راه دید و هر چه این اتفاقات بیشتر می شد ، صبر و استقامت او زیادتر می گشت .
و اما از نظر قانون تأثیر غذا :
مورخین نوشته اند که وقتی اراده حق تعالی به خلقت زهرا س تعلق گرفت ، پیامبر گرامی مأمور شد که چهل شبانه روز در کوه حرا به ریاضت دینی پردازد .
حضرت خدیجه در خانه خود ، از مردم گوشه گرفته و بعبادت مشغول بود و پیامبر گرامی در کوه حرا ، پس از آن مدت فرمان آمد که پیامبر بخانه باز گردد . از عالم ملکوت برای آنان غذا آوردند . سپس نور زهرا به حضرت خدیجه منتقل شد .
از نظر تأثیر محیط :
زهرا علاوه بر آنکه در دامن مادری فداکار ، با گذشت و با استقامت ، و در دامن پدری چون پیامبر گرامی پرورش یافت ، محیط زندگی او محیط پر تلاطمی بود . مکه با آن مصیبتها و حوادث ناگوار ، محیط رورش او بود . در شِعب ابی طالب با آن حوادثی زندگی کرد که امیرالمؤمنین در نهج البلاغه آنجا را برای معاویه چنین توصیف می کند : « شما ما را سه سال در میان آفتاب زندانی کردید ، بطوری که بچه های ما از گرسنگی و تشنگی مردند ، بزرگان ما پوست گذاردند ، صدای آه و ناله زنها و بچه ها بلند بود ... » روشن است بچه ای که در این چنین محیطی پرورش یابد ؛ مخصوصاً اگر مربی یی چون پیامبر گرامی داشته باشد ، استقامت او ، صبر او و سعه صدر او زیاد خواهد بود :
ناز پرورد تنعَم نبرد راه به دوست ... عاشقی شیوه رندان بلا کش باشد
زهرا س از نظر همسر و مصاحب :
و از نظر اولاد صالح نیز ، فوق العاده است . شوهری چون امیرالمؤمنین ع دارد که بیش از سیصد آیه از قران شریف در باره او نازل شده . شوهری که از نظر تاریخ ، قطعی است که اسلام مرهون او است . شوهری که به اقرار خود اهل تسنّن ، عُمَر بیش از هفتاد مرتبه در مواقع مختلفه گفته : « لَولاَ عَلِیُّ لَهَلَکَ عُمَرُ » . فرزندانی چون حسن ، حسین ، زینب و کلثوم دارد که اگر نبودند ، قطعاً اسلام نبود و به گفته امام حسین : « وَ عَلَی الاِسلامِ السَّلامُ » .
زهرا از نظر فرزند :
امّ الائمّه است ، سرّ مستودع است ، مادر عصاره عالم خلقت ، حضرت « بَقِیةُ اللهِ عَجلَ اللهُ تَعالی فَرَجَهُ الشَّرف » است .
و اما از نظر فضایل انسانیت :
چه می توان گفت در حق کسی که پیامبر گرامیی ص کراراً در باره اش فرموده است : « اِنَّ اللهِ اصطَفَیاکِ وطَهَّرَکِ وَاصطَفَیاکِ عَلَی نِساءّ العالَمیّنَ » یعنی ، همانا خداوند تو را بر گزیده و پاکیزه و معصوم گردانیده و تو را بر همه زنها رجحان داده است .
اگر برای فضیلت زهرا چیزی جز سوره کوثر نبود ، زهرا را بس بود که بگوید نزد خداوند افضل و برتر از عالمیانم .
« اِنَّا اعطَیناکَ الکَوثَرُ فَصَلِّ لِرَبِّکَ وَانحَر اِنَّ شَانِئکَ هُوَ الاَبتَرُ » (سوره کوثر ) یعنی ، همانا کوثر را بر تو ارزانی داشتیم ، پس برای پروردگارت نماز گزار و قربانی کن ، بدرستی که بد خواه تو دنباله بریده است.
زهرا از نظر ایمان ، راضیه و مرضیّه است :
« یَا اَیِّتَهَا النَّفسُ المُطمَئنَّةُ ارجِعِی اِلی رَبکِ رَاضِیَةً مَرضِیَّةً فَادخُلِی فِی عِبَادِی وَ ادخُلی جَنتِی » . ای نفس مطمئنه ! – که به مقام شهود رسیده ای – بیا بسوی پروردگارت خشنود شده ، و داخل در زمره بندگان من شو و داخل شو در بهشت من .
ما باید بدانیم که القاب چهارده معصوم ، کنیه های آنان و اسماء آنان بی سبب نیست . همه آنها سِرّ دارد . معنی ندارد زهرا ، صدیقه ، زکیه ، طاهره ، محدثه و ... نباشد و به این گونه لقبها مُتّصِف شود . اگر جبرئیل نیاید و با او محادثه نکند و به او مُحَدَّثه بگویند ، دروغ است : « تَعَالی اللهُ عَمَّا یَقُولُ غَیرُ العارفِینَ فِی حَقّهِم » و معنی ندارد کسی مُحَدَّثه باشد و ایمانش به مرتبه شهود نرسیده باشد .
زهرا از نظر علم دارای مصحف است
از نظر روایات ، کتابهایی نزد ائَمه طاهرین است که از جمله آن کتابها مصحف فاطمه ع است .
این کتاب را ائمه به آن افتخار می کرده اند و می گفتند : « عِلمِ مَاکَانَ و یَکُونُ وَ مَا هُوَ کَائِنُ » در آن است ؛ و به خط امیر المؤمنین و املای حضرت زهرا س می باشد .
زهرا از نظر زهد :
شبی که زهرا بخانه امیرالمؤمنین می رفت ، امیرالمؤمنین فرش خانه اش را از شن تهیه کرد و رسول اکرم جهازیه ای برای زهرا س تهیه فرمود که همه آن جهازیه شصت و سه درهم می شد .
جهیزیه زهرا س :
جهازیه زهرا س عبارت بود از : عبا ، مَقنعه ، پیراهن ، حصیر ، پرده ، لحاف ، دستک ، بالش ، آفتابه ، آب خوری ، کوزه ، کاسه ، آسیای دستی ، مشک آب ، حوله ، پوست گوسفد .
پیامبر گرامی چون جهازیه را دید ، از چشمان مبارکش اشک جاری شد و فرمود : « خدایا این جهازیه را که غالب آن از گِل است مبارک کن ! ».
زهرا بخانه شوهر می رود و در وسط راه پیراهنی را که از جمله جهازیه او است ، به فقیر می دهد و با همان پیراهن کهنه ای که داشت بخانه امیرالمؤمنی رهسپار می شود .
شب عروسی پایان گرفت و صبح ، پیامبر گرامی بدیدن زهرا آمد و هدیه آورد . هدیه پیامبر گرامی این بود : « عَلی فَاطِمةَ خِدمَةُ مَادُونِ البَابِ وَ عَلی عَلِیً خِدمَةُ مَا خَلفَةُ » یعنی ، کارهای داخل خانه برای فاطمه است و کارهای خارج از خانه برای علی .
زهرا از این هدیه ، از این تقسیم کار بقدری خوشنود شد که فرمود : « مَایَعلَمُ اِلاّ اللهُ مَا دَاخَلَنِی مِنَ السُّرورِ » یعنی ، جز خداوند کسی نمی داند که از این تقسیم کار چقدر خوشنودم .
عبادت زهرا :
در روایات آمده است که زهرا بقدری روی پا ایستاد و عبادت کرد که پاهای او متورم شد . حضرت حسن ع می گوید ، مادرم از اول شب تا صبح عبادت می کرد و هر گاه از نماز فارغ می شد ، به دیگران دعا می کرد .
از او پرسیدم که چرا بما دعا نکردید ؟ فرمود : عزیز من اول دیگران ، سپس ما : « اَلجَارُ ثُمَّ الدَّارُ » .
تسبیح حضرت زهرا بسیار با فضیلت است
امام صادق فرموده : « تسبیح جده ام نزد من از هزار رکعت نماز بهتر است » . می گویند : زهرا برای کمک ، خادمه ای لازم داشت و گرفتن خادم و خادمه در آن زمان رایج و بلکه لازم بود . چون زهرا س بر رسول الله وارد شد قبل از آنکه در این مورد چیزی بگوید ، پیامبر فرمود : زهرا جان می خواهی چیزی بتو یاد دهم که بهتر از دنیا و آنچه در آن است باشد ؟ و تسبیح مشهور را به او یاد داد .
زهرا س با خوشحالی تمام بخانه باز گشت و به امیر المؤمنین عرض کرد با دعایی که از پدرم ص گرفته ام ، خیر دنیا نصیب من شده است .
کیفیت تسبیحات زهرا علیها السلام
یکی از تعقیبات نماز، گفتن تسبیحات حضرت زهرا علیها السلام است که بسیار فضیلت دارد، بلکه برتر از سایر تعقیبات نماز محسوب می شود.
