به گزارش لنگرنیوز، سجاد ریحانی معاون بررسی و تحلیل سازمان بسیج دانشجویی در گفتوگو با فارس، ضمن محکوم کردن توهین نشریه فرانسوی «شارلیابدو» به پیامبر گرامی اسلام، گفت: اقدام این نشریه فرانسوی بسیار ناراحت کننده است ولی از آن ناراحتتر کننده اقدام برخی از نشریات و جریانات داخلی وابسته به دشمن در حمایت از این عمل توهینآمیز است. وی افزود: بحث دین اسلام، قرآن و ائمه معصومین از مباحث اعتقادی مردم کشور ما است و اگر کسی بخواهد به آنها توهین کند مردم متعهد، معتقد و با ایمان تحمل نخواهند کرد و امروز هم از مسئولان میخواهند تا ضمن رصد دقیق فعالیتهای این نشریات و گروهها برخورد شایسته و مناسبی با آنها شود. ریحانی در ادامه تصریح کرد: مطالبه جدی ما از مسئولان در رابطه با اقدام توهین آمیزی که به پیامبر اسلام شده این است که سفیر کشور فرانسه از کشور ما اخراج شود یا اینکه دولت فرانسه رسما به خاطر این اقدام معذرت خواهی کند و کسانی که به اعتقادات مسلمانان توهین کردهاند را مجازات کنند.
معاون بررسی و تحلیل سازمان بسیج دانشجویی در ادامه با اشاره به تجمع دانشجویان در مقابل سفارت فرانسه هم گفت: با پیگیریهای بسیج دانشجویی روز گذشته مجوز این تجمع صادر شد و دانشجویان و اقشار مختلف مردم امروز دوشنبه 29 دی ساعت 15 با حضور در مقابل سفارت فرانسه که در خیابان نوفل لوشاتو قرار دارد، انزجار خود را از اقدام توهین آمیز نشریه فرانسوی نشان خواهند داد. ریحانی تصریح کرد: این مراسم به صورت دانشجویی برگزار میشود و حجتالاسلام پناهیان استاد حوزه و دانشگاه نیز به عنوان سخنران در آن حضور خواهند داشت. وی در خاتمه ضمن دعوت از تمام دانشجویان، تشکلهای دانشجویی و اقشار مختلف مردم برای حضور در این تجمع گفت: انشاءالله مردم امروز با حضور خود نشاندهنده آزادی بیان واقعی که برخیها قصد دارند آن را با توهین به مقدسات مسلمانان نشان دهند، خواهند بود.
پروفسور مجید سمیعی یکی از مشهورترین جراحان مغز و اعصاب و رئیس جامعه جهانی جراحان مغز و اعصاب در گفتگو با خبرنگار بهداشت و درمان باشگاه خبرنگاران در خصوص آموزش گروهی از دانشجویان در آلمان تحت نظارت خودش، برای فعالیت در مرکز علوم اعصاب ایران گفت: برای مرکز علوم اعصاب ایران برنامه مفصلی جهت تعلیم و تربیت نیروی انسانی در آلمان داریم و می خواهیم افراد مورد نیاز برای بخشهای مختلف مرکز علوم اعصاب را در آلمان برای دورههای کوتاه مدت یا طولانی مدت آموزش دهیم تا پس از گرفتن تعلیمات با همان سیستم در مرکز علوم اعصاب ایران که در بهار سال 95 افتتاح خواهد شد مشغول به کار شوند. پروفسور سمیعی، ادامه داد: ما چند روز پیش این افتخار را داشتیم که از 50-40 جوان ایرانی مصاحبه کنیم که از این تعداد توانستیم 14 نفر را که در سطح علمی بسیار بسیار بالایی هستند، انتخاب کنیم و هیچ شک و تردیدی ندارم که این تعداد افراد بسیار موفقی در آینده خواهند بود. خبرنگار بهداشت و درمان باشگاه خبرنگاران، در مورد تعدادی که از قبل برای آموزش به آلمان رفته بودند پرسید که پروفسور سمیعی، پاسخ داد:آموزش آنهایی که از قبل آمده بودند در حال حاضر تقریباً 2 ماه دیگر به اتمام خواهد رسید و هر کدام از آنها طی این 2 سال بسیار موفق بودند و توانستهاند کارهای علمی بزرگی انجام دهند و با شرکت و سخنرانی در کنگرههای علمی بزرگ دنیا هر کدام توانستهاند حداقل 3 paper(مقاله) بسیار سطح بالا به چاپ رساندهاند و از آنجایی که طبق استانداردهای بینالمللی برای چاپ مقاله باید در تمام جملاتی که review دارند، را بخوانند و برای چاپ مورد تأیید قرار دهند، از این رو ما بسیار خوشحال هستیم که این گروه با دست پر به کشور باز می گردند. خبرنگار بهداشت و درمان باشگاه خبرنگاران، در خصوص زمان افتتاح مرکز علوم اعصاب سؤال کرد که پروفسور سمیعی، گفت:در اواخر فروردین 95 و اوایل آپریل کنگرهی بسیار بزرگی را درنظر