از امام صادق علیه السلام نقل شده است که فرمودند: «تسبیح حضرت فاطمه علیها السلام بعد از هر نماز نزد من از هزار رکعت نماز در هر روز محبوب تر است .» (7)
همچنین امام صادق علیه السلام درباره تسبیح فاطمه زهرا علیها السلام فرمودند: «چون به خوابگاه خود رفتی ،
بگو و آیة الکرسی و دو سوره معوذتین را با ده آیه اول سوره صافات و ده آیه از آخرش بخوان . (8)
و نیز آن امام بزرگوار به یکی از یاران خود به نام ابو هارون فرمودند: «ما خردسالان خود را به تسبیح حضرت زهرا فرمان می دهیم همچنان که آنان را مامور به برگزاری نماز می نماییم .» *
*) امالی صدوق، ص 579 .
سخاوت و ایثار زهرا :
مفسرین شیعه و سنی اتفاق دارند که روزی زهرا س با اطرافیانش روزه بودند . در هنگام افطار فقیری رسید و از آنها چیزی خواست . زهرا پدرش و شوهرش و بچه هایش و خادمه اش افطار خود را به آن گدا دادند . زهرا برای افطار روز بعد نانی تهیه کرد . یتیمی آمد ، زهرا نان را به یتیم داد . در مرتبه سوم نانی تهیه نمود ، اسیری آمد و افطار خود را به او داد و بالاخره هر سه شب را بدون افطار صبح کرد و آیه شریفه نازل شد : « وَ یُطعِمُونَ الطَّامَ عَلَی حُبَّهِ مِسکِیناً وَ یَتیماً وَ اَسِیراً . اِنَّمَّا نُطعِمُکُم لِوَجهِ اللهِ لاَنُرِیدُ مِنکُم جَزَاءً وَلاَشُکُوراً » (سوره دهر : (انسان ) 7و8 ) یعنی ، و اطعام کردند طعامی را که دوست داشتند به مسکین و یتیم و اسیر . جز این نیست که این کار را فقط برای خدا می کنیم و از شما جز او سپاسی نمی خواهیم .
در خاتمه به تَفسیر کُنیِه و اسم ایشان می پردازیم :
برای القاب زهرا ، تفسیرها ، تأویلها و گفتگوها چندان است که در این نوشته مجال باز گو کردن آن نیست . فقط بطور فشرده به تفسیر کُنیه و اسم ایشان می پردازیم :
زهرا را امّ ابیها گفته اند و این کنیه را که افتخاری برای آن حضرت است ، پیامبر گرامی به ایشان داده است . امّ ابیها به معنای « مادر پدرش » ؛ یعنی زهرا مادر پدر خویش است . این کنیه معانی مختلفی دارد ، اما بهترین معنی همان است که پیامبر ص به این کنیه داد ، یعنی : « زهرا علّتِ غایی جهان هستی است » .
روایاتی نیز تقل شده است که زهرا علّت غایی جهان هستی است و اگر ادّعا کند که واسطه فیض عالم هستی نیز هست ، ادعای او بدون دلیل و به گزاف نیست .
و اما فاطمه ، فاطمه را فاطمه گفته اند و این تسمیه اسراری دارد و همه آن اسرار از روایات بهره مند است :
1) « سُمِیَّت فَاطِمَةُ فَاطِمَةُ لاِنَّهَا فُطِمَت مِنَ الشَّرِ » فاطمه فاطمه نامیده شده است ؛ چرا که از شر بریده و جدا است .
این جمله اشاره به عصمت زهرا س است ؛ زیرا مساماً و معصومه است ، و آیه « اِنَّمَا یُریدُ اللهُ لِیُذهِبَ عَنکُمُ الرَّجسَ اَهلَ البَیتِ وَ یُطَهِر کُم تَطهِیراً » در باره او است .
2) « سُمِیَّت فَاطِمَةَ لأَنَّها فُطِمَت عَنِ الطّمثِ » فاطمه را فاطمه گفتند ؛ زیرا بریده است از خونی که زنها می بینند . این تفسیر اشاره به طهارت ظاهری زهرا ع است ؛ زیرا از نظر روایات ، چنانچه زهرا مطهره بود از نظر معنی ، طاهره بود از خون حیض ، نفاس و استحاضه .
3) « سُمِیَّت فَاطِمَةُ فَاطِمَةَ لاِنَّهَا فُطِمَت عَنِ الخَلقِ » فاطمه را فاطمه گفتند ، برای اینکه بریده شده بود از خلق .
این تفسیر اشاره به مقام فنا و لقای زهرای مرضیه است . کسی که در دل او هیچ کس جز خدا نبود ، دل او فقط مشغول بخدا است .
4) « سُمِیَّت فَاطِمَةَ فَاطِمَةَ لاِنَّ الخَلقَ فَطِمُوا عَن کُنهِ مَعرفَتِهَا » فاطمه ، فاطمه نام گرفت ؛ زیرا مردم از معرفت او بریده شده اند و قدرت بر شناخت حقیقت او ندارند ، و این تفسیر بهمان مقامی دارد که به واسطه آن مقام ، امّ اَبیها نامیده شده است .
5) « سُمِیَّت فَاطِمَةَ فَاطِمَةَ لاَنَّها فُطِمَت هِیَ وَشِیعَتُها عَنِ النَّارِ » فاطمه را فاطمه گفتند ؛ چون شیعیان خود را از آتش می رهاند و نجات می دهد . این تفسیر اشاره به شفاعت اوست .
6) « سُمِیَّت فَاطِمَةَ فَاطِمَةَ لِأَنَّ اَعدائَهَا فُطِمُوا عَن حُبها » فاطمه را فاطمه گفتند ؛ چون دشمنان او بریده می شوند از محبت او ، و روشن است کسی که محبت اهل بیت را ندارد به رو در آتش انداخته می شود .
در حقِّ فاطمه چه می توان گفت که پیامبر گرامی چون بر زهرا وارد می شد یا زهرا بر او وارد می شد ، چهره زهرا ، سینه زهرا و دست زهرا را می بوسید . او را استقبال می کرد و بجای خود می نشانید و می فرمود : من بوی بهشت را از سینه زهرا استشمام می کنم ، ولی همین زهرا بقدری برای دیگران متواضع است که وقتی امیرالمؤمنین ع از او اجازه می خواهد که کسانی بر خانه زهرا وارد شوند ، زهرا با آنکه از این ملاقات سخت بیطار است ؛ اما چون علی می خواهد ، آن بانوی متواضع در مقابل شوهر می گوید : خانه ، خانه تو و من هم کنیز تو هستم .
زنی می آید و از زهرا مسأله ای سئوال می کند ؛ اما چون بیماری فراموشی دارد ، ده بار بر می گردد و مسأله را سئوال می کند . در بار دهم از زهرا عذر خواهی می کند و زهرا در جواب می فرماید : « در هر بار ، پروردگار عالم بمن پاداشهای زیادی عنایت می کند ، پس تکرار سئوال تو عذر ندارد » .
زهرا س وقتی پدر بزرگوارش فِضّه را به او داد ، به دستور پدر کارهای خانه را قسمت کرد : یک روز زهرا کارها را انجام می داد و روز دیگر نوبت فضّه بود .
نباید فراموش شود و بانوان باید بدانند که زهرا و همه اهل بیت ، سر مشق زندگی ما هستند ، همه باید از پیامبر گرامی و خاندان او سرمشق بگیرند . قران چنین دستور می دهد :
« لَقَد کَانَ فِی رَسولِ اللهِ اُسوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَن کَانَ یَرجُو اللهُ وَ الیَومَ الاَخِرَ ... » ( احزاب : 21 ) یعنی ، به تحقیق که رسول خدا سرمشق است برای کسانی که امید بخدا و روز جزا دارند .
ما اگر سعادت دو جهان را بخواهیم ، باید پیرو رسول اکرم و اهل بیت گرامی او باشیم . بانوان اسلامی وقتی بسعادت می رسند که در عفّت ، ایثار ، فداکاری ، مردم داری ، شوهر داری ، خانه داری و تربیت اولاد ، پیرو زهرا س باشند .
صاحب وسایل الشیعه در جلد دوم وسایل ، قضیّه ای از زهرا نقل می کند که همه مخصوصاً بانوان اسلامی باید به آن توجه داشته باشند .
مضمون همه روایات چنین است : « فضه خادمه در روزهای آخر عمر زهرا ، او را مهموم و مغموم یافت . علت را پرسید . زهرا گفت : « چون جنازه مرا بلند می کنند ، حجم بدن من نمایان است و نامحرم حجم بدن مرا می بیند » . فضه می گوید شکل عماری را برای زهرا رسم کردم و گفتم : در عجم رسم است افراد با شخصیت را در عماری می گذارند . زهرا شاد شد ، تبسّم نمود و وصیّت کرد که جنازه او را در عماری بگذارند .
همه می دانیم که وصیت مؤکد کرد که امیرالمؤمنین او را شب غسل دهد و کفن و دفن کند و کسی را هم خبر نکند .