گرفتهایم و فدراسیون جهانی به من قول دادهاند تا همکاران ما از 160 کشور برای افتتاح این مرکز به ایران بیایند و ما یک کنگره مفصل 6 روزه خواهیم داشت و نزدیک به 1000 نفر سخنران خواهند بود که در سالنهای مختلف اکثر مسائل علوم اعصاب مورد بحث قرار خواهد گرفت. پروفسور سمیعی، با تأمل ادامه داد: فکر می کنم این کنگره، کنگره بسیار بسیار بزرگی باشد و ارتباطات قویتری بین اساتید خارج و کشور ما برقرار شود. وی در پاسخ به خبرنگار بهداشت و درمان باشگاه خبرنگاران درخصوص امیدواری پروفسور سمیعی، در دریافت جایزه نویل توسط هر کدام از دانشمندان جوان که از آلمان باز می گردند، پاسخ داد:این آرزوی من است با اقداماتی که انجام دادهایم و برنامهای که برای این گروه چیدهایم، دستیابی به این موفقیت دست خودشان است و اگر کوتاهی کنند، من خوشحال نخواهم بود و دوست دارم تمام جوایزی که در سراسر دنیا به جوانان پیشرفته و با استعداد داده می شود البته باید کارهایی باشد که مورد توجه اساتید رشته علوم اعصاب در دنیا قرار گیرد متعلق به دانشمندان جوان ایرانی باشد. پروفسور سمیعی، با لبخند ادامه داد: آرزو دارم در زمانی که هنوز حیات دارم این جوایز در ایران باشد و از آنها لذت ببرم. پروفسور سمیعی، در پاسخ به سؤال خبرنگار بهداشت و درمان باشگاه خبرنگاران، در خصوص شروع اعمال جراحی همزمان با افتتاح مرکز علوم اعصاب ایران در بهار سال 95 گفت: قصد داریم فاز اول را به حوزه تشخیص اختصاص دهیم که خیلی مفصل است. چون در این مرکز بخش سرطان هم وجود دارد، کارهایی که برای تشخیص سرطان باید انجام شود، در زمان افتتاح فوراً می توان مورد استفاده قرار گیرد ولی شروع اعمال جراحی یابد بتدریج باشد. چرا که این اعمال بسیار بسیار پیشرفته هستند و نیاز به آمادگی افراد دارد ولی مطمئن هستیم که زمان زیادی طول نخواهد کشید که ما تمام سالنهای عمل را به کار بیندازیم. خبرنگار بهداشت و درمان باشگاه خبرنگاران، از حضور پروفسور سمیعی، در مرکز علوم اعصاب ایران پرسید که وی با سرور سرشار از امید گفت: به امید خدا، ولی حساب کنید که من همین مسئولیت را در چین و آلمان هم بر عهده دارم که بسیار زیاد است و در ادامه به مزاح گفت: اگر خدا بخواهد من خودم را به سه قسمت تقسیم می کنم ولی در هر ماه حداقل 10 روز در تهران خواهم بود، البته تیمی که درست کردیم شاگردان خود من هستند. خبرنگار بهداشت و درمان باشگاه خبرنگاران، در خصوص امیدواری پروفسور سمیعی، در خصوص دریافت جایزه نویل توسط هر کدام از دانشمندان جوان که از آلمان باز می گردند، پرسید که پروفسور سمیعی، با هیجان پاسخ داد: در بین دانشمندان ایرانی، دانشمندان جوان خارجی هم هستند و مرکزی بسیار علمی و فعال برای کمک به هموطنان خواهد بود. البته در درجه اول این مرکز در اختیار همه همکاران من در ایران است که اگر کمبودی در قسمتی دارند به این مرکز بیایند و یاد بگیرند. و خدا را شکر ما کشور بزرگی با 80 میلیون جمعیت هستیم که با یک مرکز نمیتوان به همه رسیدگی کرد ولی این مرکز باعث می شود تمام تازههای رشته مغز و اعصاب بطور مرتب در اختیار همکاران من قرار گیرد تا آنها بتوانند در اختیار بیماران قرار دهند. خبرنگار بهداشت و درمان باشگاه خبرنگاران، از پروفسور سمیعی، پرسید آیا حضور شما در همایش آلزایمر به این معنی است که شما هیچ وقت ایران را فراموش نمیکنید که وی با تأیید این مطلب گفت: همین طور است و خوشحالم که این سؤال از من پرسیده شد که شما وقتی به خانه خودتان برمیگردید چه احساسی دارید که من در پاسخ گفتم: من همیشه در خانه خودم هستم و هیچ وقت ایران از قلب من بیرون نمیرود و این طور نیست که وقتی به ایران می آیم احساس کنم تازه وارد این کشور شدهام، چون ما در خارج از کشور بطور 24 ساعته مسائلی که به پیشرفت مرکز علوم اعصاب مرتبط است را بررسی می کنیم، و هیچ وقت فاصلهایی بین خودم و ایران ندیدم.