نویسنده : عطیه همتی
خانم «جسی ایگان» مدیر بخش کودکان یک کلیسا در آمریکا برای درک احساس دوستان و همسایگان مسلمانش به عنوان یک غریبه برای 40 روز تصمیم گرفت که با حجاب بیرون برود.
یکی دیگر از دلایل جسی برای این کار مخالفتش با اسلام هراسی های ایجاد شده در آمریکاست که نوعی خصومت را میان مسلمانان و مسیحیان ایجاد کرده است. او تصمیم گرفت در راستای این همدلی مدتی را با حجاب در محافل عمومی ظاهر شود و ناراحتی خود از این موضوع را اعلام کند.
او در این مدت با پیشنهاد دوستان مسلمانش به خرید رفت و با کمک آنها روسری خرید و تمام خاطراتش را در وبلاگ پرخواننده اش ثبت کرد. این چالش زمانی برای جسی به وجود آمد که 18 ماه به همراه همسرش در عمان و اردن زندگی کرد و زنان محجبه و مسلمان زیادی را در مدت اقامتش از نزدیک دید. او می گوید: « من زنی بودم که با محیط زندگیم در اردن بسیار غریبه بودم زنی با موهای بلوند و چشمانی آبی که چنین ظاهری در اردن مانند جیغ کشیدن در یک کتابخانه آرام است و بسیار عجیب به نظر می رسد. اما به مرور یاد گرفتم که چگونه کنار مسلمانان زندگی کنم.»
جسی می خواهد با این حرکت به مسیحیان بیاموزد که چطور با مردمی که با آنها متفاوت هستند برخورد کنند و حتی با آنها معاشرت داشته باشند. او تصمیم دارد در اقدام بعدی خود صورت خود را به رنگ تیره در بیاورد تا خودش را جای یک سیاهپوست قرار دهد. به نظر جسی باید برخورد مردم کشورش با بقیه مردم که شاید شکل و ظاهر و حتی عقاید متفاوت دارند اصلاح شود.
سالانه حدود یک میلیون ایرانی برای انجام مناسک عمره مفرده و حج تمتع به عربستان سعودی سفر می کنند و این تنها یکی از حوزه های مهم تعامل میان مردم ایران و مردم عربستان در کنار حجم قابل توجه مبادلات اقتصادی میان شهروندان دو کشور است. اما این رابطه تاریخی با توجه به عملکرد نامطلوب رژیم سعودی در عربستان همواره مورد تهدید قرار گرفته است.?
کشتار حجاج ایرانی
شاید مهمترین خاطره ناخوشایند مردم ایران از نظام سیاسی سعودی در سالهای پس از انقلاب جنایت بدیهی دولت عربستان در 1366 علیه حجاج ایرانی خانه خدا است. در 9 مرداد سال 66 نیروهای نظامی سعودی به تظاهرات حجاج بیت الله الحرام علیه آمریکا و اسرائیل حمله کردند که در خلال آن 402 نفر کشته شدند که 275 نفر از آنان زائران ایرانی بودند. این رخداد علاوه بر اینکه به بروز بحران در روابط دو کشور منجر شد، خاطره ای بسیار تلخ را از دولت سعودی در ذهن ایرانیان به جای گذاشت.
خصومت ورزی با ابزار حج
این اولین بار و آخرین باری نبوده است که رژیم سعودی با کینه و بغض نسبت به مردم ایران، عمل کرده است. در واقع تراژدی مراسم برائت از مشرکین دهه 60 احتمالا اوج این کینه ورزی به حساب می آید. رویکردی که در سالهای بعد نیز با صورتهای مختلف علیه زوار ایرانی وجود داشته و حتی باعث بروز برخوردهایی میان مقامات دو کشور شده است.
محدودیت های آزار دهنده از جمله اقدامات رژیم سعود علیه زائران ایران در سالهای پس از انقلاب است. کسانی که حتی تنها یک بار به این کشور سفر کرده اند، به احتمال زیاد خاطرات تلخی از این دست برخوردها دارند. انگشت نگاری از زوار ایرانی طی سال های اخیر یکی از این رفتارهای نادرست است. اتفاقی برای اولین بار بعد از مدتها، در سال 88 مجددا رخ داد و باعث اعتراض مقامات ایرانی و زائران خانه خدا شد. دولت عربستان اگر چه بعد از اعتراض ایران به این رویه خاتمه داد اما هر از چند گاهی و به بهانه های مختلف این برخورد همچنان صورت می گیرد.
علاوه بر این زائران ایرانی مطابق گزارشهای موجود در انجام برخی از اعمال عبادی خود به ویژه زیارت ائمه بقیع دچار محدودیت های قابل توجهی هستند. جلوگیری از همراه داشتن کتب ادعیه در سفر حج و بازجویی های غیر متداول که بعضا در یک فضای غیر منطقی و غیر قانونی رخ می دهد، از دیگر محدودیت های ایرانیها برای سفر به سرزمین وحی محسوب می شوند.
سال گذشته مسئولان سعودی با وجود امیدواری هایی که برای بهتر شدن رفتار ها با زائران ایرانی وجود داشت، در رفت و آمد پزشکان ایرانی و تیم های بهداشتی اختلال ایجاد کردند و سازمان حج و زیارت ایران با توجه به شیوع بیماری کرونا در این کشور با مشکلات جدی مواجه شد. در همان سال 93، سعودی ها اعلام کردند از توزیع نشریه زائر که از سوی سازمان حج و زیارت میان زائران ایرانی همه ساله توزیع شده است، ممانعت به عمل خواهند آورد.
اعدام شهروندان ایرانی
ترویج وهابیت در میان زوار ایرانی و توهین به مقدسات شیعیان موضوعات دیگری اند که بارها موجب اعتراض زائران ایرانی شده است. اعتراضی که حتی برای برخی از زائران محکومیت و زندان در این کشور را به دنبال داشته است. دولت عربستان همچنین در سالهای گذشته اقدام به محاکمه و اعدام شهروندان ایرانی کرده است. این افراد عمدتا حجاجی بوده اند که از برخی قوانین سختگیرانه در این کشور اطلاع نداشته اند. این اقدامات دستگاه قضایی عربستان همواره مورد اعتراض ایران بوده است.
تعرض به زائران نوجوان ایرانی
اخیرا نیز موضوع تعرض به دو نوجوان ایرانی در فرودگاه جده مورد توجه رسانه ها قرار گرفته و موجی از اعتراضات را در میان مردم ایران بر انگیخته است. بر اساس روایت معاون وزیر خارجه ایران، هفته دوم تعطیلات نوروز، به هنگام بازرسی از یک کاروان عمره ایرانی، مأموران متخلف مذکور به بهانه مشکوکشدن به دو نوجوان ایرانی، آنها را از بقیه جدا کرده و در بخش دیگری مورد بازرسی بدنی قرار دادند که در اثنای بازرسی، سایر افراد کاروان متوجه شدند که مأموران خاطی قصد آزار و اذیت جنسی آن دو نوجوان را داشتهاند.
حمایت از قدرت های دیکتاتور منطقه
کشتار در یمن که مورد اعتراض شدید کشورمان قرار گرفته است و این روزها از مهمترین موضوعات مورد انزجار ملت ایران است.
عربستان سعودی از 6 فروردین ماه، به یمن تجاوز کرده است. عربستان عملیاتی را تحت عنوان طوفان قاطعیت علیه یمن ترتیب داده که تا کنون محدود به عملیات هوایی بوده است. از زمان آغاز حملات هواپیماهای متجاوز به یمن تاکنون بیش از 800 نفر از یمنی ها شهید شده اند. همچنین در موضوع بیداری اسلامی که به طور مشخص مورد حمایت ایران قرار داشت، عربستان در نقطه مقابل، محور جبهه تحجر عربی را تشکیل داد و با مداخله نظامی در بحرین و مداخلات امنیتی در دیگر کشورهای دایره بیداری اسلامی، به عنوان یکی از مهمترین موانع موفقیت خیزش های مردمی در جهان عرب، نقش آفرینی کرد. موضوع بحرین به واسطه کشتارها و شکنجه های وسیع، تا آنجا اعتراض مردم ایران را بر انگیخت که این دست اعتراضها به استادیوم های جام باشگاه های آسیا کشیده شد و تماشاگران ایرانی تلاش کردند تا از ظرفیت فوتبال برای اعتراض به عربستان سعودی استفاده کنند.
حراج نفت برای مقابله با ایران
ایران و عربستان سعودی هر دو از تولیدکنندگان عمده نفت در جهان هستند و به تبع این ویژگی در طول دوران اهمیت یافتن نفت در سیاست بین الملل، میان دو کشور رقابت های قابل توجهی در جریان بوده است. تفاوت راهبرد انرژی در عربستان همراه با بازار های مشترک باعث شده تا در دهه های اخیر اختلافات قابل توجهی میان عربستان و ایران وجود داشته باشد. عربستان همچنین در جریان تحریم نفت ایران، با افزایش تولید خود تلاش کرد تا از توان اثر گذاری نفت به عنوان یک ابزار اعمال فشار به غرب، برای ایران بکاهد.
مسئله پرونده هسته ای نیز موضوع دیگری است که نگاه منفی مردم ایران به حکومت سعودی را طی سال های اخیر تشدید کرده است. مقامات سعودی در موضعگیری هایی آشکار علیه برنامه هسته ای ایران از یک سو و مذاکرات ایران با 5+1 در این زمینه از سوی دیگر، نشان دادند که تا چه میزان با پیشرفت و توسعه همسایه قدرتمند شمالی خود، بیمناک اند. رویکردی که دولت سعودی و لابی عربی در ایالات متحده را یک بار دیگر دربرابر ملت ایران قرار داد.
مقابله سیاسی با دیپلماسی ایرانی
علاوه بر برخوردهای مستقیم حکومت عربستان با مردم ایران، مواضع این کشور در قبال موضوعاتی مانند پرونده هسته ای ایران، بیداری اسلامی و به طور کلی موضوعات منطقه ای و بین المللی، زاویه دیگری از خصومت پادشاهی سعودی با ایران است.
این رژیم در دو تجاوز رژیم صهیونیستی به غزه و جنگ 33 روزه لبنان با وجود جایگاهی که در جهان اسلام از آن برخوردار است ترجیح داد همسویی کلی سیاست های خود با آمریکا را تغییر ندهد. سکوت مقامات سعودی در روز های ابتدایی جنگ اخیر در غزه نمایانگر روابط پنهان این دولت با رژیم صهیونیستی و آمریکاست. این نحو موضعگیری های مقامات سعودی بارها در راهپیمایی ها و گردهمایی ها در ایران مورد اعتراض مردم بوده و ایرانی ها به شیوه های مختلف از این دست مواضع عربستان ابراز انزجار کرده اند.
این آیه مبارکه بهترین دعا و شعار ضد جاهلیت وهابی سعودی و وصف حال آنهاست :*(تبت یدا ابی لهب و تب . ما اغنی عنه ماله و ما کسب )*
به گزارش خبرنگار ما، ساعت 19 و 30 دقیقه شامگاه یکشنبه 16 فروردین ماه مأموران کلانتری 10 فلسطین در جریان قتل دو عضو یک خانواده در مجتمع مسکونی شماره 375 خیابان فلسطین قرار گرفتند. مأموران پلیس بلافاصله در محل حادثه که طبقه سوم این مجتمع بود، حاضر شدند و با جسد خونین مرد 65 ساله به نام ساسان داخل آشپزخانه و در اتاق خواب با جسد دختر 27ساله او که آرزو نام داشت و طنابی به گردنش آویزان بود، مواجه شدند.
پس از این قاضی احمد بیگی، بازپرس ویژه قتل از دادسرای جنایی به همراه تیمی از کارآگاهان پلیس آگاهی در محل به تحقیق پرداختند. بازپرس در اولین گام دریافت که این حادثه را پسر 27 ساله خانواده به نام فرید به پلیس خبر داده است. نخستین بررسیهای تیم جنایی نشان داد ساسان که پزشک متخصص طب سوزنی است با اصابت سه ضربه چاقو به گردن، قلب و دست به قتل رسیده و آرزو که دانشجوی فوق لیسانس ژئوفیزیک است با فشار بر عناصر حیاتی گردن فوت شده است. همچنین بررسیهای بیشتر نشان داد قفل در سالم است و چیزی از خانه سرقت نشده است و این فرضیه برای بازپرس پرونده قوت گرفت که عامل یا عاملان این حادثه افراد آشنایی هستند.
بنابراین با توجه به آثار زخم در کف و روی دست فرید بازپرس ابتدا وی را مورد تحقیق قرار داد. وی در ادعایی گفت: عصر روز قبل به خاطر موضوعی با خواهرم درگیر شدم که او با چاقو به من حمله کرد اما من چاقو را از او گرفتم و دستم زخمی شد تا اینکه پدرم وارد خانه شد و من از خانه خارج شدم و بعد پیش دوستم سعید رفتم و با هم به سینما رفتیم و شب را هم خانه آنها خوابیدم تا اینکه امروز عصر به خانه آمدم و دیدم خواهرم در اتاق خواب حلق آویز است و پدرم هم در آشپزخانه با چاقو به قتل رسیده است و احتمال دادم آرزو پدرم را کشته و بعد خودکشی کرده است. بنابراین طناب دار را پاره کردم و جسد را به کف اتاق منتقل کردم.
صحنهسازی جرم
تیم جنایی در بررسیهای خود متوجه آثار خونی روی لباس آرزو شدند که معلوم شد این خون را عامل این حادثه بعد از قتل با ظرفی به لباس او ریخته است تا با صحنهسازی و فریب پلیس صحنه را طوری جلوه دهد که آرزو ابتدا پدرش را کشته و بعد دست به خودکشی زده است. همچنین بررسیهای بیشتر نشان داد آرزو اصلاً حلق آویز نشده است بلکه قسمتی از طناب بعد از بریده شدن به گردن آرزو بسته شده و قسمت دیگری هم به چنگک لوستر بسته شده تا صحنه را خودکشی جلوه دهند. بنابراین با توجه به تناقضگوییهای فرید و بررسی صحنه جرم، بازپرس به فرید مظنون شد و وی را دوباره مورد بازجویی قرار داد. وی این بار هم در ادعایی با انکار قتل پدر و خواهرش گفت: روز حادثه بعد از درگیری با خواهرم، پدرم وارد شد و من قهر کردم و از خانه خارج شدم. ساعتی در پارک بودم تا اینکه به خانه برگشتم و وارد خانه شدم و با این صحنه روبهرو شدم. خیلی ترسیدم و با توجه به اینکه دستم زخمی بود احتمال دادم پلیس به من مشکوک شود به همین خاطر به خانه دوستم رفتم و با هم به سینما رفتیم و شب را خانه آنها ماندم تا اینکه امروز عصر به خانه برگشتم و با دیدن این صحنه از دوستم سعید کمک خواستم و او گفت که به پلیس خبر دهیم.
در حالی که بررسیها نشان میداد حرفهای فرید متناقض است، متهم بار دیگر مورد تحقیق فنی قرار گرفت اما این بار او به قتل پدر و خواهرش اقرار کرد. او گفت وقتی برای تماشای تکرار سریال در حاشیه به اتاق رفتم دیدم خواهرم مشغول تماشای کانال دیگری است. بر سر تغییر کانال با هم درگیر شدیم و او را به قتل رساندم. بعد از آن بود که پدرم وارد خانه شد. از آنجا که ترسیده بودم با چاقو به پدرم حمله کردم و او را هم به قتل رساند. بعد با صحنهسازی قصد فریب داشتم که گرفتار شدم.
سرهنگ کارآگاه آریا حاجی زاده ، معاون مبارزه با جرایم جنایی پلیس آگاهی تهران گفت : تحقیقات بیشتر از متهم به دستور قاضی احمد بیگی ادامه دارد.
گفتوگو با متهم
فرید کمی درباره خانوادهات توضیح بده؟
ما خانواده تحصیلکردهای بودیم. پدرم پزشک طب سنتی بود و مدرکش را از ایتالیا گرفته بود و تخصصش را هم از کشور کانادا. خواهرم دانشجوی فوق لیسانس ژئوفیزیک دانشگاه آزاد علوم تحقیقات بود و خودم نیز دانشجوی کارشناسی رشته بیولوژیک دانشگاه آزاد تهران شمال هستم. من علاوه بر تحصیل در کار خرید و فروش لوازم برقی بودم و با دوستم شرکت واردات داشتم. چند سال قبل که مادرم بر اثر بیماری سرطان فوت کرد، من و خواهر و پدرم در خانهمان در خیابان فلسطین با هم زندگی میکردیم تا اینکه این حادثه رخ داد.
با پدر و خواهرت مشکل داشتی؟
نه. با پدرم که خیلی دوست بودم و اصلاً مشکل نداشتم اما با خواهرم با توجه به اینکه از نظر سنی به هم نزدیک بودیم، گاهی اوقات بگو مگو داشتیم آن هم در حد مشاجره لفظی.
پس چی شد که دست به این جنایت هولناک زدی؟
من به خاطر تماشای تلویزیون با خواهرم درگیر شدم که این اتفاق افتاد.
پذیرفتن حرف شما کمی سخت است. اینکه آدم به خاطر تماشای تلویزیون نزدیکترین عزیزانش را به قتل برساند؟
واقعیت را گفتم. این حادثه پیش آمد، خودم هم فکرش را نمیکردم.
بیشتر توضیح بده؟
عصر روز حادثه خواهرم در حال تماشای شبکه ماهوارهای جی ام سی بود و من قصد داشتم یک سریال ایرانی را از شبکه 3 تماشا کنم اما وقتی خواستم کانال را عوض کنم خواهرم مخالفت کرد و اصرار داشت میخواهد برنامه شبکه جی ام سی ماهواره را نگاه کند که با هم درگیر شدیم. پس از این آرزو را در اتاقش حبس کردم که بیرون آمد و ناگهان چاقویی از آشپزخانه برداشت و به طرف من حمله کرد. من توانستم چاقو را با دستم بگیرم که دستم زخمی شد و بعد گلویش را گرفتم و کش زیر شلواری را که نزدیکم بود به گردنش انداختم و آنقدر فشار دادم که نفسش قطع شد و فوت کرد.