به گزارش خبرگزاری پژوهشگاه علوم و معارف دفاع مقدس به نقل از روابط عمومی وزارت دفاع، اسماعیل کوثری نایب رئیس کمیسیون امنیت ملی مجلس در جمع دانشجویان و کارکنان دانشگاه صنعتی مالک اشتر با اشاره به ملی شدن صنعت نفت افزود: بعد از ملی شدن صنعت نفت، آمریکاییها جانشین انگلیسیها در ایران شدند و به مدت 25 سال تسلط همه امور را به عهده گرفته و در سال 1343 قانون کاپیتولاسیون را در ایران وضع کردند و از مردم ما حق توحش میگرفتند.
وی با بیان اینکه در آن زمان استکبار جهانی و به ویژه آمریکا منافع بسیاری در ایران و منطقه داشتند، اظهار داشت: از 6.5 میلیون بشکه نفتی که در کشور استخراج میشد نیم میلیون آن به مصرف داخل میرسید و از حاصل درآمد 6 میلیون بشکه نیز چیزی حدود 15 تا 16 درصد به کشورمان پرداخت میکردند که همان هم صرف خرید سلاح و جنگنده از آمریکا میشد.
نایب رئیس کمیسیون امنیت ملی مجلس ادامه داد: بعد از انقلاب بالغ بر 80 هزار مستشار آمریکایی از کشورمان پا به فرار گذاشتند و گمان میکردند صنعت نفت ایران از بین خواهد رفت، اما جوانان ایرانی به پیشرفتهای چشمگیری در این زمینه دست یافتند و امروز کشورمان به قدرت بزرگ منطقه تبدیل شده است.
وی به نقشههای شوم استکبار علیه انقلاب اسلامی و نظام جمهوری اسلامی ایران طی 36 سال گذشته اشاره کرد و گفت: آمریکاییها که در طراحی توطئههای مختلف علیه نظام و انقلاب شکست خورده بودند، تصور میکردند با تحمیل جنگ به ایران به راحتی میتوانند نظام را سرنگون کنند، اما دو عامل اصلی رهبری و مردم تمامی محاسبات دشمن را برهم زد.
کوثری با اشاره به نقش جوانان انقلابی در آن دوران که تمام دغدغهشان اطاعت از رهنمودهای حضرت امام(ره) بود، خاطرنشان کرد: یکی از این جوانان که برای انقلاب و نظام از تمام وجود تلاش میکرد، شهید حسن طهرانیمقدم بود.
فرمانده لشکر27 محمد رسولالله در دوران دفاع مقدس با بیان خاطرهای از شهید طهرانی مقدم گفت: این شهید بزرگوار که در عملیات خیبر 23 سال بیشتر نداشت در جلسهای با شهید همت گفته بود که موشکهای دوربرد خواهد ساخت و همان طور که دیدید موفق به ساخت این موشک شد.
وی با اشاره به پیشرفت روزافزون متخصصان و دانشمندان جوان ایرانی در انرژی هستهای تاکید کرد: اکنون نیز در بحث هستهای جوانان این مرزوبوم از دلوجان مایه میگذارند.