چرا پدرت را کشتی؟
پس از این خواهرم را به اتاقش بردم و قصد داشتم برای فریب پلیس صحنهسازی کنم که پدرم در خانه را باز کرد. او با نایلونی که داخلش نان شیرمال بود وارد آشپزخانه شد که فکرم به جایی نرسید و در تاریکی آشپزخانه با همان چاقویی که آرزو به من حمله کرده بود، چند ضربه به پدرم زدم تا تنها شاهد حادثه را از بین ببرم.
بعد چه کار کردی؟
بعد کمی فکر کردم و این صحنهسازی به ذهنم رسید. طنابی را از بالکن بریدم و قسمتی از آن را به دور گردن خواهرم گره زدم و قسمتی را هم به چنگک لوستر و بعد هم مقداری از خونهای پدرم را به لباس آرزو پاشیدم تا صحنه را اینگونه جلوه دهم که خواهرم ابتدا با چاقو پدرم را کشته و بعد اقدام به خودکشی کرده است.
صحنهسازی برای فریب پلیس از کجا به ذهنت رسید؟
من خیلی برنامههای شبکههای مختلف ماهواره را نگاه میکنم. این صحنهسازی را هم در شبکه ماهوارهای من و تو یاد گرفتم و بعد از حادثه به ذهنم خطور کرد.
چی شد که بعد از قتل پدر و خواهرت به سینما رفتی؟
پس از حادثه لباسهایم را عوض کردم و لباسهای خونی و کش زیر شلواری را به داخل سطل زبالهای انداختم و با دوستم سعید و پرهام تماس گرفتم و به سینما رفتیم. من رفتارم را عادی جلوه دادم تا کسی به من شک نکند و شب را هم در خانه سعید خوابیدم و حتی صبح از خانه آنها چند بار با خانهمان تماس گرفتم و بعد خودم را نگران جلوه دادم تا سعید هم به من شک نکند. تا عصر خانه آنها بودم و فوتبال تماشا کردیم تا اینکه با هم برگشتیم و من وارد خانه شدم و به سعید زنگ زدم و گفتم پدرم به قتل رسیده و خواهرم نیز حلق آویز شده است.
حرف آخر؟
با کاری که کردم حرفی ندارم اما خیلی پشیمان هستم. کاش تصمیم درستتری میگرفتم.
بازی محـبـوب «Clash of Clans» (برخورد قبایل) در طول ایام عید نوروز پای ثابت مهمانیها بود. امروز دیگر تماشای کسانی که با دقت در حال ارتقای اکانت بازی خود هستند یا در حال آماده شدن برای یک war هستند، کار عادی شده، آنها بازی «Clash of Clans» را نصب کرده و به خود هیجان تزریق میکنند. هیجانی رایگان اما وقتگیر که این روزها پای پول و معاملات غیر قانونی اما سودآور نیز به آن باز شده است.
بازی آنلاین و رایگان «Clash of Clans» در عمر سه ساله خود آنقدر شهرت پیدا کرده است که برای معرفی آن نیازی به توضیحات طولانی نباشد. بازیای که میلیونها نفر را در سراسر جهان از جمله ایران به خود مشغول کرده و روزانه بیش از 100هزار کاربر جدید به آن میپیوندد.
«Clash of Clans» چیست؟
بازی کلش آف کلنز (Clash of Clans) یک بازی استراتژیک است. این بازی را میتوان دومین بازی آنلاین محبوب شده در میان ایرانیها دانست. اولین بازی که در این زمینه به شهرت جهانی رسید و ایرانیها هم از آن استقبال کردند، «تراوین» بود، بازی متعلق به شرکتی آلمانی است که مجوز فعالیت دامنه داتآیآر آن نیز از طرف بنیاد ملی بازیهای رایانهای صادر شده بود اما بعد از چند سال فعالیت از سوی کارگروه مبارزه با مصادیق محتوای مجرمانه فیلتر شد، اما سایتهای مشابه آن با عناوین دیگری هم اکنون در حال فعالیت هستند. «Clash of Clans» محصول شرکت «Supercell» است. این شرکت فنلاندی در زمینه ویدئو گیم فعالیت دارد. این شرکت از سال 2010 فعالیت خود را آغاز کرده و به غیر از «Clash of Clans» بازیهای پرمخاطب دیگری مانند «Boom Beach» و «Hay Day» را نیز عرضه کرده است که آنها هم مانند کلش آف کلنز بازیهای آنلاین هستند. ساختار«Clash of Clans» مانند اکثر بازیهای استراتژیک آنلاین بر اساس ایجاد یک سرزمین و همکاری با سایرین برای پیروزی در نبرد با سایر رقبا است. ایجاد حس همکاری و رقابت که عامل اصلی محبوبیت بازیهای آنلاین به شمار میرود نیز در این بازی به خوبی رعایت شده است.
تنها رد پای کلش در بنیاد بازیهای رایانهای
محبوبیت بازی کلش آف کلنز آنقدر بالا است که مدیران ارشد ورزش کشور در یک جلسه رسمی مشغول بازی کردن باشند بدون اینکه متوجه باشند دوربینهای تلویزیون اقدام آنها را ثبت و ضبط کرده است. بهرام شفیع، مجری برنامه ورزش و مردم این نکته را در برنامه تلویزیونی که معاون وزیر ورزش نیز حضور داشت، افشا کرد. شفیع گفت: «در جلسه هم اندیشی الزامات و اقدامات بازاریابی بچههای فیلمبردار ما صحنههای خوبی را شکار کردهاند. آنها از یکسری رؤسای فدراسیون فیلم گرفتهاند که در این جلسه مشغول بازی کردن«کلش آف کلنز» بودند! آیا واقعاً این شایسته است که در چنین جلسهای همه موبایل به دست بگیرند و بازی کنند؟»
به رغم موفقیت «Clash of Clans» در سطح جهانی و در میان مخاطبان ایرانی، بنیاد بازیهای رایانهای تا به حال توجه خاصی به این بازی نداشته و به دلیل در دسترس نبودن مدیرعامل این بنیاد، «جوان» نتوانست از برنامه آتی این بنیاد درباره «Clash of Clans» باخبر شود! تنها اشاره اینکه میتوان از کلش آف کلنز در سایت بنیاد ملی بازیهای رایانهای مشاهده کرد درآمد روزانه پنج میلیون دلاری این بازی است! درآمدی فوقالعاده برای یک بازی که بخشی از آن نیز از سوی ایرانیها پرداخت میشود. با جستوجوی کوتاهی در فضای مجازی سایتهای زیادی را با موضوع خرید و فروش اکانت کلش آف کلنز و «gem» در دسترس خواهد بود.
«Clash of Clans» نمای نزدیکتر
کلش آف کلنز بازی رایگانی است. اما شرکت تولیدکننده بازی را به نوعی طراحی کرده است که کاربر برای داشتن موقعیت بهتر پول خرج کند. درآمد بازی نیز از این طریق تأمین میشود. در «Clash of Clans» نوعی بیت کوین (پول مجازی) به نام «gem» فعال است که کاربر با پرداخت دلار بستههای جم را خریداری میکند و از آن طریق امکانات بیشتری در بازی به دست میآورد. محسن جوان 18 سالهای است که در زمینه بازی کلش آف کلنز فعالیت دارد و در سایت خود کسانی را که کلش بازی میکنند، راهنمایی میکند. محسن در سایتش امکان خرید «جم» را برای بازیکنان دارد. وی در گفت و گو با «جوان» درباره این بازی و نحوه خرید و فروش اکانت و خرید «جم» میگوید: «کلش به دلیل موضوع بازی و گرافیک بالایش مخاطبان زیادی دارد، در گروهی که خودم در آن هستم از بچه 9 ساله تا فرد 47 ساله نیز حضور دارند. یکی از دلایلی که باعث میشود کلش محبوبیت خود را حفظ کند، این است که حداقل ماهی یک بار بازی آپ دیت (به روز) میشود و اضافه شدن امکانات جدید به آن اضافه میشود.»
محسن میگوید: «برخی از افراد کارشناسان خرید و فروش اکانت کلش هستند به طوری که با چند گوشی همراه به صورت همزمان چند اکانت را ارتقا میدهند و بعد آنها را میفروشند. البته کسانی هم هستند که صرفاً بر اساس علاقه بازی میکنند اما در طول بازی به آنها هم پیشنهاد فروش اکانتشان داده میشود.»
قیمت اکانتها بر اساس سطح هر اکانت تعیین میشود. اکانتهایی بالای 100، قیمتهایی بالای 900 هزار و یک میلیون تومان دارند. اقدامی که به صورت توافقی میان خریدار و فروشنده صورت میگیرد. محسن میگوید:«خود بازی امکان انتقال لینک را دارد اما میتوان اکانت را از طریق جیمیل نیز منتقل کرد. البته در این بین بسیاری افراد فریب قیمتهای بالا را میخورند و اکانتشان از دستشان خارج میشود.»
این فعال بازی «Clash of Clans» در پاسخ به این سؤال که آیا خود بازی هم در آخر برای برندگانش جایزهای در نظر میگیرد یا نه، میگوید: «در انتهای بازی اگر جزو سه گروه برنده باشید که کار بسیار سختی است، از طرف بازی به شما بستههای رایگان«gem» داده میشود.» این به آن معنا است که همه هزینههایی که برای خرید و فروش اکانت انجام میشود هیچ گونه بازگشت سرمایهای برای خریدار نخواهد داشت!
نرخ «جم» در دست واسطهها
به دلیل تحریمها سایت رسمی «Clash of Clans» امکان خرید «جم» را برای ایرانیها ممنوع کرده است. از این رو ایرانیها برای بازی کردن و خرید «جم» مجبور میشوند از طریق «VPN» وارد سایت خرید شوند. بسیاری از افراد نیز ترجیح میدهند «جم» را از واسطههای ایرانی بخواهند؛ کسانی که با تهیه«gift card» از سایت اصلی بستههای 500، 1200، 2500، 6500 و 14000 جمی را خریداری میکنند. این بستهها از قیمت 4/99 دلار تا 99/99 دلار متغیر است. محسن میگوید:« واسطهها بر اساس میزان خرید حقالزحمهای را از خریدار میگیرند که تقریباً بین 3 تا 15 هزار تومان است.» البته باید یادآور شد که قیمت بستههای «جم» بر اساس انصاف واسطه بالا و پایین میشود. محسن میگوید: در شبکههای مجازی موبایلی مانند «لاین» پیشنهادهای خیلی پایینی برای فروش «جم» وجود دارد که معمولاً کلاهبرداری هستند و پول خریدار و اکانتش از بین میرود.!»
این بازیکن حرفهای «Clash of Clans» این توصیه را هم به دوستداران بازی میکند که اگر میخواهید واقعاً از هیجان بازی لذت ببرید برای آن پول خرج کنید!
فعلاً تب کلش آف کلنز فراگیر شده و تا پیدا شدن یک جایگزین برای آن مخاطبان ایرانی همچنان با اشتیاق صفحات گوشیهای هوشمند خود یا تبلتهایشان را نگاه میکنند و در بازی محو میشوند؛ بازی که به رغم سود آوریهای قانونی و غیر قانونی آن و ایرادات اخلاقی مانند چتهای خلاف اخلاق در محیط بازی که منجر به درگیریهای خانوادگی نیز شده است، بنیاد ملی بازیهای رایانهای هیچ طرحی برای آن ندارد.
حبیب احمد زاده مستندساز و فیلمنامهنویس با ارسال این نامه دردناک برای خبرگزاری مهر، در ابتدای این نامه آورده است: این نامه را سعید سیّاح طاهری نوشته بود و از سر دلتنگی به حامد، پسر شهید منصور عطشانی سپرده بود تا او بخواند و شاید کمی هم خودش آرام بگیرد. حامد که نامه را برایم فرستاد من ظالم هم گفتم به عنوان کفاره شوخی ام با شهید چرا نباید چاپ شود؟ دلیل چاپ فقط همین است ، همین... روح حاج منصور شاد
متن نامه سعید سیّاح طاهری به شهید عطشانی در ادامه آمده است:
سلام حاج منصور!
یه مسائلی هست که باید بهت بگم. چون تو گوش شنوا داری. آخه تو این شهر آبادان که بهش میگن «پایتخت مقاومت» تو مسؤولینش کمتر گوش شنوایی پیدا می کنی. گفتم بیام و با تو که در مقابلم دراز کشیدی درددل کنم. هرچند که...
سه روزپیش صبح خانمت زنگ زد و با حال مضطربی گفت: «حال حاجی خراب شده، به سرعت خودتو برسون.» اومدم خونه تون. دیدم بیهوش هستی و به شدّت نفس نفس می زنی. به اورژانس زنگ زدیم. خوشبختانه به سرعت اومدن و بعد از معاینه و انجام کارهای اولیّه گفتن باید به بیمارستان اعزامت کنن. تو اورژانس بیمارستان شهید بهشتی دکتر و پرستارا دورتو گرفتن و کارای درمانی مختلفی برات انجام دادن. ولی حیف که تو کُما بودی! و متوجه زحماتشون نشدی...
بعداز حدود یه ساعت (حدوداً 10صبح) دکتر اورژانس گفت: «بیمارتون باید به بخش آی سی یو منتقل بشه و سوپروایزر (معادل فارسیشو نشنیده ام!) پیگیر انتقال بیمار شماست. ولی درحال حاضر تو آبادان تخت خالی برای آی سی یو پیدا نمیشه!!» رفتم پیش سوپروایزر و گفتم: «چگار کنیم؟» گفت: «بیمارستان ما که بخش آی سی یو نداره و بیمارستان طالقانی هم جا نداره ولی من پیگیرم که از جایی براش پذیرش بگیرم.» حاج منصور! خوب شد تو کُما بودی! و حال زن و بچه هات رو که به شدّت نگران و گریان بودن، ندیدی!
با خودم گفتم که باید کاری کنم. به یکی از دوستام تلفن کردم. گفت به مسؤول دفتر فلان نماینده مجلس زنگ بزن تا کار حاجی رو پیگیری کنه. منم همین کارو کردم و اون مسؤول محترم دفتر گفت: پیگیری می کنم. چند دقیقه بعد تماس گرفت و گفت: از بیمارستان شرکت نفت آبادان پذیرش گرفتم. اونا یه تخت آی سی یو رو معمولاً برای کارکنان شرکت نگه میدارن و قرارشده همین تخت رو بدن. موضوع رو به سوپروایزر اورژانس بیمارستان شهید بهشتی گفتم. با بیمارستان شرکت نفت تماس گرفت و گفت: «قبول کردن، ولی گفتن که قبل از اعزام بیمار، یکی از همراهان او به صندوق بیمارستان مراجعه کنه!!» سوپروایزر اینو هم اضافه کرد که: «در حال حاضر با توجه به وضعیّت وخیم بیمار شما، امکان انتقالش وجود نداره! و باید وضعیّتش تثبیت بشه». حال تو هم که خوب نمیشد تا بتونیم منتقلت کنیم! الآن که دارم به این مسأله فکر می کنم، متوجه میشم که خودت علیرغم اینکه تو کُما بودی، نمی خواستی به اون بیمارستان بری!!... چونکه یه بیمارستان اختصاصی برای دیگران (و نه همهء مردم شهر)، نمیتونه جای تو باشه؛ حتّی برای نجات جونت!!! آخه بچه های «امام خمینی(ره)» تا آخرین لحظه های حیاتشون هم به راه امام وفادارن...
جانبازشهید حاج منصور عطشانی(سمت چپ) و جانباز حاج سعید سیّاح طاهری (سمت راست)
شیفت اورژانس عوض شد. دکتر و پرستارای شیفت بعدی هم مثل قبلی ها، بهت رسیدگی کردن و دورت بودن. حیف حاجی تو کُما بودی! و زحمتاشون رو ندیدی.خلاصه کنم؛ ساعت یک و نیم بامداد روز بعد، سوپروایزر اورژانس شهید بهشتی گفت: «می خواهیم بیمارتون رو به بیمارستان شرکت نفت منتقل کنیم. سوپروایزر اونجا خانم... گفته قبل از اعزام بیمار!! یه نفر از همراهاش به صندوق بیمارستان مراجعه کنه!» منم رفتم بیمارستان شرکت. مسؤول محترم صندوق بهم گفت: «باید مبلغ سه میلیون تومان پول به عنوان امانی بدی تا بیمارت رو بستری کنیم!!!» پول رو دادم. بعد بهش گفتم: «این بیمار، اولاً جانباز چهل درصده؛ ثانیاً دفترچه بیمه درمانی نیروهای مسلّح با بیمه تکمیلی! هم داره؛ ثالثاً شام شهادت حضرت زهراء(س) که همه جا تعطیله، برای بیماری که باید در بخش آی سی یو بستری بشه و معلومه که وضعیّت حیاتی او خرابه، درخواست چنین پولی درسته؟!» گفت: «قانون بیمارستانه!!! اینجا مخصوص کارکنان شرکت نفته و من مأمورم و معذور!» می دونستم که اینطوری نیست. این بیمارستان به اسم کارکنان زحمتکش پالایشگاهه، ولی به کام صاحب منصبان و پولدارا. آره حاجی؛ خوب شد تو کُما بودی! و این صحنه رو ندیدی...