«شهید املاکی شما، که توی میدان جنگ شیمیایی زدند و خودش هم آنجا در معرض شیمیایی بود، بسیجی بغل دستش ماسک نداشت، شهید املاکی ماسک خودش را برداشت بست به صورت بسیجی همراهش! قهرمان یعنی این».
اینها بخشی از سخنان رهبر معظم انقلاب حضرت امام خامنه ای (مدظله العالی) در دیدار خانواده شهید حسین املاکی با ایشان است؛ شهیدی که پیش و پس از انقلاب، عمر خویش را در راه اسلام و قرآن و آرمان هایی که امام خمینی(ره) داشت صرف کرد و سرانجام در این راه به فیض شهادت نائل آمد.
او در شب عاشورای سال 1340، در روستای کولاک محله، شهرستان لنگرود در خانواده ای مذهبی و کشاورز به دنیا آمد؛ روحیه ایمان و کفرستیزی انقلابی حسین انگیزه ای فراهم کرد تا به موج عظیم انقلاب بپیوندد و در این عرصه فعالیت زیادی برای به زانو در آوردن نظام منحوس پهلوی انجام داد و بعد از انقلاب هم به جمع سبز جامگان این نهاد بر خواسته از متن امت اسلامی یعنی سپاه پاسداران لنگرود پیوست. در روزهای نخست تهاجم عراق به ایران و در قالب نخستین گروه از نیروهای اعزامی گیلان عازم جبهه های نبرد حق علیه باطل شد؛ از جمله ویژگی های شهید املاکی که در گفت وگو با اعضای خانواده و همرزمانش به آن اشاره شده می توان به ایمان، شجاعت، خلاقیت، تدبیر و توانمندی اشاره کرد. می گویند خلاقیت او در ارائه شناسایی ها و طرح نظامی چنان عالی و دقیق بود که گویا سال ها در دانشکده دروس عالی نظامی و رزم آموخته است. شهید حسین املاکی، در سال 1361 با زهرا سحری ازدواج و صاحب سه فرزند شد. وی در زمان دفاع مقدس دو بار مجروح و چندبار تحت عمل جراحی قرار گرفت و در نهایت بر اثر حمله شیمیایی در سال 1367 به شهادت رسید.
«نیمه پنهان ماه» این هفته به گفت وگو با همسر این شهید بزرگوار اختصاص دارد؛ امیر بنان تهیه کننده و یاسر انتظامی کارگردان مجموعه مذکور هستند. این قسمت از نیمه پنهان ماه برای پخش از شبکه افق سیما در تاریخ 17 دی ماه ساعت 19 و تکرار آن روز بعد ساعت 15 در نظر گرفته شده است
در گزارش خبرنگار سیبیاس تاکید شده است که نتانیاهو نخست وزیر رژیم صهیونیستی از ترس دستگیری جاسوسان موساد در ایران و اعدام آنها شخصا دستور توقف عملیات ترور داشنمندان هستهای ایران را صادر کرده است(!). گفتنی است، روزنامه صهیونیستی هاآرتص در حالی اقدام به انتشار این خبر کرده است که 2 روز قبل معاون عملیات فرماندهی حفاظت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران از خنثی شدن طرح دشمن صهیونیستی در ترور یکی از دانشمندان هستهای و با حضور به موقع سربازان گمنام امام زمان (عج) خبر داده بود.
امروزه در کنار گفتمان انقلاب اسلامی گفتمان دیگری وجود دارد که به تعبیر امام خمینی ره اسلام امریکایی و به تعبیر مقام معظم رهبری تشیع انگلیسی نام نهاده شده است.
پایگاه بصیرت،با تحولاتی که در تاریخ معاصر ایران رخ داد دشمن متوجه قدرت عظیم دین در تحولات سیاسی کشور ایران شده است. زیرا تقریبا در تمامی حوادث مهم سیاسی ایران نقش دین ، مراجع و علمای بسیار پررنگ تر از سایر عوامل بوده و این علما بوده اند که با هدایت مردم مانع از آن می شدند تا حامیان استبداد و استکبار به اهداف خود دست یابند. نقطه آغاز قدرت نمایی علما در تاریخ معاصر ایران بحث تحریم تنباکو بودکه با فتوای میرزای شیرازی تحقق پذیرفت و بعد ازآن انقلاب مشروطه ، ملی شدن صنعت نفت و انقلاب اسلامی ، علما در تمامی این تحولات پرچمدار بوده اند. لذا امروزه که در آستانه بهار 36 انقلاب اسلامی قرار داریم دشمن همچنان در صدد فهم مولفه های قدرت ج.ا.ا و ضربه زدن به آن مولفه ها است. با توجه به آنکه دین نقش کلیدی در موفقیت های مردم ایران در عرصه سیاسی داشته است لذا دشمن با کمک مذهب به جنگ مذهب آمده است. تا از این طریق در کنار گفتمان انقلاب اسلامی گفتمان جدیدی را رشد و پرورش دهد که در ذیل در مورد آن بحث خواهیم کرد. امروزه در کنار گفتمان انقلاب اسلامی گفتمان دیگری وجود دارد که به تعبیر امام خمینی ره اسلام امریکایی و به تعبیر مقام معظم رهبری تشیع انگلیسی نام نهاده شده است. این اسلام منحرف هدفش احمق نشان دادن شیعیان است و به اندازه وهابیت خطر ناک نشان میدهد. اینها امروزه در قم و اصفهان و نجف حوزه علمیه دارند و در حال فعالیت بر علیه اسلام و مسلمین هستند. این جریان منحرف همچنین در عرصه فضای مجازی بسیار فعالند شبکه فارسی و عربی به نام های امام حسین (ع) 1،2،3، مرجعیت ، فدک ، سلام ، رقیه ، اباالفضل العباس ، الانوار ، خدیجه ، الزهرا ، مهدی و ... تاسیس کرده است. شیعه انگلیسی اگرچه ادعای دستگیری و حمایت از تمام شیعیان و محبان اهل بیت را دارد اما در ماجرای سوریه اظهار نظری نکرده است حتی در زمانی که دشمن در صدد تخریب مرقد مطهر حضرت زینب (س) بود هیچ عکس العملی از این فرقه نشان داده نشده است. جالب اینکه تنها جریان مسلمانی که بعد از تکفیری ها علیه سید حسن نصر الله در لبنان فعالیت می کنند این جریان است. اینها در ایام محرم با تبلیغ شنیع ترین مسائل با عنوان شعار حسینی پرداخته اند که باعث وحشت مردم دنیا شده اند. از جمله فعالان این جریان می توان به افراد ذیل اشاره کرد:
1- محمد هدایتی : هدایتی یکی از کسانی است که با بیت شیرازی ها ارتباط دارد و در مسائل سیاسی ضد نظام ج.ا.ا فعالیت میکند. او بارها با شبکه صدای امریکا مصاحبه و در آن از قمه زنی دفاع و جمهوری اسلامی را متهم به دیکتاتوری نموده است. مدیریت سایت رسام (روحانیون سنتی ایران معاصر) برعهده ایشان است. هدایتی در مورد هزینه شبکه های ماهواره ای می گوید: هزینه پخش و تولید ماهیانه بالغ بر 95 هزار دلار است که 75 هزار دلار ان در استریو پخش و 20 هزار دلار آن به تولید برنامه اختصاص دارد.
2- سید مجتبی شیرازی : سید مجتبی اکنون در لندن زندگی می کند و در کسوت علما ظاهر می شود. فیلم سخنرانی این روحانی نما علیه مقام معظم رهبری و مجموعه فحش های رکیک وی نسبت به مراجع بارها در فضای مجازی دیده می شود. به جرات می توان نوشت از میان تمام جریانات ضد نظام انقلاب اسلامی ایران در سراسر دنیا ، هیچ کدام چنین جسارتی در توهین مراجع نداشته اند.