رفتم دم در بیمارستان، تو تاریکی نشستم. آخه گریه ام گرفته بود. یاد محاصرهء یکسالهء آبادان افتادم. تو شهر مونده بودی و از اون دفاع می کردی. تازه، زنت رو هم داخل محاصره آورده بودی (یه نو عروس!) دو نفری کارای فرهنگی، تبلیغی، امدادی، و... برای رزمندگان و روستاییان «جزیره مینو» انجام می دادید. چه روزای خوبی بود! کسی نمیگفت «مأمورم و معذور!!!» همه با تمام وجودشون از شهر دفاع می کردن. اگه جایی از پالایشگاه گلوله باران می شد، گارگرا و کارمنداش زخمی میشدن، تأسیساتش آتیش میگرفت، خونه های شرکت نفتی ها بمباران می شد، «همه کمک می کردن» هم شرکتی ها و هم مردم شهر. زخمیا رو نجات می دادن، جسدها رو از زیر آوار در میاوردن، پیکرهای تکّه تکّه شده رو با دقّت تمام جمع میکردن، گونی ها رو خیس می کردن و روی سرشون می کشیدن تا بتونن به آتیش ناشی از سوختن مواد نفتی نزدیک بشن و به آتشنشانای شجاع پالایشگاه کمک کنن. اونوقتها کسی نمیگفت اینها اختصاصیه! و ادارات و خونه های شرکت نفته و به ما ربطی نداره! زنها و دخترای شهر مثل «شهیده مریم فرهانیان» به کمک پرستارای بیمارستان شرکت نفت رفته بودن و بی هیچ توقّعی و بدون دریافت حتّی یک ریال حقوق، به درمان مجروحین کمک می کردن و هیچ نمی گفتن...
روزهای جنگ سریع و سخت می گذشت. تمام جنگ رو تو جبهه بودی. تابستون سال61 تو عملیّات رمضان، ماشین تبلیغات سپاه آبادان رو مین رفت و تو هم با اونا بودی. رفته بودی با دوربین عکّاسی ای که توی یه کیف برزنتی کهنهء سبزرنگ همیشه همراهت بود، از صحنه های رشادت و فداکاری رزمندگان عکس بگیری تا توی تاریخ ثبت و ضبط بشه؛ و همینطور هم شد. الآن نگاتیوهای عکسای تو در «انجمن عکّاسان انقلاب و دفاع مقدّس» موجوده و مشغول آماده سازی برای انتشار یک اثر به یادماندنی...
سال64 تو عملیات والفجرهشت، فاو «شیمیایی» شدی؛ بازم جبهه رو ول نکردی! پنجم فروردین65 که همه به مرخصی تعطیلات عید رفته بودن، بازم تو جبهه بودی و در حال بردن فیلم برای نمایش دادن به رزمندگان تیپ زرهی 72محرم، که راننده ماشین لندکروزتون رو چپ کرد و تو جمجمه ات شکست و مغزت آسیب دید. اکثر دندونهای جلوت خورد شد و چندتا دنده و کتفت هم شکست. حیف شد که تو کُما رفتی! و زحمتای زنت رو ندیدی که با سه تا بچه کوچیک از این شهر به اون شهر، به دنبال دوا درمونت بود. تا خوب شدی و بازم به جبهه برگشتی...
چندسال بعد «حبیب احمدزاده» برام تعریف کرد:
«ما چقدر ظالم بودیم! وقتی خبر چپ شدن ماشین حاجی رو شنیدیم، دلمون هُری ریخت و گفتیم نکنه دستگاه نمایش فیلمشون هم آسیب دیده باشه... که خبر اُوردن که دستگاه سالمه و خودشون داغون شدن! یه نفس راحتی کشیدیم، آخه به جز اینا کسی نمی اومد برا رزمنده ها فیلم نمایش بده.»
بگذریم! اینها قصّه و «أَسَاطِیرُالأوَّلِین» است. اگه کسی می خواد قصّه های عجیب و غریب زندگیتو بدونه، میتونه کتاب «گنجینهء رنج» که خاطرات همسرت از اون روزهاست رو بخونه...
همینطور تو تاریکی نشسته بودم و منتظر که آمبولانس تو رو از بیمارستان شهید بهشتی بیاره. با خودم گفتم تو اوّلین فرصت باید تو اینترنت جستجو کنم ببینم «آی سی یو» یعنی چه؟! شاید تا حالا معنی اونو اشتباه فهمیدم. دیروز به «حامد» پسرت گفتم اینکار رو برام بکنه. آخه حالا حامد یه مرد شده، درست مثل باباش. هرکی به وبلاگ «مرد آبادانی» رجوع کنه اینو متوجّه میشه. حامد نتونست و پسر دوّمت «محمّد» اینکارو کرد. نتیجه این بود: «intensive care unit (ICU) بخش مراقبتهای ویژه از بخشهای تخصّصی در بیمارستانهایی است که خدمات مراقبتی و درمانی ویژه ارائه می دهند. در این بخش بیماران بطور لحظه ای و شبانه روزی تحت پایش (مراقبت) قرار داشته و درمانها به صورت تهاجمی و نیمه تهاجمی انجام می گیرد.» دیدم که نه! اشتباه نکرده بودم...
از پسرات حامد و محمّد گفتم، یاد یکی دیگه از بچه هات افتادم: «احمد» جوانی 29ساله که در برخورد اوّل با هرکسی وقتی اوّلین کلمات رو می گه، آدما تعجب میکنن که چرا یه جوون مثل یه بچه 5ساله حرف میزنه؟! آخه اونا نمیدونن سال64 وقتی جبهه بودی، یه بیمارستان تو اهواز (مثل همین بیمارستان آبادان) احمد 15روزه رو که یرقان شدید داشت به بهانه نداشتن تخت خالی!! بستری نکردن و گفتن: «ببرینش خونه!! و یه لامپ مهتابی بالای سرش روشن کنین، خوب میشه!!!» و اون طفل معصوم تو خونه، زیر نور اون لامپ مهتابی کذایی «تب کرد و تشنّج کرد» و برای همیشه یه «کودک» موند...
حاج منصور، راستی دیروز وقت کردم رفتم پیش یکی از مسؤولای بیمارستان شرکت و گفتم چرا برای پذیرش یه بیمار آی سی یویی، نصف شب، پول و... در جوابم گفت: «بنیادشهید که کاری به درمون جانبازانی که دفترچه نیروهای مسلّح دارن، نداره! خود خدمات درمانی نیروهای مسلّح هم وقتی هزینهء بیماراشونو طبق تعرفه دولتی براشون می فرستیم، همهء پول رو پرداخت نمی کنن؛ بودجهء فلان میلیاردی بیمارستان هم کفاف خرجشو نمیده؛ اگه ما این پولا رو نگیریم، همین بخش آی سی یو رو هم باید تعطیل کنیم.» و ادامه داد: «دانشگاه علوم پزشکی آبادان هیچ کمکی به ما نمیکنه؛ و در رتبه بندی بیمارستانها، رتبه خوبی به ما نمیده، در حالی که وقتی به ردهء بالاشون گزارش میدن، امکانات بیمارستان ما (تعداد تختها، اتاقهای عمل، بخشهای مختلف مراقبتی و تخصصی، آمبولانسهای مجهّز، اورژانس و ...) رو جزو امکانات درمانی شهر گزارش می کنن و پُزش رو میدن!! و نونشو میخورن» و گفت و گفت و گفت...
حاجی؛ آبادان هرچیش کم باشه، سخنرانش زیاده. فوتبالیستای خوبی هم داره که توپو تو زمین حریف و با قدرت هرچه تمامتر شوت می کنن. بهش گفتم: گناه مردم این وسط چیه که دعواهای مسؤولین تمام نشدنیه و دودش به چشم اونا میره؟! حاج منصور، خوب میدونی که آبادان از نظر جغرافیایی بهش میگن «جزیره» ولی مسؤولین، اونو تبدیل کردن به «مجمع الجزایر»؛ هرچند نفر دور یه نفر! بکِش تا بکِشیم!...
حاج منصور؛ سرتو درد اُوردم. باید برم. آخه به کاروان راهیان نور از کرج اومده گلزارشهدای آبادان و یادمان 177شهید گمنام شهر. باید براشون روایت این شهر و یکسال محاصره و هشت سال زیر آتیش مستقیم توپخانه ها و بمباران هواپیماها رو بگم. از مقاومت مردم و رزمنده ها، دفن شبانه شهداء، از مهاجرین مظلوم جنگ تحمیلی، مصائب اونا و ...
حاجی لباستو می خوام مرتّب کنم و برم؛ چون آبادانیا باید ظاهرشون خوب باشه! کمبودای مختلف، مشکلات عدیده، بیکاری، آب شور و ... هم مهم نیست! مهم اینه که مسؤولین، ایّام عید مهمون دارن و شهر، باید گل و بلبل و سنبل به نظر برسه!! قبلاً تو راوی بودی و حالا باید یکی دیگه راهتو ادامه بده. پرچم جمهوری اسلامی روی قبرتو می بوسم و اونو مرتّب می کنم. دعا کن ما هم وفادار به راه شهداء بمونیم و پُست و مقام «غافل و پَست»مان نکنه...