3- یاسر الحبیب : یاسر الحبیب حسینه ای در لندن دارد. او به ظاهر سینه چاک و دشمن وهابیت اس??. شبکه ای که او مدیریت می کند فدک نام دارد. او قبل از فعالیتش در لندن حسینیه ای در کویت داشت که مقانات کویتی حسینیه اش را پلمپ و او را روانه زندان کرده اند زمانی که او در زندان کویت بود سازمانهای حقوق بشری امریکا و انگلیس از او حمایت و آزاد کرده اند. وقیحانه ترین کار این روحانی نما در 17 رمضان 1341 قمری بود که بر سر منبر رفت وابتدا با ادله خود در صدد اثبات نفاق و هرزگی و ... به همسر پیامبر اسلام بر آمد و در نهایت گفت : جشن گرفتن به مناسبت وفات عایشه ضرورت دینی است. ضمن اینکه در بالای صفحه شبکه تلویزیونی شعار ((الله اکبر.... عایشه فی النار )) نوشته بود. این سخنرانی یاسر الحبیب مشکلات فراوانی برای شیعیان کشورهای کویت و عربستان بوجود آورد تا اینکه جمعی از علمای عربستان به خدمت مقام معظم رهبری استفتاء ارسال کرده اند و پاسخ معظم له آبی بر آتش بود: اهانت به نماد برادران اهل سنت از جمله همسر پیامبر اسلام حرام است.)) او همچنین تلاش کرد با حرمت شکنی و توهین به مراجع عظام تقلید و چنگ انداختن به صورت این و آن، راه را برای کنار زدن مراجع تقلید شیعه و معرفی مرجعی جدید باز کند. شبکه ماهوارهای فدک یکی از 17 شبکه به اصطلاح شیعی است که مسیر سب و توهین به مراجع شیعه را در پیش گرفته است. مشرک خواندن آیت الله بهجت (!) یکی از شاهکارهای این جریان رسانهای است. توهین به آیات عظام سیستانی و مکارم شیرازی، همچنین سب و لعن سید حسن نصرالله و هر کسی که کمترین نزدیکی را به جمهوری اسلامی ایران دارد، از جمله اقدامات این مافیای نوین رسانهای میباشد.
4- حسین الهیاری : ایشان طلبه جوان افغانی است که با تاسیس شبکه اهل بیت (ع) پای به میدان گذاشته است. او نیز مقیم امریکا است و برنامه سراسر فحش و توهین خود را از همانجا پخش می کند او علاوه بر آنکه به مقدسات اهل تسنن فحش و ناسزا می گوید ، علمای شیعه را نیز آماج فحش و ناسزا قرار می دهد. الهیاری به صورت بی پروا به ساحت مراجعیت شیعه حمله می کند و بسیاری از آنها را تکفیر می کند. همچنین این جریان منحرف در سال 88 به دفاع ازفتنه گران پرداخته و در سخنرانی های خود به نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران شدیدا حمله نموده اند. آنها فتوای استحباب قمه زنی را داده اند این درحالی است به گفته علمای عراق؛ در روز عاشورا سفیر انگلیس با ماشین رولزرویس در یکی از کوچه های کربلا ایستاده بود و شروع به توزیع کفن بین قمه زنها کرد. این فرقه انگلیس نهم تا پانزدهم ربیع الاول را هفته برائت نام گذاری کرده اند. در نهایت باید گفت با توجه به آنکه دشمن در لباس جدید در فکر ضربه زدن به اسلام است امروزه باید روشنگری بیشتر و بهتری در جامعه مسلمین صورت پذیرد زیرا امروزه دشمن از یک طرف تکفیری ها را به راه می اندازد که همه ی مسلمانان اعم از شیعه و سنی را تکفیر کنند و از طرف دیگر یک عده مزدور را به راه می اندازد و برای این آتش هیزم فراهم می کند.
[1] . ابراهیم تیموری، عصر بیخبری، تهران، چ اقبال، 1332، ص 8 ـ 11، صص 236.
[2] . علی اصغر شمیم، ایران در دوره سلطنت قاجار، چ هفتم، تهران، 1375، ص 286 و 293. «چنانکه پس از انعقاد امتیاز رویتر محافل سیاسی جهان به حیرت افتادند...» ص 293 ـ 294. و جرج کرزن، ایران و قضیه ایرانی، چ چهارم، تهران، علمی فرهنگی، 1373، ج 1، ص 781، «امتیاز رویتر یک امتیاز کلان و منحصر بود...».
[3] . رنجبر، ایران و آمریکا، چ اول، قم، انجمن معارف اسلامی ایران، 1380، ص 11.
[4] . جواد منصوری، 25 سال حاکمیت آمریکا بر ایران، چ اول، 1364، ص 23 ـ 68.
[5] . اسدالله فیلی، روابط ایران و آمریکا، بررسی دیدگاه نخبگان، چ اول، تهران، انتشارات مؤسسه فرهنگی مطالعات و تحقیقات بین المللی ابرار معاصر ایران، 1381، ص 25.
[6] . مهدی ملک زاده، تاریخ انقلاب مشروطیت ایران، چ سوم، تهران، علمی، 1371، ج 5، ص 127 و ج 1، ص 256 و حسین مکی، تاریخ بیست ساله، چاپ چهارم، تهران، علمی، 1374، ج 3، ص 102.
[7] . سید جلال الدین مدنی،تاریخ سیاسی معاصر، چ سوم، قم، مدرسین، ج 1، ص 151 و مکی، پیشین، ج 3، ص 101.
[8] . شمیم، پیشین، ص 275 ـ 277.
[9] . جرج کرزن، پیشین، ج 1، ص 873.
[10] . بهروز طیرانی، روز شمار روابط ایران و آمریکا، چ اول، تهران، وزارت خارجه، 79، ص 3.
[11] . مدنی، پیشین، ص 107 و حسین مکی، پیشین، ص 124؛ و جواد منصوری، پیشین، ص 23 ـ 68.
[12] . مدنی، پیشین، ص 183.
[13] . همان، ص 302، و مکی، پیشین، ص 105.
[14] . مدنی، پیشین، ص 281 و مکی، پیشین، ج 6، ص 330 ـ 544.
[15] . همان، ص 256 و 106 ـ 107.
[16] . همان، ص 104 ـ 106.
[17] . حسین فردوست، ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، چ سوم، تهران، اطلاعات، 1370، ج 1،ص 287 ـ 288.
[18] . همان، ص 162 و منصوری، پیشین، ص 20 ـ 60.
[19] . جواد منصوری، پیشین، ص 28 ـ 60، و فردوست، پیشین، ص 532.
[20] . فردوست، پیشین، ص 530.
این روزها و به مناسبت فرارسیدن کریسمس و سال نو مسیحی، فضای اینترنت پر شده است از عکسهای بابانوئل... ما نیز برای سال نو شمسیمان نمادی داریم به نام حاجی فیروز...
این دو نماد و دو شخصیت، به طور طبیعی ما را وادار به مقایسهی آنها با هم میکند. راستی چرا بابانوئل دارای چهرهای سفید و زیبا، و شخصیتی غیبی و دست و دل باز است اما حاجی فیروز زشت و سیاه است و دلقک و گدا؟ چرا بابانوئل باید کادو بدهد و دل مردم را شاد کند و حاجی فیروز باید گدایی کند؟
در سابقهی باستانی حاجی فیروز چیزهای مختلفی گفتهاند که برای پرهیز از خستگی دوستان آن را ذیل مطلب میگذارم که اگر کسی مایل بود آن را بخواند؛ اما اینجا به دغدغهی خود میپردازم. به نظر من تمام این داستانها ساختگی باشد و مهمترین دلیل بر این مدعا اختلاف نظر در پیدایش آیین حاجی نوروز و واقعیت باستانی و سابقهی تاریخی آن است که بعضاً با هم تعارض هم دارند.اما بر فرض هم چنین نظریههایی درست باشد، باز جای این سوال هست که اسم ایرانیِ فیروز برای یک بردهی آفریقایی و نیز پیشوند حاجی برای یک آدم لوده و مبتذل یعنی چه؟ و باز هم بر فرض صحت این فرمایشها، کدام یک از مردم ما از این موضوع و این ریشهی باستانی آگاهی دارد؟ بدون تردید میتوان گفت تقریباً هیچکس؛ اما همهی همین مردم هر سال بابا نوئل را میبینند با آن اوصاف و حاجی فیروز را با این اوصاف... من میگویم صرف نظر از این داستانها و گاه تخیلات، مهم فرهنگی است که جا افتاده است و بعضیها هم نفهمیده از آن دفاع میکنند؛ یعنی نماد سال نو ایرانی، بردگی و سیاهی و دلقکی و گدایی شده است و نماد سال نو میلادی چهرهای محبوب، بخشنده و زیبا و در عین حال غیبی و دست نایافتنی. به عبارت دیگر نوئل، یک چهرهی بخشندهی معنوی و غیبی با عنوان بابا مطرح است و فیروز یک بردهی سیاه، لوده و گدا با عنوان حاجی.امروز در یک گروه اجتماعی پس از ذکر این مطلب نوشتم: آیا این پدیده، چیزی غیر از القاءات استعماری است و البته غفلت مردمی که از عقل و هوششان استفاده نکردهاند؟ پس به هوش باشیم که هم ملیت ایرانیمان را به سخره گرفتهاند و هم دینمان را...