مدیر شبکه سوم سیما با قاطعیت اعلام کرده است که سریال «درحاشیه» مهران مدیری بدون تغییر ادامه مییابد ضمن آنکه این سریال به هیچ وجه قصد توهین به هیچ قشری را نداشته و منتقدان جامعه پزشکی در این باره عجولانه قضاوت کردهاند.
«سیدغلامرضا میرحسینی» در شرایطی از ادامه بدون تغییر در پخش سریال طنز مدیری خبر داده است که شواهد امر در روزهای گذشته از تلاش سازمان نظام پزشکی کشور برای ترتیب دادن تحصن پزشکان و اعتراض آنها به این سریال حکایت داشت.
با این حال مدیر شبکه سوم سیما با رد اظهارات در خصوص توهین این سریال به جامعه پزشکی به «فارس» گفته است: «تمام تلاش ما در تولید این اثر ایجاد فضایی شاد برای مردم بوده است و به هیچ عنوان قصد توهین و جسارت به هیچ قشری مد نظر ما نبوده و نیست.» به گفته میرحسینی، دوستان منتقد این سریال عجولانه قضاوت میکنند و اگر بدون تعصب به محتوای اثر نگاه کنند، متوجه میشوند که «در حاشیه» به هیچ کس توهین نمیکند.
مدیر شبکه 3 با اشاره به استقبال مردم از سریال مدیری به منتقدان این سریال هم توصیه کرد که پای تماشای «در حاشیه» بنشینند و لذت ببرند. البته مدیر شبکه سوم سیما با اعلام اینکه «برای ما نظر مردم از اهمیت بیشتر و بالاتری برخوردار است» به نظر میرسد که نیشتری هم به منتقد درجه اول «در حاشیه» و رسانه ملی زده باشد.
رئیس سازمان نظام پزشکی کشور روز پنجشنبه گذشته در نامهای به رسانه ملی از سریال مهران مدیری و رویه کلی صدا و سیما در قبال جامعه پزشکان انتقاد کرده و پخش این سریال را عامل تخریب رابطه پزشک و بیمار قلمداد کرده بود. با وجود اطمینان خاطر میرحسینی به طرفداران سریال «در حاشیه» مدیری اما بعید به نظر میرسد که مخالفان سختگیر این سریال و رسانه ملی در جامعه پزشکی کشور از موضع خود عقبنشینی کنند؛ چراکه ظاهراً جریان پزشکی در حال تشکیل یک تجمع است.
برای شبکه سوم سیما، مهران مدیری و گروهش اما چیزی تغییر نخواهد کرد؛آنها حمایت سرسختانه مردم را دارند. نظرات مردمی در رسانهها و شبکههای اجتماعی حاکی از حمایت آنها از سریالی است که جای خالی چندین و چند ساله یک برنامه طنز تلویزیونی پر مهره را نزدشان پر کرده است. به گفته میرحسینی در حال حاضر پخش فاز اول سریال «در حاشیه» به روال عادی و روتین خود ادامه دارد و برای فازهای بعدی هم در زمان پخش تصمیمگیری خواهد شد.
بازی ضد ایرانی «یگان ببر» در مورد رویارویی ایران با نیروهای مشترک عربی و شکست نیروی قدس در یک ماجرای نظامی و اطلاعاتی، توسط شرکت امریکایی kumagames عرضه شده است. بازی که سایتهای سعودی کاربران خود را به بازی آن تشویق میکنند. قطعا تولید این بازی ضد ایرانی با حمایت عربستان و دلارهای نفتیسعودیها انجام شده است.
به گزارش«جوان»، بازیهای آنلاین به دلایل مختلفی از جمله امکان ایجاد بازی شبکهای و چند نفره، جذابیتهای فراوانی دارند. این بازیها با افزایش دسترسی و بالا رفتن سرعت ارتباط توسعه خوبی پیدا کردهاند. یکی از مهمترین انواع بازیهای آنلاین را بازیهای اکشن و استراتژیک تشکیل میدهند.
شرکت امریکایی و بازیهای ضد ایرانی
شرکت امریکایی kumagames که دفتر مرکزی آن در شهر نیویورک قرار دارد در زمینه تولید بازیهای ویدئویی و کامپیوتری فعالیت دارد که بخشی از آن را بازیهای آنلاین تشکیل میدهد. بازیهای این شرکت کامپیوتری اکثراً اکشن جنگی بوده و تلاش دارد تا بازیهایی تولید کند که با موضوعات روز بینالمللی قرابت داشته باشد یعنی همان سیاستی که هالیوود در سینما دنبال میکند.
در این رویکرد تلاش میشود اهداف سیاسی دولت امریکا مانند ایجاد زمینه برای جنگ و اشغال ابتدا در قامت یک فیلم یا سریال و حالا در قالب بازیهای کامپیوتری عرضه شود. گرچه هیچ گاه کیفیت بازیهای شرکت کوما در حد سری بازیهای Battlefield نیست که در نسخه سوم آن حمله به ایران شبیهسازی شده بود اما این شرکت تلاش کرده تعداد بازیهای ضد ایرانی خود را هر روز بیشتر کند. «آزادی گروگانها در ایران» و «حمله به ایران» دو نمونه دیگر از بازیهای ضد ایرانی کوما هستند.
همکاری با سیا و جاسوسی از ایران
البته شرکت کوما نام آشنایی در زمینه مسائل امنیتی به شمار میرود. همکاری این شرکت با سازمان سیا زمانی فاش شد که یکی از اعضای ایرانی آن به نام «امیر میرزایی حکمتی» در ایران دستگیر شد. وی در اعترافات خود به همکاری با سیا اذعان داشت و هم اکنون نیز به رغم درخواست امریکا برای استرداد وی، دوران محکومیت 10 ساله خود را در زندان میگذراند.
ترور نافرجام پادشاه عربستان حین بازی فوتبال!
بازی «وحده النمر» (یگان ببر) یکی از جدیدترین محصولات این شرکت کوما است. این بازی کاملاً عربی 20 قسمت دارد. مجله مهر درباره این بازی مینویسد: در این بازی حین برگزاری مسابقه فوتبال بین دو تیم عراق و عربستان، گروهی قصد دارند پادشاه عربستان را ترور کنند. اما با اطلاع و اقدام بهموقع ببرها این طرح ناکام مانده و پادشاه عربستان از ترور جان سالم به درمیبرد. او پس از این اتفاق به یکی از حامیان مالی گروه ببرها تبدیلشده و در نبرد با تروریستها از آنها حمایت میکند!
در اقدام بعدی از سپاه قدس ایران درخواست میشود تا با ایجاد جنگی صوری و ساختگی میان بحرین و ایران، پای گروه ببرها را به منطقه بازکرده و در آنجا آنها را نابود کنند!
به دستور سردار فربد (از فرماندهان رده بالای سپاه قدس) و با هماهنگی پادشاه بحرین، طی یکسری عملیات از پیش تعیینشده، جنگندههای بحرینی به جنگندههای ایرانی حمله کرده و بدین ترتیب آتش جنگ در منطقه افروخته میشود. طبق پیشبینیها، گروه ببر برای بررسی بحران به منطقه اعزام میشوند تا اوضاع مشکوک پیشآمده را بررسی کنند. زیرا طبق ادعای فرمانده آنها، نیروی قدس سپاه پاسداران ایران تنها مسئولیت ایجاد آشوب در مناطق و کشورهای خارج از ایران را عهدهدار است و تحریک ایران برای ورود به یک جنگ آنهم از طرف سپاه قدس موضوعی بسیار عجیب و مشکوک به نظر میرسد. گروه ببر برای پیگیری موضوع با یکی از مسئولان ایرانی تماس گرفته و او از شکاف درونی نظام با آنها سخن میگوید و رفتار سپاه قدس را خارج از کنترل نظام معرفی میکند.
در همین زمان که گروه ببر رایزنی با مقامات ایرانی را آغاز کرده، ناو جماران خود را برای حمله به اهدافی در بحرین آماده میکند، اما در آخرین لحظه، این فتنه با درایت روحانیت کشف و آتش جنگ فروکش میکند. سردار فربد و همدستانش در سپاه قدس دستگیر میشوند (عدهای از آنها پیش از دستگیری اقدام به خودکشی میکنند) و بدین ترتیب عملیات تروریستها بازهم با شکست مواجه میشود!
عربستان به دنبال انتقام مجازی
این بازی در شرایطی که عربستان سعودی به یمن تجاوز کرده است، در سایتهای مرتبط با دولت سعودی تبلیغ میشود. پروپاگاندایی که سعودیها با ایجاد آن در پی وارونه جلوه دادن حقایقی هستند که در سطح بینالمللی در جریان است. مخصوصاً اینکه کمکهای مستشاری ایران در جنگ میان دولتهای عراق و سوریه با تروریستهای داعش و القاعده باعث شده تروریستهای مورد حمایت سعودیها شکستهای سنگینی را متقبل شوند و حالا در فضای مجازی امریکاییها این امکان را برای سعودیها فراهم کردهاند تا انتقامی خیالی از این شکستها بگیرند.