یکی از دوستان پرسید: الان دقیقاً چه کسی این کار را کرده است؟ این دوستمان منتظر بود من بگویم آمریکا یا غرب، تا باز به توهم توطئه محکوم شوم، اما من پاسخ دادم: خودمان با بی درایتی و بی عقلی... یعنی آباء و اجدادمان این پدیدهی بی اصل و نسب را که نه نسبتی با دینمان دارد و نه با ملیتمان، برایمان به یادگار گذاشتهاند و ما هم تحت عنوان یک رسم قدیمی و یک سنت اساطیری، چشم بسته قبولش کردهایم و پیروی میکنیم.
اینکه قرآن کریم در مواضع و موارد متعدد، پیرویِ کورکورانه از سنتهای آبائی و اجدادی را نفی میکند و آن را موجب گمراهی میداند مربوط به همین جاهاست. بَلْ قَالُوا إِنَّا وَجَدْنَا آبَاءنَا عَلَى أُمَّةٍ وَإِنَّا عَلَى آثَارِهِم مُّهْتَدُونَ؛ یعنی ما پدرانمان را بر این راه و روش یافتهایم و حتماً با پیروی از آنان هدایت میشویم و راه مییابیم.
در سورهی بقره، آیهی 170 میفرماید: وَإِذَا قِیلَ لَهُمُ اتَّبِعُوا مَا أَنزَلَ اللّهُ قَالُواْ بَلْ نَتَّبِعُ مَا أَلْفَیْنَا عَلَیْهِ آبَاءنَا أَوَلَوْ کَانَ آبَاؤُهُمْ لاَ یَعْقِلُونَ شَیْئاً وَلاَ یَهْتَدُونَ
یعنی: و چون به آنان گفته شود: از آنچه خدا نازل کرده است پیروى کنید؛ مىگویند: نه، بلکه از چیزى که پدران خود را بر آن یافتهایم، پیروى مىکنیم. آیا اگر پدرانشان چیزى را درک نمىکرده و به راه صواب نمىرفتهاند ـ باز هم درخور پیروى هستند؟ ـ.
پ ن: دخالت عوامل بیگانه در تحقیر و تحمیق ملتهای جهان سوم، چه الان و چه در گذشته، قابل انکار نیست.
در بارهی علت و سابقهی پیدایش پدیدهی حاجی فیروز چیزهایی گفتهاند. مثلا اینکه در ایران باستان و زمان برده داری، کسانی که استطاعت مالی خوبی داشتند، یک روز قبل از عید نوروز بعضی از برده ها را آزاد میکردند. آن بردهها که اکثراً آفریقایی بوده و چهرهای سیاه داشتند، پس از آزادی و از روی شادی در خیابانها میرقصیدند و شادمانی میکردند و به نشانهی آزادی و شادی لباس قرمز میپوشیدند. مردمان مهربان ما از سر دلسوزی برای اینکه بردهی آزاد شده مالی داشته باشد تا بدون نیاز به دیگران به کشورش برود و کسب و کار و زندگیای برای خود تهیه کند، مالی به آنها میبخشیدند.
آنگاه طرفداران این نظریه میگویند: ایران مال فراوان دارد و احتیاجی به فرد خیالی که برایمان کادو بیاورد ندارد. و اضافه میکنند که قدر خود و سرزمین خود را بدانید و با دانستن تاریخچهی سرزمینتان سربلند و پیروز باشید. عدهای نیز سابقهی تاریخی آن را به ایران باستان و ازدواج خدایان برمیگردانند و ریشهی آن را در جشنهای سیاوش دانسته و چهرهی سیاهش را برگشتن از سرزمین مردگان و لباس سرخش را نشانی از سرخی خون سیاوش میداند. و عدهای دیگر گفتهاند که حاجی فیروز ما نیمی از سال با لباس قرمز و در حال نواختن دایره و دنبک به دنیای زیرزمین میرود تا همسرش را برگرداند و این به معنای آغاز دوبارهی باروری در زمین است. نظریهی دیگری بر آن است که حاجی فیروز در فرهنگ باستانی ما کسی بود که در آتشکده، نگهبان آتش بود و نمیگذاشت خاموش شود. روی سیاه او به خاطر دود ناشی از آتش بوده است و نه چیز دیگری. او با عجله پیشتر از همه به کوچه وخیا بان میآمد و رسیدن بهار را نوید میداد. مردم هم به خاطر این خبر خوش به او مژدگانی میدادند. بنابراین او گدایی نمیکند و تنها مژدگانی مردم را دریافت میکند. قرمزی لباسها هم از آن روست که در فرهنگ میترایسم نگهبان آتش لباسی قرمز داشت.